دنیای روابط از زمان اولین انتشار این کتاب آن قدر تغییر یافته است که من با خواندن دوباره آن از اینکه تا حدودی از ازدواج طرفداری کرده ام احساس ناخرسندی می کنم. من (همراه با بسیاری از مردم هم نسلم) بر این باور بودیم که ازدواج یگانه پیوند صمیمانه و عاشقانه عمیق میان دو نفر است و فرصت بی مانندی است که انسان را با تشکیل خانواده به سوی زندگی ای ثمربخش و سعادتمندانه سوق می دهد و برای رسیدن به سلامت روان و پرهیز از افسردگی موثر است. در حالی که این باورهای سنتی هنوز برای بسیاری مردم پابرجا و مفید است این واقعیت هم وجود دارد که ازدواج و زندگی زناشویی می تواند بی اندازه مخرب و باعث ایجاد افسردگی باشد. بسیاری افراد که هرگز ازدواج نکرده اند یا بیوه اند یا از همسرانشان جدا شده اند، امروز زندگی مجردی را ترجیح می دهند و احساس می کنند تجرد هم مزایای خاص خود را دارد.
افراد افسرده برای اینکه بتوانند از خودشان رضایت داشته باشند ظاهرا به عوامل بیرونی مانند قضاوت دیگران نسبت به خود وابسته هستند یعنی به طور مدام دیدگاه دیگران را نسبت به خود ارزیابی می کنند و بی وقفه در جستجوی موفقیت اند. از آنجایی که تاثیر گذاشتن بر رفتار دیگران یا تغییر وقایع روزگار بسیار کم اتفاق می افتد عزت نفس افراد افسرده همواره با خطر مواجه است. اکثر افراد برای اینکه احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و فکر کنند که شایسته دوست داشته شدن هستند نیاز به برقراری ارتباط اجتماعی دارند. این رابطه نه تنها از طریق پدر و مادر و همسر بلکه توسط فرزندان، دوستان، همکاران، همسایگان و افراد دیگری که مرتب با آن ها در ارتباط هستیم تامین می شود.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد