آیا تابحال با افرادی ارتباط داشته اید که شخصیتی رنجورانه داشته باشند ؟ به نظر شما علت بروز چنین رفتار هایی از این افراد چسیت ؟ تا چه اندازه با افکار آنها آشنایی دارید؟ در این مطلب قصد داریم در رابطه با سه تیپ رنجور صحبت کنیم و شخصیت های هر یک را شرح دهیم. با ما همراه باشید.
شخصیت روان رنجورانه را تا چه اندازه می شناسید؟ تا چه حد با نگرش ها و رفتارهایی این افراد آشنا هستید؟ نگرش ها و رفتارهایی كه بیانگر تمایل به سوی مردم است، علیه مردم حركت می كند و یا این كه از آنها فاصله می گیرد. كارن هورنای ، یكی از روان تحلیلگران و كسی كه سال های اولیه كودكی را در شكل گیری شخصیت انسان بسیار مهم می داند معتقد است: نیروهای اجتماعی در كودكی بر رشد شخصیت تأثیر دارند نه نیروهای زیستی. به نظر هورنای، مردم نه به وسیله پرخاشگری بلكه به وسیله نیاز به ایمنی و محبت برانگیخته می شوند.
نظریه شخصیت او شرح می دهد كه چگونه كمبود محبت در دوران كودكی، اضطراب و خصومت را پرورش می دهد. این كه كودك احساس امنیت و فقدان ترس كند، در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت او با اهمیت است. هورنای، تصور می كرد كه نیاز ایمنی بر كودك حاكم است. منظور او، نیاز به امنیت و رهایی از ترس بود. امنیت كودك كاملاً بستگی به این دارد كه والدین چگونه با او برخورد كنند و این كه كودك را دوست بدارند و او را بخواهند.
هنگامی كه امنیت تضعیف شود، خصومت به وجود می آید. ممكن است كودك به خاطر احساس درماندگی، ترس از والدین، نیاز به محبت والدین و یا احساس گناه ناشی از نشان دادن خصومت، آن را سركوب كند. سركوب كردن خصومت منجر به اضطراب بنیادی می شود به نوعی كه فرد احساس می كند در دنیای خصمانه، تنها و درمانده است.
این اضطراب پایه ای است برای به وجود آمدن روان رنجوری های بعدی. با این مقدمه حال می توانیم به انواع گرایش های روان رنجوری مثل اختلال شخصیت وابسته، شخصیت پرخاشگر و شخصیت منزوی بیشتر بپردازیم.
شخصیت مطیع
مهم ترین ویژگی اختلال شخصیت وابسته، نداشتن اطمینان برخود، وابستگی كامل به دیگران، رفتار تسلیم جویانه، كمرویی و تردید و پرهیز از مسئولیت ها است. نیاز بیش از حد شخصیت وابسته برای این كه تحت حمایت و حراست قرار بگیرد، سبب می شود تسلط دیگران را به راحتی بپذیرد. ترس وی از جدایی موجب می گردد رفتاری تسلیم جویانه و مقاومت آمیز در برابر دیگران پیش گیرد. این رفتارها از ابتدای جوانی ظاهر می شود و در زمینه های گوناگون تجلی پیدا می كند.
شخصیت وابسته در تصمیم گیری های معمولی روزانه هم مشكل دارد، قادر به نه گفتن نیست و در هیچ مورد نمی تواند مخالفت خود را با نظر دیگران بیان كند. این افراد دیدی منفی، بدبینانه و مردد نسبت به خویش دارند و توانایی های خود و حتی آنچه را كه مالك آن هستند را ناچیز می شمارند. روابط اجتماعی آنها محدود به افراد معدودی می شود كه فرد به آنها وابسته است.
این افراد معمولاً به یك شخصیت سلطه گر (دوست یا همسر) نیاز دارند كه آنها را سرپرستی و راهنمایی نموده و از آنها حفاظت كند. همچنین برای رسیدن به اهدافشان مقابل دیگران مخصوصاً والدین به گونه ای رفتار می كنند كه دیگران آنها را جالب یا دلنشین بیابند.
شخصیت های مطیع آشتی جو هستند و امیال شخصی خود را تابع امیال دیگران می كنند. هرگز جسور، انتقادی و یا پرتوقع نیستند و نسبت بر خودشان همواره نگرش ضعف و درماندگی دارند. هر گونه نشانه طرد (واقعی یا خیالی) برای آنها وحشتناك است و به افزایش تلاش برای به دست آوردن محبت مجدد شخصی كه آنها را طرد كرده، منجر می شود البته منشأ این رفتارها برمی گردد به خصومت، احساس عمیق نافرمانی و انتقام جویی سركوب شده كه فرد وابسته آنها را به صورت وارونه نشان می دهد.
این اختلال می تواند ناشی از رفتار والدینی باشد كه بیش از اندازه حمایتی و خودكامه هستند. این والدین وابستگی را در فرزندان خود ترغیب می كنند و این رفتار وابسته، حس مراقبت تسلی بخشی را برای والدین به ارمغان می آورد.
در صورت پایان یافتن یك رابطه نزدیك، افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته ممكن است به سرعت در پی رابطه دیگری باشند كه نیاز به مراقبت و حمایت آنها را ترغیب كند. اعتقاد آنها مبنی بر این كه قادر نیستند در غیاب رابطه ای نزدیك كاركرد مناسبی داشته باشند موجب می شود به سرعت به شخص دیگری دلبسته شوند.
اختلال شخصیت وابسته با دیگر اختلالات شخصیت به ویژه اختلالات شخصیت مرزی، اجتنابی و نمایشی همراه است. بیماری فیزیكی مزمن نیز ممكن است فرد را برای ظهور این اختلال مستعد كند.
این اختلال در زنان بیشتر از مردان است. همچنین در فرزندان كوچك تر خانواده، احتمال آسیب پذیری بیشتری برای ابتلا به آن وجود دارد. بنیاد درمان شخصیت های وابسته نیز متكی به روان درمانی و دارو درمانی است. رفتار درمانی، خانواده درمانی و گروه درمانی نیز تاكنون نتایج موفقیت آمیزی داشته اند.
شخصیت پرخاشگر
این افراد علیه مردم حركت می كنند. آنها به گونه ای خشن و آمرانه، بدون توجه به دیگران عمل كرده و برای به دست آوردن كنترل و برتری كه بسیار برای زندگی شان حیاتی است، باید همواره در سطح بالا عمل كنند و به وسیله ممتاز بودن و به دست آوردن شهرت از این كه برتری آنها را تأیید می كنند، ارضا می شوند. این افراد برای پیش افتادن از دیگران برانگیخته می شوند و درباره هر كس برحسب استفاده ای كه از رابطه با آنها می برند، قضاوت می كنند. آنها برای خشنودی دیگران تلاش نمی كنند بلكه جروبحث، انتقاد و پافشاری می كنند و هر كاری كه برای به دست آوردن و حفظ برتری و قدرت لازم باشد انجام می دهند. آنها برای این كه بهترین باشند سخت خود را تحریك می كنند بنابر این در شغلشان ممكن است موفق باشند. آنها از توانایی های خود مطمئن هستند و در نشان دادن و دفاع از خود بی پروا هستند.
شخصیت اجتنابی
افراد مبتلا به این اختلال از تماس بین فردی به دلیل ترس از انتقاد، عدم تأیید و یا طرد شدن دوری می كنند و برای این جدایی می كوشند تا خود بسنده شوند.
برای همین بر امكانات خودشان متكی شده و اعلام بی نیازی می كنند. برعكس افراد مبتلا به شخصیت وابسته، این افراد از برقراری ارتباط جدید امتناع می كنند مگر این كه كاملاً مطمئن باشند بدون هیچ انتقادی مورد محبت و پذیرش آنها قرار خواهند گرفت.
میل زیاد به تنهایی باعث می شود كه تجربه ای مثل گوش دادن به موسیقی نیز این افراد را آشفته كند. آنها باید از هر گونه قید و بند مثل جدول زمانی، برنامه زمان بندی شده، تعهدات طولانی مدت و گاهی حتی فشارهای بسیار كوچك در زندگی اجتناب كنند. آنها نیاز به برتری دارند، اما نه به شیوه شخصیت پرخاشگر. چون نمی توانند به طور فعال بادیگران رقابت كنند. یكی از جلوه های این حس برتری، احساس بی نظیر و مجزا بودن و فرق داشتن است آنها جلوی تمام احساسات خود نسبت به دیگران، مخصوصاً عشق و نفرت را می گیرند یا این كه آنها را انكار می كنند.
این افراد به خاطر محدودیت عواطفشان، تأكید زیادی بر عقل، منطق و هوش دارند. رفتار اجتنابی اغلب در نوزادی یا كودكی همراه با خجالتی بودن، منزوی بودن و ترس از غریبه ها و موقعیت های جدید شروع می شود. اگر چه خجالتی بودن كودك یك پیش سیر برای این اختلال است، در بیشتر افراد با بالا رفتن سن به تدریج ناپدید می شود.
برعكس افرادی كه در شرف بروز اختلال شخصیت اجتنابی هستند ممكن است در خلال بزرگسالی و اوایل كودكی، زمانی كه روابط اجتماعی با افراد جدید از اهمیت خاصی برخوردار است به طور فزاینده ای خجالتی و دوری گزین شوند.
دیگر اختلالاتی كه معمولاً همراه با اختلال شخصیت اجتنابی هستند عبارتند از: اختلالات خلقی و اضطرابی. این اختلال اغلب همراه اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده می شود به دلیل این كه افراد مبتلا به شخصیت اجتنابی به قلیل دوستان خود خیلی دلبسته و وابسته می شوند.
به طور كلی می توان گفت فرد روان رنجور برای كنترل اضطراب بنیادی خود، به وسیله این گرایش ها فكر و عمل می كند. هر سه این گرایش ها به نظر هورنای در فرد وجود دارد منتهی همیشه یكی از آنها غالب است و دو گرایش دیگر با شدت كمتری وجود دارند.