divorce
میزان طلاق در آمریکا هم اکنون حدود 49 درصد است وتقریبا 45 درصد فرزندان شاهد جدایی پدر و مادرشان هستند. تعداد افرادی که در طول عمرشان دست کم یک بار به متخصصان روان پزشکی مراجعه کرده اند در میان کسانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند دو برابر افرادی است که پدر و مادرشان از هم جدا نشده اند. آمار سراسری کشور آمریکا نشان می دهد که در میان مردان و زنانی که والدینشان قبل از شانزده سالگی آن ها از یکدیگر جدا شده اند درصد طلاق و مشکلات شغلی ومیزان پریشانی عاطفی به مراتب بیش از مردان و زنانی است که پدر و مادرشان از هم جدا نشده اند.
یکی از مخاطرات عمده طلاق این است که فرزندان، خود را مسبب جدایی پدر و مادرشان می دانند. بعضی فرزندان تصور می کنند که خشم یا بدرفتاری آن ها سبب شده که والدینشان همدیگر را ترک کنند. فرزندان می شنوند که پدر و مادرشان به خاطر آن ها با هم درگیر می شوند و فکر می کنند که آن ها به وجود آورنده مشکلات هستند. در این میان کودکان سالم نگرانی های خود را ابراز می کنند و پدر و مادرها هم خیالشان را آسوده می سازند. فرزندانی که آسیب پذیرتر هستند این مشکلات را درون خود می ریزند یا آن را در ضمیر ناخودآگاهشان نگه می دارند و به این باور پایدار می رسند که آدم های بدی هستند. به همین لحاظ با آدم هایی برخورد می کنیم که هویت آن ها با شر بودن عجین شده است. در وضعیت ملایم تر این نوع احساس در روابط میان فرزند و پدر خودنمایی می کند چون فرزند از اینکه در عالم واقعیت به مادرش نزدیک تر است احساس گناه می کند. بنابراین در حضور پدر عصبی و کم حرف و بی توجه می شود. پدر هم ممکن است این رفتار فرزندش را عدم علاقه او به خودش تلقی کند و در نتیجه فکر کند که طرد شده است. به این ترتیب ارتباط میان پدر و فرزند رفته رفته کم رنگ می شود و فرزند به خود می گوید: تمام مدت می دانستم که پدرم مرا دوست ندارد. و این طرز تفکر نمونه بارزی از پیشگویی خودارضا کننده است.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد