stress

نتایج این آزمایش ها به نظر قدری تند و تیز می آیند اما سلیگمن به یافته خود اعتماد داشت. او همواره مجذوب یافتن علت این مسئله بود که چه چیز برخی افراد را قادر می سازد که از تنش هایی که دیگران را فلج می کند رهایی یابند.
درماندگی آموخته شده به افسردگی شباهت زیاد دارد و بسیاری از الگوهای خودناکام کننده رفتاری را در بر می گیرد. رفتارهایی مانند مقاومت همسر در مقابل همسر آزاری شوهرش و مشکلاتی که مردم با رژیم های غذایی مصرف دخانیات و مشروبات الکلی دارند و انتظارات غیر معقول جوانان شهری از این قبیل هستند. این گونه  افراد آموخته اند که در برابر مشکلات نه راه فرار دارند و نه توانایی ایجاد تغییر. آنچه از اهمیت همسان برخوردار است این جنبه از یافته های سلیگمن است که به نسبت توجه کمتری را به خود معطوف کرده و آن عبارت از این است که بعضی از سگ ها هرگز درماندگی را یاد نمی گیرند. در آزمایش های بعدی روی انسان ها که در آن تحریک کننده های زیان آور مختلفی در هر دو حالت داشتن یا نداشتن تسلط به کار برده شد برخی از افراد مورد آزمایش هرگز تسلیم نشدند. برای یک سوم انسان ها هم مانند سگ ها قبول کردن اینکه درمانده هستند غیر ممکن است پس تفاوت در کجاست؟ چه چیزی باعث مسمم بودن به تسلیم نشدن به رغم ناکامی های مستمر می شود؟

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد