تاثیری که هیجانات بر یادگیری بالقوه کودکان دارد توسط گرین هالگ مورد تاکید قرار گرفته است. او اظهار می دارد که:
«احساسات دردناک، ناراحت کننده و تحریک کننده نقش بسیار پر قدرتی در یادگیری دارد. در واقع قلمرو احساسات و تجربه های ذهنی ما می تواند در تسهیل یا توقف جریان رشد، تحول و یادگیری موثر باشد.»
توجه به رشد هیجانی کودکان نه تنها به آن ها کمک می کند که شهروندان مسئولی بار آیند بلکه به انگیزه آنان برای یادگیری می افزاید و نیز برای درک و فهم لزوم تعلیم و تربیت نزد آن ها موثر است. لازم است معلمان درک کنند که چگونه هیجاناتی از قبیل ترس، اضطراب و خشم می توانند به انزواجویی یا سایر مشکلات رفتاری بیانجامند و مانع یادگیری در کودکان شوند. به عنوان مثال چه تعداد از کودکان از موقعیت های یادگیری به دلیل سرریز احساس عدم کفایت، محرومیت، یا ترس از شکست پرهیز می کنند؟ چه تعداد از کودکان در تمرکز بر روی تکالیف یادگیری خود به دلیل نگرانی و اشتغال ذهنی در مورد شرایط در محیط خانه ناتوان هستند؟ به علاوه طرد شدن توسط همسالان می تواند به کاهش عزت نفس، انگیزش ضعیف و عملکرد تحصیلی ضعیف منجر شود که به نوبه خود می تواند به افزایش سطح آسیب پذیری فرد در ارتکاب آزارگری و افزایش احتمال شکست تحصیلی و افسردگی بیانجامد. روش ها و فعالیت هایی که از طریق آن ها می توان به افزایش قابلیت هیجانی کودکان کمک کرد تاثیر درازمدت بر شاگردان دارد چندان که اهمیت آگاهی اجتماعی و عاطفی در موفقیت تحصیلی اگر مهم تر از توانایی هوشی نباشد کمتر از آن نیست. اما هنوز در برنامه های درسی مدارس به قابلیت هیجانی کودکان توجه چندانی نمی شود. بنابراین دلیل محکمی وجود دارد که معلمان نقشی در تربیت هیجانی کودکان، افزایش سطح بهزیستی هیجان آن ها و هم چنین نقشی در تشخیص، ارزیابی و دخالت در امور دانش آموزانی داشته باشند که مشکلات شناخته شده از نظر بهداشت روانی دارند.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد