در دورانی که کودک از مرحله نوپایی خارج می شود رفته رفته دوره ای از رشد را که در آن پدر و مادرش را به عنوان افرادی قدرتمند و زیبا و عاقل می پرستد پشت سر می گذارد. گاهی اوقات این تغییر رفتار از حالت پرستش اولیه به حالتی تبدیل می شود که در آن پدر و مادر به عنوان موجوداتی مزاحم، بی احساس و زورگو تلقی می شوند که ساده ترین مسائل را هم درک نمی کنند. این برای والدین بسیار غیر قابل قبول است. بسیار اتفاق می افتد که کودک در یک لحظه رفتار نامهربانانه ای با والدین خود دارد و نیم ساعت بعد رفتارش اهانت آمیز می شود و پدر و مادر کمترین تصوری ندارند که عامل چنین تغییری چه بوده است. این وضعیت می تواند از حدود شش سالگی تا شانزده سالگی ادامه یابد. در این مدت روحیه و عزت نفس والدین به شدت تخریب می شود.
هر چند هدف فرزندان در این دوران به ظاهر آزار دادن والدین است نیاز واقعی آن ها انعطاف پذیری و قابل اعتماد بودن پدر و مادر است. مطب های روان درمانگران در تمام نقاط امریکا مملو از بزگراسالن افسرده ای است که از بابت اینکه پدر و مادرشان به آن نرسیده اند شکایت می کنند. در صورتی که نمی دانند والدین آنان همان کاری را می کردند که فرزندانشان طلب می کردند. پسری که گمان می برد پدرش بدون دلیل هم زمان با رسیدن او به سن نوجوانی از او بریده است هرگز فکر نمی کند که شاید پدرش از بی محلی او رنجیده خاطر شده و به دنبال جنبه های دیگر زندگی خود رفته است. خانمی که عزت نفسش به خاطر بی بند و باری و اعتیاد دوران نوجوانی اش خدشه دار شده است احساس می کند که مادرش هنگام نیاز او را تنها گذاشته ولی نمی داند که این رفتار در واقع واکنش مادر به اصرار دخترش برای دوری جستن از او بوده است.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد