کاغذی بردارید و همه اشکالات خود را فهرست کنید بخش هایی از وجودتان را که از همه کمتر دوست دارید و شما را با دستپاچگی و شرمساری روبه رو می کند به تمامی یادداشت کنید.
عادت های بد خود را از انگشت در بینی کردن و فریاد کشیدن بر سر نزدیکان گرفته تا رفتارهای دیگری که سایررین را آزرده می کند ضعف ها و عیوب منشی و شخصیتی مانند اضطراب و اجازه حکمرانی دادن به دیگران بنویسید. اموری که شما را وادار به عقب کشیدن می کند یا هنگام تفکر درباره آن ها دچار افت روحیه می شوید مانند خشک بودن در روابط اجتماعی کمبود توانایی در یک کار ورزشی، داشتن جوش صورت و همه عیوب دیگر جسمی خود را یادداشت کنید. اگر مواردی در ذهنتان وجود دارد که دیگران شما را به آن متهم می کنند اما خودتان مطمئن نیستید که از بابت آن مقصرید و در نتیجه شما را دچار سردرگمی کرده است یادداشت کنید. نمونه هایی از این اتهامات این است که مثلا دوستتان گفته باشد شما خودخواه هستید یا همکارتان بر این گمان باشد که شما شایستگی شغل خود را ندارید. برای این کار دست کم ده دقیقه وقت صرف کنید تا مطمئن شوید چیزی را از قلم نینداخته اید. لطفا قبل از پایان مهلت ده دقیقه پاراگراف بعدی را نخوانید چون نمی خواهم دست شما رو شود.
حالا به خاطر بیاورید که چند سال است با این موضوع ها دست و پنجه نرم می کنید. اگر شما هم انسانی مانند بقیه مردم هستید با بیشتر این مشکلات احتمالا از دوران بلوغ و شروع دوران بزرگسالی سر و کار داشته اید دورانی که انسان از نظر اجتماعی آن قدر آگاهی پیدا می کند که می فهمد با دیگران تفاوت دارد. برای بعضی ممکن است این مشکلات حتی به دوران کودکی شان برگردد. حالا به این سوال ها پاسخ دهید:
آیا می توانید با آسودگی خاطر به صدایی گوش کنید که همه این نکات بد را به شما گوشزد می کند؟ آیا این صدا شبیه صدای یک عضو خانواده است یا یک شخصیت تلویزیونی و یا دیوی که خودتان ساخته اید؟
از چند روش تاکنون برای تغییر ذهنیت های ناخوشایندی که در خود سراغ دارید بهره برده اید؟ از میان راهکارهایی چون حل مشکل، روان درمانی، کتاب های خودیاری دهنده، اعتراف، درد دل کردن، قول دادن، انجام دادن کارهای گروهی یا استفاده از دارو کدام را به کار برده اید؟ آیا اندیشه تلاشی دوباره برایتان غیر قابل تحمل است یا هنوز آماده مبارز هستید؟
از میان همه تلاش هایتان چندتایشان برای شما موفقیت آمیز بوده است؟ بدیهی است که تعدادشان نادر است چون اگر غیر از این بود چنین مشکلاتی دیگر در فهرست شما نبود. احتمال دارد هر گزینه ای را که از آن آگاهی داشته اید به کار برده باشید اما آیا آماده اید این نظریه را قبول کنید که شاید راه برطرف کردن این مشکلات را نمی دانید و احتمالا نیروهای طبیعی درون ذهن شما ابرار درستی برای رسیدن به این اهداف نیستند؟
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد