میان ادراک احساسات و ابراز آن ها وجه تمایز مهمی وجود دارد. حالتی که در اثر افسردگی برای عدم درک احساس به وجود می آید فرآیندی ناخودآگاه است چون انسان افسرده خودش نمی داند که دارد احساساتش را انکار می کند یا نادیده می گیرد. افراد غالبا احساساتشان را ناخودآگاهانه ابراز می کنند ولی این نوع رفتار نیازمند تعمق است. اساسا بروز دادن همه هیجانات برخلاف اصول ایمنی، مصلحت، مهربانی و عقلانیت است. بایستی ابتدا هیجانات را درک کرد و سپس در مورد نحوه ابراز آن تصمیمات عاقلانه گرفت. تصمیم گرفتن بر عدم ابراز احساسات الزاما انسان را افسرده نمی کند ولی تلاش برای عدم احساسات این کار را می کند. ابراز احساسات از اصول بارز روابط اجتماعی است چون برداشت ما را از دیگران به مراتب روشن تر از کلمات انتقال می دهد و سبب می شود واکنش آنان نیز احساسی باشد. هنگامی که انسان گریه و زاری می کند در دیگران ایجاد همدردی می کند و هنگامی که خشمگین می شود صدایش بلندتر می شود پره های بینی اش متورم و شش هایش مملو از هوا می شود تا خودش را عظیم تر جلوه دهد و در اثر آن طرف خشمگین کننده ممکن است بترسد. خمیازه کشیدن سبب می شود دیگران هم خمیازه بکشند خندیدن هم باعث خنده دیگران می شود. بروز دادن هیجانات به انسان کمک می کند تا احساس کند با دیگران مرتبط است و بخشی از جامعه یا هر گروه خاص دیگر است.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد