هنگامی که اتفاق ناخوشایندی می افتد خود یا دیگران را مقصر می دانیم. در مورد علت بروز یک واقعه خوشایند هم می توانیم فرض کنیم که ما در زمان مناسب در محل مناسبی قرار گرفته بودیم یا اینکه خود ما نیز در پیش آمدن آن اتفاق دخالت داشته ایم. افرادی که به خود مقصربینی هنگام وقوع وقایع ناخوشایند گرایش دارند از عزت نفس پایینی برخوردارند. مثلا به خود می گویند: من خرفت هستم. یا هیچ کار درستی از من بر نمی آید. اما کسانی که دارای عزت نفس مطلوب هستند به احتمال کمتری قصور را در خود می بینند و مثلا ابراز می کنند: تو هم به اندازه من مقصر هستی. یا من اجازه نمی دهم تو در این مورد مرا مقصر بدانی. اشخاص خوش بین بر این باورند که توان انجام دادن کارهای خوب را دارند اما افراد بدبین هر کار خوبی را به خوش شانسی نسبت می دهند. در ذهن مردمان افسرده در نقطقه اوج سه بعد سبک تبیینی یعنی پایداری و تاثیرگذاری و شخصی نگری، چنین جمله ای نقش می بندد: همه چیز همه جا و همیشه خراب است و همه اش تقصیر من است. در حالی که طرز تفکر نسبتا مثبت تر و با عینیت بیشتر این است که بگوییم: کارها گاهی اوقات و نه همیشه نامطلوب می شوند و علل بروز موقعیت های نامطلوب گوناگون است.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد