این موضوع موجب اضطراب زیادی در افراد خانواده ها و جوامع مختلف شده است. ما انسان ها در مورد کارهایی که قصد داریم در طول زندگی مان انجام بدهیم زمان انجام آن ها و مطابقت شان با خواسته ها و آرزوهای مان دچار تردید هستیم. به همین دلیل افرادی که به شغل شان علاقه دارند نسبت به سایرین شادتر هستند و احساس بهتری دارند. آنچه که انسان ها را از پرداختن به کار مورد علاقه شان باز می دارد در پرده ابهام است. مشخص نیست که شخصیت افراد مانع از این امر می شود یا شرایط شغلی شان مسبب بروز این حالت است.
بیمارانی که عاشق شغل شان بوده اند و آن را از دست داده اند مشابه افرادی که عزیزی را از دست داده اند دچار احساس سوگ می شوند. افرادی که شاغل هستند نسبت به سایرین شادترند و کسانی که شغل شان موجب پرورش استعدادهای ذاتی آنان می شود بیشترین احساس رضایت را گزارش می کنند. انسان هایی که از کار اخراج می شوند نه تنها به خاطر این که کاری برای انجام دادن ندارند بلکه به دلیل مشکلات مالی دچار اضطراب شدید می شوند.
در چنین شرایطی می توان از یک درمانگر کمک گرفت. اگر واقعا نمی دانید که به چه شغلی علاقمندید می توانید از آزمون های شغلی استفاده کنید با یک مشاور شغلی صحیت کنید یا زندگی نامه افرادی را که در ارتباط با انتخاب شغل خود با مشکلاتی مواجه بودند و راه هایی برای مقابله با آن یافتند مطالعه نمایید. من توصیه می کنم که کتاب چه کاری باید در زندگی ام انجام بدهم نوشته پو برانسون را بخوانید. اگر تمام این راه ها کمکی به حل مشکل شما نکرد احتمال دارد روان درمانی روان پویشی راهگشا باشد.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد