26

ترس پدیده ای است که در تمام افراد وجود دارد. کم و زیاد بودن آن به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما می توان گفت تقریبا همه ی افراد در زندگی خود چندید بار حس ترس را تجربه کرده اند. گاهی اوقات در هنگام تنهایی ، گاهی نیز در تاریکی و یا در حین دیدن فیلم ترسناک. اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که ترس چگونه به وجود می آید؟

دستهایت یخ شده اند اما خیلی زود وقتی می فهمی باد شدیدی كه بیرون می وزد در را باز كرده آرام می گیری.

همه ما در طول عمرمان بارها و بارها ترس را تجربه كرده ایم. ترس از اینكه ممكن است زندگیمان را از دست دهیم همواره با ماست.

ترس چیست؟

ترس رشته ای از عكس العملها در مغز است كه با واكنشهای عصبی آغاز و با آزاد شدن مواد شیمیایی در بدن كه باعث بالا رفتن ضربان قلب و سرعت بالای تنفس می شوند پایان می پذیرد.

مغز یك سیستم بسیار پیچیده است. بیش از صد بیلیون سلولهای عصبی در آ» وجود دارند كه باعث می شوند كه ما احساس و فكر و عمل داشته باشیم.. بعضی از این رفتارهای عصبی ناخودآگاه بوجود می آیند و ترس و واكنشهای آن یكی از آنهاست. در مغز ما بخشهای مختلفی وجود دارد كه باعث واكنش ما به ترس می شود اما چند بخش مهم كه محققان به آنها اشاره می كنند شامل موارد زیر است:

تالاموس: تصمیم می گیرد كه واكنشها در كجا ظاهر شوند ( چشمها یا دهان و ..)

قشر حسی: اطلاعات حسی را تفسیر می كند

هیپوكامپوس: اطلاعات موجود در مغز در رابطه با ترس را دوره می كند

آمیگدالا: احساسات را كشف كرده و احتمال خطر را بررسی می كند. اطلاعات مربوط به ترس را ذخیره می نماید

هیپوتالاموس: عمل و عكس العمل را فعال می نماید.

بوجود آمدن ترس:

در واقع احساس ترس در دو شكل وجود دارد. حالت “راه كوتاه: و “راه بلند” كه هردوی آنان ناخود آگاه هستند. در حالت كوتاه همه چیز خیلی سریع و با وجود یك محرك صورت می گیرد اما در راه بلند امكان تحلیل ماجرا وجود دارد.

همان مثال بالا را در نظر بگیرید. زمانی كه در اتق شما به طور ناگهانی باز می شود . اینكه شما تصور كنید این اتفاق به خاطر ورود یك دزد به منزلتان صورت گرفته و یا اینكه باد آنرا باز كرده است موجود دارد اما در حالت راه كوتاه شما اولین چیزی را كه به مغزتان خطور می كند در نظر می گیرید و هیچ تحلیلی روی آن ندارید. اطلاعات با شنیدن صدا به تالاموس شما منتقل می شود در این لحظه مشخص نیست كه سیگنالهای دریافتی مربوط به ترس است یا خیر. بنابر این فورا به آمیگدالا منتقل می گردد.

آمیگدالا به هیپوتالاموس دستور میدهد كه حالت دفاع و عكس العمل را تولید كند تا شما بتوانید از خود دفاع كنید.

در حالت “راه بلند” مسائل كمی متفاوت است. در حالی ه شما احساس خطر كرده اید مغز شروع به تحلیل می كند و احتمتلات را در نظر می گیرد. آیا باز شدن ناگهانی در منزل شما به خاطر ورود یك دزد است و یا اینكه وزش باد مسبب آن بوده است. در این حالت اطلاعات توسط تالاموس به قشر حسی فرستاده می شود تا مورد تحلیل واقع گردد. پس از آن اطلاعات راهی هیپوكامپوس می شوند تا سوالات مخصوص پاسخ داده شود. سوالات از این دسته هستند: آیا من تا كنون با چنین موردی برخورد كرده ام؟ در مورد قبلی این صدا مربوط به چه موضوعی می شده است؟ پس از تحلیل اطلاعات به آمیگدالا فرستاده می شود و آنجاست كه آمیگدالا آن را به هیپوتالاموس دستور می دهد كه حالت دفاعی را در نظر بگیرد یا خیر.

چرا می ترسیم؟

اگر ما احساس ترس را نداشته باشیم مطمئنا زمان زیادی را زنده نخواهیم بود. ممكن است مارهای سمی را در دست بگیریم یا اینكه بدون نگاه كردن به اطراف از خیابان بگذریم كه هر دو حال ممكن است زنده نمانیم.

در قرن ۱۹ میلادی این سوال مطرح شد كه چرا زمانی كه می ترسیم دهان خود را باز می كنیم و یا اینكه چشمهایمان كاملا باز می شوند. برخی معتقد بودند كه این موضوع به خاطر هدیه ایست كه خداوند به ما داده است تا بتوانیم ترس خود را نشان دهیم كه فرضیه ای درست است در واقع انقباض عضله های ما در هنگام ترس باعث می شود كه حالت صورت ما تغییر یابد.

در واقع احساس ترس همان هدیه خداوند است كه باعث می شود ما مراقب خود باشیم و از هر نوع اتفاقی كه ممكن است زندگی ما را به خطر بیندازد دوری كنیم. و این اتفاق كاملا غیر ارادی است.

ترس با شرایط:

همان ترسی است كه بعضی از مردم زمانی كه یك سگ را می بینند انگار غولی ترسناك را دیده اند و برخی دیگر می توانند این موجود را در خانه هایشان نگهداری كنند. این اتفاق دلیل دارد. شخصی كه در كودكی یك بار توسط سگ تهدید شده باشد حتی اگر در سن بلوغ بار دیگر سگی را ببیند خواهد ترسید زیرا آمیگدالا به او می گوید كه این همان موجودی است كه در بچگی به او آسیب رسانده و یا موجب ترس وی شده است.

از چه می ترسیم؟

تحقیقی كه دو سال قبل انجام شده است نشان می دهد كه معمولا انسانها همیشه از چند خطر می ترسند:

جنگ عنكبوت مرگ رد شدن در هر كاری ارتفاع خشونت تنهایی آینده جنگ هسته ای

در این تحقیق آمده است كه ترس از حیوانات همواره در انسانها وجود داشته است بطور مثال اكثر ما هرگز مار را در زندگی ندیده ایم اما از آْن می ترسیم. پس این ترس كاملا غریضی است.

علاوه بر ترسهایی از چنین قبیل كه در تمام مردم دنیا وجود دارد ترس هایی هم منطقه ای هستند. بطور مثال مزرعه داران همواره از وقوع سیل می ترسند و یا اینكه افرادی كه كشور آنها روی خط زلزله قرار دارد همواره در فكر آن هستند كه این اتفاق برایشان رخ ندهد.

درست است كه ترس یكی از عوامل نجات دهنده جان انسانهاست اما به یاد داشته باشیم كه ترس بیش از حد نیز آزار دهنده است. بالا رفتن فشار خون كه معمولا در پی ترس بوجود می آید اگر بخواهد هر روزه باشد می تواند موجب بیماری گردد.

چطور نترسیم؟

در حالی كه تحقیقات نشان می دهند كه ما روزانه با ترس مواجه هستیم راههایی نیز وجود دارد كه با ترسهایی كه بی مورد در ما حضور پیدا می كنند مقابله كنیم.

هشت راه برای مقابله با ترس:

مهم نیست كه شما چرا می ترسید. فكر كردن در این رابطه مشكلی را حل نمی كند. پس سعی نكنید كه دنبال علل ان باشید زیرا فرصت مقابله با آن را از شما می گیرد.

چیز هایی را كه شما را می ترساند شناسایی كنید. اگر در مورد چیزهایی كه از انها می ترسید اطلاعات داشته باشید نا خود آگاه ترس خود را كم كرده اید.

تمرین كنید: اگر چیزی وجود دارد كه از آن می ترسید سعی كنید آنرا با كوچك كردنش در ذهنتان تحلیل كنید.

كسی را كه نمی ترسد پیدا كنید: اگر شما از موضوعی می ترسید و فردی را می شناسید كه از آن موضوع نمی ترسد با او صحبت كنید و سعی نمایید كه ساعاتی را با او سپری نمایید.

از آن صحبت كنید: از آنچه كه می ترسید صحبت كنید این كار ترس شما را از موضوع كم می كند.

با خود بازی فكری داشته باشید: اگر شما از اینكه در مقابل افراد سخنرانی كنید می ترسید احتمالا به این خاطر است كه از قضاوت شدن واهمه دارید. در ذهن خود تصور كنید كه شما را برای قضاوت كردن در مورد آنها در نظر گرفته اند به این صورت كارتان راحتتر خواهد شد

ترس خود را بیشتر نكنید: اگر از بلندی ها می ترسید سعی نكنید كه همیشه طبقه ۱۴ یك ساختمان بلند را در نظر بگیرید. شما تا وقتی بخواهید می توانید در طبقه همكف باقی بمانید.

كمك بخواهید: اگر تصور می كنید كه ترس شما از برخی موضوعات بیش از حد است كمك بگیرید. روانشناسان به خوبی علل آنرا ریشه یابی می كنند و كمكتان می كنند.