با توجه به این که در حال حاضر این حمله در مراجعان زیادی مشاهده می شود، امیدواریم در این مقاله بتوانیم ویژگی های اختلال را شناخته و با کمک آگاهی و مراجعه به متخصص، آسیب های بعدی را کاهش دهیم. فراوانی و شدت در حملات وحشت زدگی بسیار متفاوت است. مبتلایان اختلال وحشت زدگی از لحاظ شدت ممکن است هم حمله های با نشانه های کامل و هم نشانه های محدود داشته باشند، تعداد و نوع نشانه های حمله وحشت زدگی از یک حمله به حمله بعدی غالبا متفاوت باشد.
با وجود این، برای تشخیص اختلال وحشت زدگی باید بیش از یک حمله وحشت زندگی یا نشانه کامل غیرمنتظره وجود داشته باشد و حتما پس از بررسی های لازم توسط متخصص به عنوان اختلال مطرح می گردد.
معمولا افراد دچار حملات وحشت زدگی نگرانی های زیادی را تجربه می کنند که نگرانی از حمله ها یا پیامدهای آن معمولا به موارد زیر مربوط می شوند:
– دلواپسی های جسمانی (احتمال بیماری منجر به مرگ مثل بیماری قلبی، اختلال حمله تشنجی)
– نگرانی های اجتماعی (شرمندگی یا ترس از قضاوت منفی دیگران به علت نشانه های وحشت زدگی آشکار)
– نگرانی بابت کارکرد روانی (از دست دادن کنترل).
سپس در رفتار خود تغییراتی صورت می دهد و تلاش زیادی برای به حداقل رساندن یا اجتناب از حمله های وحشت زدگی یا پیامدهای آنهاست که یا به صورت زیر می باشد: اجتناب از کار بدنی سخت، سازماندهی جدید زندگی روزمره برای اطمینان از در دسترس بودن کمک در صورت رویداد حمله وحشت زدگی، محدود کردن فعالیت های روزمره معمولی، پرهیز از موقعیت هایی از نوع هراس از مکان های عمومی مثل بیرون رفتن از خانه، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و یا خرید کردن.
حمله های وحشت زدگی شبانه یکی از انواع حمله های وحشت زدگی غیرمنتظره است (حمله وحشت زدگی شبانه یعنی بیدار شدن از خواب در حالت وحشت که با وحشت کردن پس از بیداری کامل از خواب تفاوت دارد).
بسیاری از کسانی که دچار حملات وحشت می شوند می گویند که علاوه بر نگرانی از حمله های وحشت زدگی و پیامدهای آنها، احساس اضطراب مداوم یا متناوبی دارند که به طور کامل نگرانی از تندرستی و سلامتی روانی را در بر می گیرد (برای مثال مبتلایان اختلال وحشت زدگی اغلب از یک نشان جسمانی جزیی یا عوارض جانبی دارو نتیجه فاجعه آمیزی را پیش بینی می کنند؛ یعنی فکر می کنند که ممکن است بیماری قلبی داشته باشند یا سردرد به معنی وجود تومور مغزی در آنهاست. چنین افرادی اغلب در مقابل عوارض جانبی داروها نابردبار هستند).
علاوه بر این، امکان دارد نگرانی های گسترده ای بابت توانایی انجام وظایف روزمره یا تحمل عوامل استرس زای هر روزه داشته باشند. مدام داروهای زیادی مصرف می کنند (داروهای تجویزی، الکل و مواد مخدر تا حمله وحشت زدگی را مهار کنند، یا رفتارهایی افراطی برای کنترل حمله ها بروز می دهند. یعنی ممکن است مقدار غذا را به شدت محدود کنند یا از غذاها یا داروهای خاصی پرهیز می کنند؛ چون نگران نشانه های جسمانی هستند که موجب حمله های وحشت زدگی می شوند. به هر حال این اختلال در زنان بیشتر از مردان است (تقریبا به میزان 2 به 1).
(اگرچه حمله های وحشت زدگی در کودکان نیز رخ می دهد؛ شیوع کلی اختلال وحشت زدگی قبل از 14 سالگی، 0.4 درصد است. میزان این اختلال در نوجوانی، به ویژه در دختران افزایش تدریجی نشان می دهد که احتمالا در پی آغاز بلوغ می باشد و طی بزرگسالی به اوج می رسد؛ این مورد در سالمندان 7 درصد مشاهده می شود.)
اگرچه اختلال وحشت زدگی در کودکی بسیار نادر است، نخستین رویداد «طلسم وحشت» اغلب ریشه در دوره کودکی دارد. اختلال وحشت زدگی در نوجوانان نیز معمولا روند مزمن دارد و اغلب با اختلال های اضطرابی، افسردگی و دو قطبی همایند می باشد. تاکنون تفاوتی در تصویر بالینی بین نوجوانان و بزرگسالان دیده نشده. با وجود این، نگرانی نوجوانان از حمله های وحشت زدگی بعدی ممکن است کمتر از بزرگسالان جوان باشد (شیوع کمتر اختلال وحشت زدگی در افراد مسن ناشی از کند شدن پاسخ دستگاه عصبی خودمختار بر اثر بالا رفتن سن می باشد).
بسیاری از افراد مسن که گرفتار سراسیمگی هستند، آمیزه ای از حمله های وحشت زدگی با نشانه محدود و اضطراب فراگیر دارند. افراد مسن معمولا حمله های وحشت زدگی خود را به موقعیت های پر تنش خاص مثل درمان های پزشکی یا موقعیت های اجتماعی نیز نسبت می دهند.
در حالی که میزان پایین اختلال وحشت زدگی در کودکان را به دشوار بودن گزارش نشانه ها نسبت می دهند، این موضوع بعید به نظر می رسد زیرا کودکان قادر به شرح دادن ترس شدید یا وحشت ناشی از جدایی و اشیا یا موقعیت های ترسناک هستند. نوجوانان ممکن است کمتر از بزرگسالان مایل به بحث بی پرده درباره حمله های وحشت زدگی باشند.
به هر حال هیجان پذیری منفی و حساسیت به اضطراب، عوامل خطرسازی برای آغاز حمله های وحشت زدگی می باشد. اگرچه اضطراب جدایی در کودکان، به ویژه وقتی شدید باشد، امکان دارد مقدم بر پیدایش اختلال وحشت زدگی بعدی باشد، اما عامل خطرساز پایداری نیست. به نظر می رسد کسانی که تجارب آزار جنسی و جسمی در کودکی دارند بیشتر به این اختلال دچار می شوند. از طرفی پژوهش ها نشان می دهند که سیگار کشیدن نیز می تواند عامل خطرسازی برای حمله های وحشت زدگی باشد (در حمله های وحشت زدگی معمولا خشم یا اقدام به خودکشی دیده می شود).
اختلال وحشت زدگی در بین اختلال های اضطرابی با سطوح بالای ناتوانی اجتماعی، شغلی و جسمانی، هزینه های اقتصادی قابل ملاحظه، در مراجعه بیشتر به پزشکان رابطه دارد؛ اگرچه اثرات آن در صورت وجود هراس از مکان عمومی بسیار نیرومندتر می باشد. مبتلایان اختلال وحشت زدگی ممکن است به علت مراجعه به پزشک یا اورژانس بیمارستان ها، از کار و مدرسه زیاد غیبت داشته باشند که به بیکار شدن یا ترک تحصیل منجر می شود.
در افراد مسن امکان دارد وظایف مراقبتی یا فعالیت های داوطلبانه دچار مشکل شود. در موقعیت های درمانگاهی، اختلال وحشت زدگی به ندرت بدون اختلال های دیگر دیده می شود و شیوع اختلال وحشت زدگی، در افرادی که اختلال های دیگری، از جمله اختلال اضطراب فراگیر (به خصوص هراس از مکان های عمومی)، اختلال افسردگی عمده، اختلال دو قطبی و اختلال اختلال خفیف مصرف الکل، دارند بیشتر می باشد.
در حالی که اختلال وحشت زدگی اغلب، نسبت به اختلال های همایند در سنین پایین تری آغاز می شود، گاهی آغاز آن پس از اختلال همایند می باشد و ممکن است به عنوان نشانگر شدت بیماری همایند تلقی شود، با توجه به این که در هر اختلال نشانه های اصلی بسیار مهم است در زیر به نشانه های آن اشاره می کنیم. (ذکر این نکته ضروری است؛ صرفا با دانستن نشانه ها نمی توان برچسب اختلال را مطرح کرد.)
حمله وحشت زدگی شامل فوران ناگهانی ترس یا ناراحتی شدیدی است که طی چند دقیقه به اوج می رسد و در جریان آن چهار مورد یا بیشتر از نشانه های زیر ظاهر می شود که این فوران ناگهانی ترس، ممکن است در حالت آرامش یا در حالت اضطراب رخ دهد:
تپش قلب، ضربان نامنظم، شتاب گرفتن یا افزایش ضربان قلب، تعریق، لرزش یا رعشه، احساس تنگی نفس یا خفگی، احساس بسته شدن راه گلو، احساس درد یا ناراحتی در قفسه سینه، حالت تهوع یا ناراحتی شکمی، احساس سرگیجه، عدم تعادل گیجی یا ضعف، احساس سردی یا برافروختگی، نابهنجاری لمسی (بی حسی یا احساس سوزش)، مسخ واقعیت (احساس غیرواقعی بودن محیط)، مسخ شخصیت (احساس جدا شدن از خود)، ترس از دیوانه شدن یا از دست دادن کنترل، ترس از مرگ.
حال که با علائم این اختلال آشنا شدیم بهتر است چنانچه نگرانی خاصی داریم، از متخصصان بهره بگیریم و بدانیم اختلالات روانپزشکی علائمی بسیار نزدیک به هم دارند و نیاز است حتما نشانه های دقیق توسط روانشناس سنجیده گردد که در این راستا دچار مشکلات بیشتر و تشخیص اشتباه نشویم و بدانیم هر اختلال با کمک متخصصان به راحتی قابل کنترل می باشد. پس بدون ترس از قضاوت، چنانچه نشانه ای از علائم مطرح شده را در خودتان می بینید نیاز است در مورد نشانه ها و شدت علائم و … با متخصصان مشورت نمایید.
*کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
ماهنامه پزشک شهر – دانیال طالبی چرمچی