خیلی از افراد به رابطه قبلی برمیگردند و آن را سادهتر از شروع یک رابطه جدید میدانند اما شروع چنین رابطهای مشکلات ویژه خودش را دارد. احساس صمیمیت و شناخت قبلی ممکن است باعث بازگشت دو نفر به هم بشود اما در عین حال این احتمال وجود دارد که گذشته مشترک دوباره به میان بیاید. علاوه بر این شاید فرزندان از رجوع والدین خوشحال شوند اما در عین حال همه افراد خانواده باید برای سازگاری دوباره با شرایطی که تغییر کرده است تلاش کنند.
مساله کمی پیچیده است. برای کسی که میخواهد دوباره به رابطه قبلی برگردد این سوال پیش میآید که آیا ازدواج مجدد با شریک قبلی یک ایده درست است یا بهتر است وارد یک رابطه تازه با آدم دیگری شود؟
قبل از پیشنهاد چند راهکار برای رسیدن به پاسخ ابتدا از خودتان بپرسید چقدر از همسر سابق شناخت دارید؟ آنچه از او شناختهاید چقدر مبتنی بر واقعیت است؟ آیا تمایلات، خواستهها و ترسهایش را میشناسید؟ اینها پرسشهای اساسی هستند قبل از اینکه بخواهید درباره مساله شروع رابطه دوباره فکر کنید.
فرصت دوباره
یکی از دلایلی که به ازدواج دوباره با همسر سابقتان فکر میکنید احتمالاً این است که شما از او جدا شدهاید و طلاق گرفتهاید.
شکستن تعهد یک رابطه به خودی خود یک تجربه دردناک و آسیبزننده است که نه تنها فرد را دچار احساس شکست عاطفی میکند بلکه خیلی از وقتها باعث جدایی و از دست دادن همه خانواده میشود. خب، قبل از شروع دوباره یک رابطه شکست خورده ابتدا به این توجه کنید که آیا از تروما و اندوه ترک رابطه بیرون آمدهاید یا نه. به خودتان وقت کافی بدهید تا احساساتتان را بازسازی کنید. به جز این خوب است که وضعیت اقتصادی را هم بهبود بدهید. چه زن باشید و چه مرد باید از نظر سلامت روانی، جسمی و مالی در یک موقعیت باثبات و درست قرار بگیرید. فقط وقتی توانستید همه انرژیهای از دست رفته را بازیابی کنید به شروع دوباره فکر کنید.
موقعیت را بهبود بدهید
شما برای توانمندسازی خود و بازسازی و بهبود شرایط نیاز به یک دوره تلاش هدفمند دارید. اگر پیش از جدایی یک زن خانهدار بودهاید قبل از رجوع به همسرتان به استقلال مالی برسید، کار پیدا کنید و مطمئن شوید توانایی تامین زندگی خود و فرزندانتان را دارید. شاید شما نیازی به پول و کار نداشته باشید چون حمایتهای دیگری دارید در این صورت میتوانید مهارتها و دانشتان را بالا ببرید مثلاً درس بخــوانید و آموزش بیشتری ببینید.
اگر مردی هستید که از همسرتان جدا شدهاید سعی کنید توانایی مهار زندگی خود و فرزندانتان را بهبود بدهید. به این معنی که بتوانید از عهده زندگی خودتان بدون حضور دیگری بربیایید. تمام این تلاشها فقط برای این است که دلایل بازگشت به رابطه را چیزی فراتر از این قرار بدهید. به همسرتان رجوع نکنید چون از عهده هزینههای زندگی برنمیآیید و یا چون نمیتوانید از بچهها مراقبت کنید.
رابطه مشترک تامین نیاز مالی، آشپزی، مراقبت از بچهها و نیاز شدید به رابطه جنسی نیست. رابطه بدون شک معنایی فراتر دارد.
عبور از تفاوتهای شخصیتی
پس از حل و فصل تغییرات پس از جدایی حالا باید به تفاوتهایی فکر کنید که عامل جدایی بودهاند. اگر تفاوت و مشکلات در شخصیت شما بوده است و نیاز به تغییر دارد باید به آن تـــوجه کنید.
اگر فکر میکنید به اندازه کافی به شریک زندگیتان اجازه ابراز وجود ندادهاید به این پرسش پاسخ بدهید: آیا باز هم به همان روش قبل عمل خواهید کرد؟ علاوه بر این باید پاسخ این پرسشها را نیز بدانید: آیا فکر میکنید او حاضر است از رفتارهای قبلی و اشتباهش دست بکشد؟ مثلا اگر او یک آزارگر بوده است آیا اکنون در او این توانایی را میبینید که تغییر کند، رفتارهای وسواسی را کنار بگذارد و طبیعی رفتار کند؟ آیا میتوانید به تعهدی که امروز میدهید وفادار باشید؟ آیا واقعا در او این ظرفیت را میبینید که به تعهداتش پایبند باشد؟
اعتماد دوباره
چیزی که باعث جدایی میشود بیاعتمادی است. این واقعاً ضروری است که برای بازگشت به رابطه دوباره به هم اعتماد کنید. رابطه شما دوباره شکست میخورد اگر نتوانید این اعتماد را ایجاد کنید. مساله اعتماد در رابطه چیزی بیشتر از مساله بیوفایی و کنترل رفت و آمد و تلفن و ایمیل است. شما باید بتوانید به طرف مقابل در همه چیز اعتماد کنید؛ یعنی خیالتان راحت باشد که او زیر تعهداتش نمیزند، به عادتهای اشتباه قبلی برنمیگردد و اظهار علاقهاش واقعاً از روی حسن نیت است.
چه چیزی تغییر کرده است؟
اگر جدایی در گذشته تصمیم قاطعانهای بوده است، پس شما مساله غیر قابل حلی در رابطه داشتهاید. اما حالا، وقتی به ارتباط دوباره فکر میکنید باید این مساله غیرقابل حل، رفع شده باشد وگرنه چرا باید دوباره آن را شروع کنید؟ تا زمانی که مشکل کاملاً رفع و رجوع نشده است به رابطه برنگردید. مثلاً ممکن است دلیل جدایی شما اعتیاد شریک زندگیتان بوده باشد. اگر او اعتیاد را ترک نکرده چرا باید این اشتباه را دوباره تکرار کنید؟ همانطور که گفتیم بخاطر نیاز مالی، جسمی یا روحی خودتان و یا احساس ترحم نسبت به دیگری دوباره یک رابطه را شروع نکنید. اگر دلیل جدایی شما از همسرتان بیمسئولیتی او بوده است آیا اکنون شواهدی برای اثبات تغییر خلق و خوی او وجود دارد؟
آسودگی دلیل کافی نیست
یکی از دلایل رجوع افراد به ازدواج قبلی راحتی و دردسر کم آن است. خیلیها فکر میکنند بازگشت به رابطه قبلی راحتتر از شروع یک رابطه تازه است. در حالیکه همیشه اینطور نیست. حتی بچهها هم برای سازگاری با این ازدواج مشکلات بیشتری دارند. اما همه فکر میکنند رجوع به رابطه به نفع بچههاست. در حالی که این یک اشتباه رایج است، بچهها فقط زمانی با این شرایط سازگار میشوند که والدین مشکلات اساسی را حل کرده باشند.
از خطر دور بمانید
اگر بخاطر رفتار خشونتآمیز، تهدید و ارعاب از رابطه بیرون آمدهاید برای رجوع به رابطه باید بیشتر فکر کنید و زمان زیادی را صرف چنین ایدهای بکنید. یادتان باشد آدمها خیلی تغییر نمیکنند به ویژه اگر مساله، تغییر عادتهای نهادینه باشد. فردی که تهدیدگر است، خشونت میکند و دچار وسواسهای شدید یا مشکلات شدید روانی است با یک تعهد تغییر نمیکند. اگر او سابقه فروش مواد، قاچاق، تجاوز و جرائم جدی دیگر مثل حمل سلاح و قتل یا ضرب و جرح دارد عاقلانه این است که فکر شروع دوباره چنین رابطهای را از سر بیرون کنید. به جای بازگشت به چنین رابطه شدیدا نامطمئنی به یک رابطه جدید و مطمئن فکر کنید.
ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات