افسردگی هم نوعی بیماری است و هم مشکلی اجتماعی. این بیماری که نتیجه ناکامی انسان در سازگاری با تنش های زندگی است باید به گونه ای حرفه ای درمان و با پشتکار و جدیت دنبال شود. امروزه با توجه به حاکمیت روش های از پیش برنامه ریزی شده مراقبت و تجویز داروها این نگرانی وجود دارد که درمان حرفه ای به اندازه مطلوب کارآیی نداشته باشد. من در گذشته هم اعلام کرده بودم که روش های درازمدت درمانی به مراتب بهتر از روش های متداول کوتاه مدت اند. علاوه بر آن داروها و درمان های مختصر احتمال بازگشت افسردگی در آینده را کاهش نمی دهد. نکته غم انگیز در اینجاست که اگر انسان یک بار دچار افسردگی شود احتمال تکرار آن بسیار است. اما من به شدت بر این باورم که روش درمانی خود هدایت شونده ای که اینک توصیه می کنم می تواند احتمال بازگشت افسردگی را کاهش و رضایت انسان از خودش و زندگی اش را افزایش دهد.
به یاد داشته باشید افسردگی انسان را ناچار می کند تفکر، احساس و رفتار خاصی را که به نظرش طبیعی می آید دنبال کند و انسان افسرده به سختی می تواند به گزین های دیگر فکر کند. این عادت ها در مغز انسان حک و به مسیرهای اولیه عصبی او تبدیل می شوند که به انسان امر می کنند چه چیز را ببینند، چگونه بیندیشند، چگونه احساس کند و به چه کاری دست بزند. لیکن تمرین توام با پشتکار و تمرکز می تواند مغز انسان را به حالت اولیه در آورد و روش های مطمئن تری را برای ادامه زندگی به او بیاموزد. شاید این فرآیند مدت ها به طول بینجامد ولی هر بار که در به کار بردن یک مهارت کامیاب می شویم تکرار آن برایمان آسان تر می شود. راهکارهای زیر را دنبال کنید و هر روز به منظور طراوت ذهنی تمرین کنید تا احساس بهبود حاصل نمایید.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد