میان جسم و ذهن انسان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که ما آن را به خوبی نمی شناسیم. اکنون دریافته ایم این فرضیه ساده لوحانه است که بدن انسان صرفا دستگاهی به شمار رود که مغز را در خود جای می دهد و یا اینکه تصور کنیم وجود واقعی ما در محفظه ای پشت چشمانمان قرار گرفته است. در واقع ذهن و جسم انسان یکی است. افرادی که با بیماری های ناشی از تنش روبه رو هستند مانند دردهای مزمن آسیب دیدگی یا اختلالات نظام ایمنی بدن اکثرا علت آسیب پذیری شان به تجربیات دوران کودکی آن ها به ویژه قرار گرفتن در معرض آزارهای جنسی یا داشتن والدینی با رفتارهای غیر متعادل بر
می گردد. بنابراین اگر شما از چنین عوارضی رنج می برید تاکید می کنم که احتمالا دچار افسردگی هستید و بهترین راه برای رهایی از چنین ناراحتی های جسمانی ای این است که افسردگی تان درمان شود. ولی این امر سبب نمی شود که گمان کنید ناراحتی های شما واقعی نیست.
از این رو واکنش جسمانی فقط یک مکانیزم دفاعی روان شناختی یعنی استفاده از جسم برای ابراز حالات ذهنی نیست چون تغییرات جسمانی بسیار پیچیده است و می تواند مسیر خاص خود را طی کند. با وجود این ما همواره انتظار داریم جسممان بیان کننده پیام های بین فردی مان باشد. حقیقت این است که هر بیماری ای به هر درجه از واقعیت هم که باشد می تواند توسط بیمار از نظر هیجانی و بین فردی به عنوان وسیله ابراز کردن مورد استفاده قرار گیرد. بسیار شنیده ام که پدران و مادران از بیماری هایی چون سرطان یا مرض قند یا نقص عضو به عنوان بهانه ای برای فرار از مسئولیت یا بهره کشی استفاده کرده اند. از سوی دیگر بیماری هایی هم هستند که اساسا واقعیت ندارند مانند درد، ناراحتی قلبی یا مرض قند که هیچ گاه به اثبات نمی رسند ولی برای همان مقاصد به کار گرفته می شوند. در این موارد بیمار به پزشک مراجعه می کند ولی در پی آن توصیه های متناقض یا گمراه کننده دریافت می کند و در نتیجه نزدیکان بیمار در مورد واقعی بودن بیماری شخص مذکور دچار گمراهی می شوند.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد