برخی افراد سالمند با ابتلا به آلزایمر دچار هذیان گویی و یادآوری خاطراتی می شوند که هرگز اتفاق نیفتاده اند و به گونه ای خیالپردازی می کنند چگونه باید با این افراد برخورد کرد
زندگی مانند یک قالیچه است که با خاطرات و حوادث و افرادی که میشناسیم بافته شده است. متأسفانه آلزایمر، خاطرات را از بین میبرد.
زندگی مانند یک قالیچه است که با خاطرات و حوادث و افرادی که میشناسیم بافته شده است. متأسفانه آلزایمر، خاطرات را از بین میبرد. کسی که از بیمار مبتلا به آلزایمر مراقبت میکند باید سعی کند این خاطرات را ثبت و ضبط کند. این بانک خاطرات میتواند زمانی که بیماری پیشرفت کرد، کاربرد پیدا کند.
– میتوانید خاطرات را به صورت یک فایل عکس از تمامی اعضای فامیل یا مکانهایی که تاکنون فرد سفر کرده است، جمعآوری کنید.
– میتوانید حوادث مهم زندگی بیمار را یادداشت و توصیف کنید.
– سعی کنید تمام عکسها، بریدههای روزنامه، نامهها، کارت پستالها، کارت دعوتها و یادداشتهای مهم زندگی او را جمعآوری کنید.
– میتوانید به محض بروز علایم آلزایمر، خاطرات زندگی او را از زبان خودش ضبط و نگهداری کنید.
– بهترین کاری که به نفع خود بیمار هم هست، سؤال کردن درباره خاطرات قدیمی از او است. درباره جشن ازدواج او و سنتهای آن زمان از او سؤال کنید. همه چیز را یادداشت یا ضبط کنید. از بازیهای کودکی او بپرسید. این شیوه، به ویژه زمانی که بیماری پیشرفت کرده است بسیار مناسب است زیرا خاطرات قدیمی بیشتر در ذهن او باقی مانده است. اگر خود بیمار نمیتواند کمک چندانی کند، از همسایهها و آشنایان قدیمی کمک بگیرید.
پس از تهیه یک بانک اطلاعاتی از خاطرات او زمان استفاده از آن است. در طی روز عکسها را به او نشان دهید و درباره افراد داخل عکس، اتفاقات مربوط به آن و مکانی که عکسها در آن گرفته شدهاند، توضیح دهید.