غرور احساسی است که پس از رسیدن به هدف به انسان دست می دهد ولی غرور هم مانند نشاط حالتی است که افسردگان به ندرت تجربه می کنند. بخشی از این احساس به کمال گرایی ذاتی بر می گردد که در سایه آن انسان احساس می کند هر کاری که به انجام رسانده کمتر از معیارهای خودش بوده است.
یکی از دلایلی که انسان های افسرده اجازه نمی دهند وقایع نشاط آور را تجربه کنند این است که آنان می خواهند همواره به امور مسلط باشند و گمان می برند که احساسات تند تعادل آنان را بر هم می زند. از این رو نگران اند که با بزرگ کردن احساسات خوب خود را به خطر اندازند. دلیل دیگر آن ترس از مکافات است چون آن ها به این باور رسیده اند که بعد از هر واقعه خوب یک اتفاق بد می افتد. پس بهتر است اجازه ندهند بیش از اندازه احساس نشاط کنند و همان حالت بی حسی و بی اعتنایی را داشته باشند به جای اینکه گرفتار نارضایتی هایی شوند که می پندارند پس از داشتن احساس نشاط به آن ها دست خواهد داد. از همه مهم تر اینکه برای افسردگان داشتن احساس غرور و نشاط ممکن است یادآور خاطرات تلخ گذشته باشد و انان را به یاد پدری بیندازد که هرگز از خودش رضایت نداشته یا مادری که هیچ گاه انگیزه ای نداشته است. آن موجود داغ دیده و محروم درون انسان افسرده که هرگز به خاطر روابط ناقص اجتماعی دست از غم زدگی برنداشته است، هنگام گرفتن جشن همین لحاظ است که انسان افسرده ترجیح می دهد کرخ باشد. افسردگان گمان می کنند که همه مردم دیگر در بیشتر مواقع شاداب هستند و بنابراین آن ها حتما مشکلی دارند که نمی توانند مانند دیگران احساس خوشبختی کنند. برعکس دلایل موجهی وجود دارد که ذهن مردم هنگامی که از آن ها خواسته می شود به چیزی فکر نکنند یا در موقعیتی قرار می گیرند که حالات هیجان برانگیز در آن ها محدود شده است شروع به نگران شدن می کنند.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد