M_Id_164062_depression

بعد از پنج یا شش سالگی در آغوش گرفتن و ابراز علاقه کردن مستقیم پدر و مادر به کودک دشوار می شود و بسیرای از اوقات کودک از این کار می گریزد. کودک به فرآیند رشد خود جذب می شود و دیگر نمی خواهد پدر و مادرش با او مانند یک بچه یا نوزاد رفتار کنند. برخی از پدر و مادرها این رفتار طبیعی فرزندان را ناشی از طرد شدن خود می دانند و از این رو با آن ها فاصله می گیرند. والدینی که در زمینه شناخت روانی فرزندان آگاهی بیشتری دارند سیاست خود را اصلاح می کنند یعنی همراه فرزند خود دوران انتقال از کودکی و نوجوانی را طی می کنند. بعضی از پرسش هایی که در اینجا مطرح می شود ممکن است به نظر پوچ و بیهوده بیاید و در برابر آن کودک ممکن است چنان وانمود کند که این پرسش ها احمقانه است پرسش هایی از این قبیل: امروز در مدرسه چه کار کردی؟ نظرت راجع به آموزگار جدید چیست؟ روابطت با دوستانت چطور است؟ نظرت راجع به فلان برنامه تلویزیونی چیست؟

فرزند در مرحله اول مقاومت می کند ولی تفاوت میان محتوی و فرآیند و کلمات و تن صدا را در مکالمات به ذهن خود می سپارد. محتوای مکالمات از نظر احساسی برای کودک زیاد اهمیت ندارد بلکه او بیشتر به تُن گفتار توجه می کند و برگردان این مکالمات برای کودک این است: من به توعلاقه دارم و تو آدم جالبی هستی و افکار و خواسته هایت برای من مهم است. ممکن است که کودک از این مکالمات گریزان باشد یا نخواهد مستقیما نسبت به آن واکنش نشان دهد لیکن با هر جمله بر عزت نفس و اعتماد به نفس او افزوده می شود و ممکن است زمانی برسد که کودک آمادگی خود را برای شرکت در مکالماتی که به نظر بالاتر از مطالب سطحی می آید نشان دهد چون اکنون پذیرفته است که شما به او توجه دارید.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد