6

تصمیم گیری در زندگی همه ی ما وجود دارد. بسیاری از اوقات پیش آمده است که برای شروع کاری تصمیم گرفته ایم اما اطرافیان مارا از انجام آن کار نهی می کنند. این پاسخ های منفی باعث ایجاد حس نا امیدی در فرد می شود. پس بهتر است که در تصمیم گیری ها با هر کسی مشورت نکنیم.

 مثلاً شما قصد دارید كار خوبی را كه حقوق بالایی هم دارد ترك كرده كسب و كاری مستقل به راه بیندازید و دیگر كارمند نباشید. وقتی كه به دیگران می گویید كه چنین قصدی دارید، همگی سرشان را به علامت نفی تكان می دهند و می گویند: «به نفع خودت است كه این كار را نكنی.» این افراد همگی به شما علاقه مندند و موفقیت و خوشبختی شما آرزویشان است ولی وقتی كه سرشان را با قاطعیت به نشانه نفی گفته هایتان تكان می دهند، می توانند راه ورود شما به جاده هدف را سد كنند.

متاسفانه اكثر ما این نظرات و گفته های منفی را درونی می كنیم و این بارهای منفی باعث می شوند كه ما در میانه راه به درستی هدفمان شك كنیم و از ادامه راه منصرف شویم در اكثر مواقع رویایمان را به حاشیه می رانیم و همان كار قبلی را از سر می گیریم. اما چرا؟ علتش اینست كه عده ای برای شروع كاری و موفقیت در آن به تایید دیگران محتاج هستند و این طور باور دارند كه وقتی دیگران ایده خوبی درباره كارشان داشته باشند پس قطعاًَ فكر و رویای آنها نیز منطقی و قابل تحقق است. ولی بدانید كه اگر می خواهید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید باید یاد بگیرید كه از خودتان در برابر این انرژی های منفی دفاع كنید و رویایتان را حفاظت نمایید. به جای این كه به این صداهای ناامیدكننده گوش كنید به ندای درونتان و سخنان آن مربی درونی توجه نمایید. این مربی همان وجود كوچكی است كه در درون شما زندگی می كند و در همه حال همراه شماست ولی مشكل اینست كه اكثر مواقع مورد بی توجهی واقع می شود و در حاشیه قرار می گیرد. مربی درون صدای آهسته ای دارد كه اگر دقت نكنید زیربار سنگینی توصیه ها و گفته های یأس آور دیگران خاموش خواهد شد. دقت كنید! منظور ما از این حرف ها این نیست كه هرگز با كسی مشورت نكنید و به توصیه های دیگران بی توجه باشید. نه، مشورت قبل از شروع هركاری ارزشمند و مفید است ولی باید مراقب باشید كه گفته ها و توصیه هایی كه از احتیاط و دقت در كار حرف می زنند را با سخنان ناامیدكننده و منفی اشتباه نگیرید و بالعكس. ندای درون عامل اصلی تصمیم گیری است. ارزش های شخصی و باورها و تجربیات شما همگی نت های موسیقی درون را تشكیل می دهند كه بازتاب ایده ها و گفته های بقیه نیز در شكل گیری آوای مربی درونی موثر است. وقتی كه می خواهید تصمیم گیری كنید ابتدا دقت كرده ببینید كه آیا مربی درون واقعاً از وجود شما حرف می زند یا این كه فقط صحبت های اطرافیان را بازتاب می كند. در ضمن اگر می خواهید مشورت كنید به سراغ افرادی بروید كه در كارشان موفق و پیروز هستند. از آنها نظر بخواهید نه از كسانی كه در همان كار موردنظر شما شكست خورده اند. واضح است كسی كه تجربه خوبی از كاری نداشته باشد نمی تواند توصیه های امیدواركننده ای ارائه دهد.

اگر به این نتیجه رسیدید كه این مربی درونی واقعاً متعلق به خودتان است آنگاه بررسی كنید و ببینید كه آیا حرف ها و نظراتش منطقی و معتبر هست یا نه. اگر به ایده یا توصیه ای برخوردید كه منطقی نبود و با عقل جور در نمی آمد سریعاً آن را حذف كنید. گاهی اوقات این صدای درونی برآمده از ترس است؛ ترس از شكست، ترس از ریسك، ترس از موفقیت یا ترس از هرچیز غیرمنطقی. بدانید كه ترس می تواند شما را ناتوان از پیشرفت كند. شاید بپرسید كه راه غلبه براین ترس ها چیست؟ نوشتن. بنشینید و اهداف و برنامه های رسیدن به آنها را روی كاغذ بیاورید. زمانی كه این اهداف روی كاغذ آمدند باید به سوالات مهمی پاسخ دهید. كدام یك از این اهداف، خواسته و آرزوی واقعی من است؟ برای نیل به آن باید چطور برنامه ریزی كنم؟ آیا اصلاً این آرزو منطقی و قابل دسترسی است یا نه؟ اگر كه در این راه موفق شوید، زندگیتان چه تغییراتی خواهد كرد؟ آیا ثروتمندتر خواهید شد؟ وقت آزاد بیشتری خواهید داشت؟ اتومبیل تازه ای خواهید خرید؟ چقدر طول می كشد تا به این خواسته برسید؟

خواهید دید كه اگر رویاهایتان را بنویسید، آن ظاهر ترسناك و مهیب جای خود را به رویاهایی قابل لمس و دست یافتنی می دهند كه در انتهای مسیری هدفمند و روشن و شفاف قرار گرفته اند. در این نقطه و پس از خلق یك هدف منطقی، قابل لمس و دست یافتنی نوبت به طراحی نقشه راه می رسد. هدف را پیش روی خود بگذارید و برآورد كنید كه برای دست یابی به آن چقدر زمان لازم دارید. اگر چند هدف پیش رویتان قرار داده اید، این كار را برای هركدام انجام دهید و آنها را به ترتیب اولویت زمانی روی كاغذی بنویسید و اگر می توانید مقابل خود روی تابلویی بچسبانید. سپس تمامی مطالب و مفاهیمی كه می توانند در رسیدن به هدف به شما كمك كنند را جمع آوری نمایید. بعد از هركدام آنها نماد یا سمبلی تهیه كنید و كنار آن برنامه قرار دهید. این منابع می توانند مجلات، كتاب ها، دایره المعارف، سایت های اینترنت، بروشورها، تصاویر و هر منبع اطلاعاتی دیگر باشند. می توانید نشانه ای كلیدی از هر كدام از اینها را كنار نقشه راه و اهداف خود نصب كنید. این مجموعه را روی تابلویی كه همیشه مقابل دیدتان باشد بچسبانید. در ضمن هرروز كه منابع تازه ای پیدا كردید آنها را به مجموعه اضافه كنید و میزان پیشرفت خود را نیز در كنار این تصاویر و برنامه ها ثبت نمایید.

قبل از این كه هرروز را آغاز كنید و به سركارتان بروید، حداقل پانزده دقیقه به این «نمودار رویا» دقت كنید و روی آن تمركز كاملی داشته باشید. خود را «ببینید» كه این موفقیت ها را كسب كرده اید و یكی یكی مراحل این نمودار و جداول را طی می كنید. این خیال كردن نیست بلكه «دیدن» به واقع است. باید بارها و بارها در طول روز این تصویرسازی مثبت و انرژی بخش را انجام دهید و این حداقل پانزده دقیقه در صبح الزامیست. هنگامی كه گفتگوی درونی مثبتی را با خودتان شروع كنید، این صدای صحبت دوستانه و نویدبخش بر صداهای مزاحم و منفی غالب می شود. خواهید دید كه ذهن شما با آغوش باز پذیرای رویایتان خواهد شد. ابتدا این آرزو را در ذهنتان به تصویری واقعی تبدیل می كنید و سپس آن را به كلام درمی آورید و بعد به عمل دست می زنید و اندك اندك این رویا به عینیت درآمده آن را زندگی خواهید كرد.