به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، این فقط شما نیستید که چنین احساساتی دارید. تقریبا بیشتر آدمها نسبت به گذشته کسی که با او در یک رابطه عاطفی وفعال قرار دارند حساس هستند و این برایشان مسالهای نگران کننده و استرس زا است. این راهنمایی است که به شما کمک میکند از این افکار رها شوید و ارتباط بهتری بسازید. دلیل اینکه باید از این افکار رها شوید این است که اساسا این نگرانیها بیمورد و اشتباه هستند.
گذشته دیگران و روابط قبلی، عمق و میزان عواطفی که وجود داشته به همان افراد گذشته مربوط است نه شما. واقعیت این است که آدمها معمولا با اولین انتخابشان زندگی نمیکنند بنابراین ممکن است روابطی دیگر را تجربه کرده باشند. اما این به معنای آن نیست که گذشته لزوما در زندگی فعلیشان اثر جدی داشته باشــد و تهدید کننده به حساب بیاید.
داوری کردن درباره گذشته آدمها و تلاش برای ذهن خوانی و اینکه آنها اکنون چه فکری میکنند کار عاقلانهای نیست. به نظر میرسد برای رهایی از افکار باید راه دیگری انتخاب کنید.
ـ رهایی از فکر آنچه در گذشته اتفاق افتاده است خیلی سخت و دشوار نیست. کافی است هر زمان که چنین افکاری به سراغتان میآید فکرتان را به سمت موضوع دیگری هدایت کنید. شما حتی میتوانید با فکر کردن به لیست خرید روزانه از این فکر بیرون بیایید.
در واقع با پرت کردن حواس خودتان مانع از این میشوید که در این افکار غوطه بخورید و مدام به زوایای پنهان ماجرا بپردازید. فکر بد به سراغتان میآید؟ نفس عمیق بکشید پاها را دراز کنید، اجازه بدهید به جای افکار منفی آرامش به سراغتان بیاید.
ـ به وضعیتی که شما در آن قرار دارید حسادت به گذشته میگویند. آدم حسود در این وضعیت به آدمها یا حوادثی که در گذشته افتاده است حسادت میکند.
فکر کردن به روابط گذشته شریک زندگیتان باعث احساس ناامنی، اندوه، خشم و پریشانی میشود یعنی همه چیزهایی که یک آدم حسود احساس میکند. اما شما باید درک کنید که چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند لزوما ربطی به وضعیت حال ندارند و تهدیدی برای رابطه به حساب نمیآیند.
به طور معمول آدمها جزئیات آنچه که در گذشته اتفاق افتاده است را فراموش میکنند و این یعنی شما در بسیاری از مواقع بی دلیل احساس عدم امنیت میکنید.
ـ این مشکل شماست که نمیتوانید از فکر گذشته همسرتان رها شوید. بخاطر این مشکل نمیتوانید همسرتان را بازخواست کنید.
او گذشته خودش را داشته و این چیزی است که واقعا ربط زیادی به شما ندارد. کنکاش زیاد در گذشته او به شما حال خوبی نمیدهد و در واقع رابطه را هم تحت تاثیر قرار میدهد. یعنی دقیقا همان اتفاقی میافتد که شما بخاطر آن نگران هستید.
علاوه بر این پرس و جوی زیاد از همسرتان درباره گذشتهاش این معنی را میدهد که شما اثر وجود خودتان را کمتر از دیگران میدانید.
ـ روی افکارتان کار کنید. وقتی دائما خود را مشغول دیگری میکنید اعتماد به نفس و آرامشتان را از دست میدهید. شاید لازم باشد روی باورهایتان کار کنید. در بسیاری از موارد این تلاش برای کنکاش در گذشته دیگری برآمده از این دیدگاه است که دو نفر آدم بالغ باید با هم صادق باشند و همه چیز را بدانند.
اکنون طرف مقابل شما همه چیز را درباره گذشتهاش گفته است هرچند که لازم نبوده همه چیز را با جزئیات بیان کند و شماهمه چیز را میدانید.
حالا چه اتفاقی افتاده است جز این که شما دچار بیثباتی شدهاید؟ علاوه براین شما باید بپذیرید که بیشتر آدمها چنین تجربهای داشتهاند و واقعا هیچ اتفاق عجیب وبدی نیفتاده است.
ـ به فکر رابطه خودتان باشید. واقعیت را قبول کنید شما به آنچه در گذشته اتفاق افتاده و تجربههای شریک زندگیتان حسادت میکنید. اینکه او یک زمانی کس دیگری را دوست داشته، لحظات خوشی را تجربه کرده و کاری را با آدم دیگری انجام داده شما را ناراحت میکند. بهترین راه برای رهایی از این نوع حسادتها و افکار وسواسی روی رابطه خودتان کار کنید. تجربههای متفاوت خودتان را داشته باشید.
هر دوی شما صرف نظر از اینکه چه چیزی را از سر گذراندهاید اکنون در کنار هم هستید. یادتان باشد اگر چیز خوشایندی هم در گذشته وجود داشته اکنون دیگر تمام شده، حتی اگر طعم شیرینی داشته یا خاطرهاش به جا مانده باشد. وجود خاطرهای محو یا روشن از یک رابطه در گذشته به معنای آن نیست که آدمها در خاطراتشان متوقف شدهاند. در یک رابطه سالم او حتما بیشتر به آنچه که اکنون در جریان است توجه میکند تا آنچه هر روز دورتر و دورتر میشود.
ـ گذشته چیزی است که ما را میسازد مگر اینکه ما همین دیشب به دنیا آمده باشیم. فقط کمی به گذشته خودتان فکر کنید. چه چیزهایی در آن وجود داشته؟ آیا جز این است که مهمترین اثر آن این بوده که شخصیت کنونی شما را ساخته است؟ هر آدمی داستانی در گذشتهاش داشته و مجبور به پاسخگویی درباره آنها نیست. کمی عمیقتر و معنادارتر فکر کنید این مسیری است که باید طی میشد تا امروز شکل بگیرد. یک آدم چرا باید بخاطر تجربههای گذشتهاش؛ خوب یا بد، پاسخگوی دیگران باشد؟
چند نکته بیشتر
ـ خودتان را بیشتر دوست داشته باشید. به جای اینکه همه تلاشتان را بکنید تا دیگری را بیشتر دوست داشته باشید خودتان را دوست داشته باشید. در اینصورت بخاطر آرامش و رضایت خودتان این افکار را به خود راه نمیدهید.
ـ فکرهای ترسناک و تلاش برای ترسیم گذشتهای که شما هیچ از آن نمیدانید را با فکرهای مثبت برای رابطهای که در آن قرار دارید و آن را خوب میشناسید جایگزین کنید.
ـ متوجه باشید اصرار، تلاش و تهدید دیگری برای اینکه او گذشتهاش را برایتان شرح بدهد، متهم کردن به دروغگویی، ایجاد فشار، تحقیر رابطهای که گذشته است و اشاره مکرر به گذشته او و شوخی کردن با خاطرهها همگی رفتاری خشونتآمیز هستند.
ـ به کسی که احساس مثبتاش را به شما نشان میدهد، بارها به شما اطمینان خاطر داده است و از رابطهاش خوشحال است اطمینان کنید.
ـ با هجوم افکار منفی ذهنتان را فورا منحرف کنید. یادتان باشد که احساسات بالاخره فروکش میکنند همانطور که اوج میگیرند. اجازه ندهید حسادت در شما اوج بگیرد. احساس بدتان را از همان ابتدا متوقف کنید.