اختلال سلوک در کودکان فشار روانی و رنجش بسیار در تمام کسانی ایجاد می کند که به نحوی با آن درگیرند و همین نکته استدلالی قوی برای تاکید بر پیشگیری از آن است. هم چنین هنزیه ای که این اختلال بر جامعه تحمیل می کند و ثمربخشی محدود درمان آن نیز از جمله دلایل تاکید بر پیشگیری از آن است. پیشگیری موفق شامل تشخیص زود هنگام کودکان در معرض خطر اقدامات پیشگیرانه در زمینه ای مختلف به ویژه در مدارس و ایجاد ترتبیاتی برای استمرار حمایت از کودکان آن ها را شامل می شود. دوره ترتیباتی برای استمرار حمایت از کودکان و والدین آنها را شامل می شود. دوره سنی 1 تا3 سالگی دوره ای حساس در رشد کودک از نظر تعیین میزان اجتماع پذیری کودک است. اگر والدین نتوانند در این دوره با مشکل رفتاری کودک مقابله نمایند آنان در رشد رفتار مناسب و کنترل تکانه ها با شکست روبرو می شوند. به همین جهت تلاش های اخیر در پی توسعه اقدامات درمانی موثر در کودکان بسیار کم سن تر متمرکز شده است.
برنامه ای پیشگیری گسترده- سیستم در مدارس و جامعه های محلی مورد حمایت قرار گرفته است. در مواردی که اقدامات پیشگیرانه مستقیما توسط والدین صورت بگیرد کودکان پیشرفت های پایدار در رفتار خود نشان می دهند اما اگر این اقدامات به سطح مدرسه و گروه همسالان تعمیم پیدا کند میزان برگشت اختلال و تغییر رفتار اصلاح شده زیاد خواهد بود. به عنوان مثال برخی از برناه ها روی کودکان تحت سرپرستی با سطح خطرپذیری بالا متمرکز شده است و این به خاطر رفتار تخریبی این کودکان و ارتباط ضعیف آنان در خانه و مدرسه است. برخی از برنامه ها بر مهارت های تحصیلی، رفتاری و ارتباطی متمرکزند و اقدامات کلاسی معلم- محور را شامل می شوند. اجرای این برنامه ها نیاز به همکاری نزدیک بین والدین، معلمان و کارکنان پروژه دارد. گزارش های مقدماتی حاکی از آن هستند که این نوع از برنامه های پیشگیری عملکرد مدرسه را بهبود می بخشند رفتار مخرب را کاهش می دهند، سبب بهبود رابطه با همسالان و افزایش نگرش های مثبت در والدین می شوند لیکن تاثیرهای درازمدت آن هم چنان باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
نشان داده شده است که تجربه مدرسه ای مثبت به تنهایی می تواند عامل حفاظتی برای جبران بخشی از ضعف وضعیت خانوادگی باشد. بدین ترتیب معلمان با دادن این اطمینان به کودکان که مدرسه می تواند برای شاگردان با هر زمینه خانوادگی تجربه مثبتی فراهم کند می توانند کمک کننده باشند. ان ها می توانند با حمایت از والدینی که به خاطر شرایط اجتماعی تحت فشار روانی هستند، کمک کنند. به عنوان مثال والدین ممکن است برای دسترسی به تسهیلات سرپرستی برای کودکان کم سن تر و ترتیب دادن کلاس هایی جهت افزایش عملکرد تحصیلی و عزت نفس فرزندان خود تشویق شوند. چون مشکلات مربوط به یادگیری به عنوان یک عامل خطر در رشد اختلال سلوک در مراحل بعدی آن عمل می کند تشخیص این مشکلات در مراحل اولیه و اقدام درمانی مناسب برای مقابله با آن مهم است. این کار از طریق برنامه های سرند کردن موثر توسط معلمانی که دانش و مهارت کافی برای ارزیابی این مشکلات دارند با پشتیبانی هماهنگ کننده خاص نیازهای آموزشی ویژه آنان در مدرسه به اجرا در می آید.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد