پرخوری و اشتهای زیاد مشکل افراد زیادی به شمار میرود اگر می خواهید بر میزان اشتهای خود کنترل داشته باشید باید از روش ها و ترفندهای مفید در این زمینه کمک بگیرید حرص و ولع زیاد برای خوردن گاهی اوقات ژنتیکی و وراثتی است و با روش های درمانی توسط متخصصین تغذیه قابل درمان خواهد بود
رفتار غذا خوردن ما در بزرگسالی حاکی از آموزههایی است که در دوران کودکی در بستر خانواده فراگرفتهایم. هنگامی که کودک بودیم هروقت غمگین میشدیم یا گریه و جیغ و فریاد میکردیم برای آرام کردنمان به ما بستنی میدادند. از چنین فردی چطور میتوان انتظار داشت که وقتی بزرگ شد در هنگام غم یا حتی شادی با زیادهخواری خود را تسکین نبخشد.
زندگی امروزه سرگرمی و فعالیتهای جانبی بسیاری را برای بشر به وجود آورده است و همانا یکی از لذتبخشترین تفریحات، غذا خوردن است، لذتی که اگر مدیریت نشود تبعات بسیاری را با خود به دنبال خواهد داشت. برای هر کسی احتمالا هرازگاهی پیش میآید که بر اثر اندوه و افسردگی یا بالعکس شادی و نشاط به زیادهخواری روی آورد، که در این صورت به دلیل موقتی بودن به یک گرفتاری دائمی در زندگی فرد تبدیل نمیشود.
مشکل اما از جایی آغاز میشود که افراد تحت شرایط روحی خاصی در خوردن زیادهروی میکنند و کنترل آن از دستشان در میرود. در این هنگام دیگر نوع مواد خوراکیای که مصرف میکنند اهمیت ندارد بلکه فقط و فقط این خوردن است که مهم است. در این حالت هیچ قدرتی نمیتواند جلوی فردی را که دچار اختلال در اندازه خوردن شده است بگیرد. چراکه او از طریق بلعیدن در کوتاهمدت آرامش پیدا میکند و حواس درونی منفیاش تسکین مییابد. اما نکته مهم اینجاست که در فاصله کوتاهی تاثیر این آرامش زودگذر معکوس میشود و احساس عذاب وجدان، بیارزشی و نارضایتی در مورد ظاهر و فرم بدن به جای آن مینشیند. اختلال خوردن میتواند تاثیرهای خطرناکی بر جسم و روح افراد بگذارد و رفتهرفته مانند سم عمل کند. با وجود این به احتمال بسیار تا زمانی که وضعیت جسمانی فرد وخیم نشود به رفتار اشتباه خود ادامه خواهد داد.
نکاتی که تاثیر شگفتانگیزی در تبدیل شدن به یک انسان پرخور دارد:
رفتار غذا خوردن ما در بزرگسالی حاکی از آموزههایی است که در دوران کودکی در بستر خانواده فراگرفتهایم. هنگامی که کودک بودیم هروقت غمگین میشدیم یا گریه و جیغ و فریاد میکردیم برای آرام کردنمان به ما بستنی میدادند. از چنین فردی چطور میتوان انتظار داشت که وقتی بزرگ شد در هنگام غم یا حتی شادی با زیادهخواری خود را تسکین نبخشد.
برای آنکه در برابر اختلال در خوردن مقاومت کنیم باید به شناخت روانی از خود دست پیدا کنیم. پیشنهاد میکنم به شرایطی که تحت تاثیر آن نیاز به بیشتر خوردن پیدا میکنید دقت کنید: «وقتی شادیم، ناراحت و غمگینیم، در جمع قرار میگیریم یا هنگامی که تنها هستیم.» پس از شناسایی شرایط و عادات روحیتان در خوردن به دنبال اجرای راهی متناسب با ویژگیهای خود برآیید. اگر از آن افرادی هستید که هنگام رفتن به میهمانی در خوردن زیادهروی میکنید، بهتر است پیش از نشستن سر میز به خودتان چنین یادآوری کنید: «من باید مواظب غذا خوردنم باشم و فقط این دو نوع غذا رو میخورم.» اگر در شبهایی که خوابتان نمیبرد معمولا غذاهای پرکالری میخورید تا شاید از این طریق کمی آرام شوید و خوابتان ببرد، پیشنهاد میکنم کمی محیط زندگی خود را دستکاری کنید و برای اینطور مواقع غذاهای کمکالری در یخچال نگه دارید. آگاهیهای تغذیهای خود را بالا ببرید تا بدانید چه غذاهایی برایتان مفید است و در عوض استفاده از چه موادی ضرر دارد.
به برنامه غذایی خود کمی نظم زمانی بدهید، به عبارتی فقط ساعات مشخصی را برای غذا خوردن در نظر بگیرید.
در آخر اگر بتوانید جلوی خوردن بیش از حد خود را بگیرید فکر میکنید این تغییر فاحش چه تاثیری بر جسم و ذهنتان میگذارد؟ به نظر میرسد ارزش امتحان کردن را داشته باشد.
*روانشناس