فرهنگ نقش مهمی در بروز علایم اضطراب بیماران دارد. معرفی راهکارهای معمول و قابل پذیرش از نظر اجتماعی برای نشان دادن اضطراب از جمله کارکردهای فرهنگ جامعه می باشد. به عبارت دیگر فرهنگ جامعه تعیین می کند که کدام یک از علایم اضطراب قابل قبول و پذیرفته شده است. برای مثال در هاییتی و سایر فرهنگ هایی که به طلسم و جادو اعتقاد دارند دلیل اضطراب بیماران را افسون شدن توسط یک جادوگر می دانند. امروز اگر زنی در ایالات متحده آمریکا دچار اضطراب شود احتمالا از میان علایم مختلف پرخوری افراطی را نشان خواهد داد. فرهنگ های مختلف با ممنوعیت های متفاوتی که در مورد مصرف ماری جوانا و الکل دارند بر نحوه بروز علایم اضطراب تاثیر می گذارند.
به علاوه فرهنگ بر نظر انسان ها و انگ های اجتماعی در مورد اضطراب نیز اثر می گذارد. برای مثال در هندوستان یا آسیا اضطراب به معنای ضعف و ناتوانی افراد است. معمولا خانواده ها از سابقه بیماری روانی در میان اعضا خود شرمسار می شوند و آن را مخفی نگاه می دارند. بستری شدن در بیمارستان روان پزشکی، اقدام به خودکشی، خشونت خانگی یا اعتیاد به مواد مواردی هستند که در هر فرهنگی ناپسند محسوب می شوند و سرزنش های اجتماعی را به همراه دارند. ترس از ضعیف بودن و تحقیر شدن توسط دیگران باعث می شود که بیماران علایم اضطراب خود را مخفی کنند. اگرچه آن ها به خاطر مشکلات شان رنج می برند اما سکوت می کنند منزوی می شوند و در نهایت با همین نگرانی ها رشد می کنند و برخلاف میل شان به والدینی سخت گیر تبدیل می شوند.
به علاوه فرهنگ بر دیدگاه های فلسفی در مورد مشکلات روانی هم تاثیر می گذارد. طی 500 سال گذشته کشورهای غربی ذهن را جدا از بدن می پنداشتند در حالی که در آمریکا به تازگی موضوع جدایی ذهن و بدن به طور جدی مطرح شده است. ما علاقه مندیم مشکلات را مرتبط با آسیب شناسی فیزیولوژی بدانیم و این ایده را به کمک مطالعات تحلیل آماری اثبات کنیم. در کشورهای شرقی همواره جسم و روح را به هم مرتبط می دانستند آن ها معتقدند که نیروی زندگی تعیین کننده سلامت انسان هاست و به تازگی از فنون غربی برای آزمون روش های درمانی سنتی استفاده می کنند. در فرهنگ های آسیایی این اعتقاد مطرح است که قدرت ذهن تعیین کننده زندگی انسان است.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد