کتک کاری های وحشتناک، ابتلا به سرطان، رانندگی در حالت مستی، همگی می توانند علایمی از سوگواری باشند. فقدان هایی که انسان با آن ها مواجه می شود تاثیری دایمی بر زندگی او می گذارند. در چنین شرایطی افراد از خود می پرسند چطور می توان با این درد کنار آمد یا این فقدان را پذیرفت؟ در این وضعیت بروز اضطراب کاملا طبیعی است و نشان دهنده فقدان است تنها فرآیند سوگواری است که به انسان اجازه می دهد تا به آرامی به زندگی برگردد و خود را بازیابد.
نوع فقدان تعیین کننده علایم اضطراب فرد می باشد. از دست دادن همشیرها موجب بروز احساس گناه ناشی از زنده ماندن می شود. در چنین شرایطی فرد داغ دیده نه تنها به دلیل از دست دادن خواهر یا برادرش غمگین می شود بلکه به خاطر این که گاهی آرزوی مرگ همشیره اش را داشته است احساس گناه می کند. این احساسات باعث می شوند که چنین فردی خود را مستحق مجازات بداند و دچار افسردگی شود. به اینترتیب او با مبتلا شدن به افسردگی خود را تنبیه می کند. در چنین شرایطی احتمال دارد سایر کودکان خانواده برای جبران فقدان پیش آمده بیش از حد مسئولیت پذیر شوند. مرگ والدین نیز ممکن است باعث شود بازماندگان نیاز به درمان پیدا کنند. در این وضعیت فرزندان معمولا نمی دانند چطور بدون والدشان به زندگی ادامه دهند. آن ها به دلیل سوگواری بدون توجه به سن واقعی شان دچار حس آسیب پذیری کودکانه می شوند و نیاز شدیدی به حضور والد خود احساس می کنند.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد