در مطالب گذشته به در رابطه با مسئله خلاقیت توضیحات مفصلی ارائه دادیم. همانطور که گفتیم خلاقیت توانایی ذهنی انسان در ارائه راه حل های نوین برای حل مسادل است. این توانایی باعث اثر بخش شدن تفکرات افراد می شود. خلاقیت توانایی است که تحت تاثیر عوامل وراثتی و محیط زندگی افراد و … به وجود می آید.
تعریف خلاقیت
كارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یك موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) «فهم بهتر و سازماندهی شده» (كلی و راجرز ۱۹۶۵) «حدس زدن یا منظم كردن فرضیه ها» (تورنس ۱۹۶۵) «فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینش های جدید» «توردوریكاردز ۱۹۸۸) «تولید ایده های جدید و مفید» (آمیلی ۱۹۶۶) «تفكر جانبی در برابر تفكر عمودی» (ادوارد دوبونو ۱۹۶۶) «تفكر واگرا در برابر تفكر همگرا» (گیلفورد ۱۹۶۶) «معرفی پدیده ها یا روش های جدید و توانایی خلق كردن با نیروی تخیل» (گات لوییس ۲۰۰۰) «ارائه رهیافت های جدید و غیرمعمولی و اثربخش» (پاپالیا ۱۹۸۸) و «برقرار كردن ارتباطات جدید» (استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف كرده اند.
در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است كه با استفاده از دانسته های قبلی و كشفیات جدید، قالب های ذهنی و محدودیت های فكری او را در هم می شكند و رهیافت هایی نو برای حل مسئله ارائه می دهد».
قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار دارد و خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یكی از این دو قوه انسان را به دام جمود فكری یا خیال پردازی و مالیخولیایی بیندازد.
خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است كه برایند آنها منجر به تولید ایده های خلاقانه می شود و انسان های خلاق عموماً كسانی هستند كه این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده كنند.
تصورات مؤثر در خلاقیت
تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:
تصورات مثبت یا حدس زننده:
تصوراتی كه ما از چیزهای لذت بخش و اتفاقاتی كه دوست داریم برایمان بیفتد در ذهن می سازیم. مانند تصورات بصری كه به ما امكان می دهد هر تصویر فكری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.
تصورات بازسازنده:
تصوراتی كه ما را قادر می سازند تا تصویرهای گذشته را به طور غیر ارادی در مغز خود بازسازی كنیم.
تصورات ساختاری:
حس ذاتی برای تجسم اشكال سه بعدی و توانایی غریزی برای ساختن تصویری واضح و سه بعدی در مغز از نقشه ای مسطح، مانند قدرتی كه هوانوردان را در فرود آوردن هواپیما به زمین در پروازهای بدون دید یاری می كند.
تصورات جانشینی:
تصوراتی كه به وسیله آنها می توانیم خود را به جای دیگران قرار داده و در غم ها و شادی های آنها شریك شویم.
تصورات پیش بینی كنند:
تصوراتی كه انسان را قادر می سازند تا در مورد آینده حدس زده و آن را پیش بینی كند.
فرایند خلاقیت
بعد از تعریف خلاقیت و درك چیستی آن، می بایستی با فرایندی كه برای دستیابی به راه حل های خلاقانه طی می شود، آشنا شویم. فرایند حل خلاقانه مسائل، دارای الگویی شش مرحله ای است.
۱) مرحله اول: حقیقت یابی
حقیقت یابی شامل گام های زیر است:
تعریف مسئله:
در این مرحله فرد مسائلی را كه باید حل كند شناسایی و انتخاب می كند.
آماده سازی:
جمع آوری و گزینش داده های مربوط به موضوع كه این داده ها شامل دانشی كه از قبل در ذهن وجود داشته به علاوه دانش هایی است كه جدیداً برای حل خلاق مسئله جمع آوری می كنیم.
نكته ای كه در مورد جمع آوری داده ها باید مورد توجه قرار گیرد این است كه جمع آوری اطلاعات در حجم زیاد و با شیوه ای نامناسب، باعث عدم رشد خلاقیت می شود. جان لیتكس متخصص علوم تربیتی امریكا گفته است «اطلاعات ممكن است قدرت تصور را خفه كند» به همین دلیل، روش صحیح جمع آوری داده ها باید مورد توجه قرار گیرد. لذا باید «به حقایق برجسته در زمینه مربوطه پرداخته و بعد شروع به تدبیر فرضیات ممكن كنیم سپس دوباره به مرحله ابتدایی برگشته و تمام حقایق موجود در آن زمینه را مورد بررسی قرار دهیم» (ریمون كیوی و لوك وان كامپنهود ۱۹۸۸).
۲) مرحله دوم: پالایش
داده های جمع آوری شده نیاز به پالایش و طبقه بندی اساسی دارد تا اطلاعات سره از ناسره را از هم جدا كرده و میان اندیشه ها و مطالب مناسب و بیهوده تفكیك قائل شویم و آنهایی را كه به درد نمی خورند در سطل زباله ای بزرگ بریزیم.
۳) مرحله سوم: تجزیه و تحلیل
در این مرحله، فرد در عمق اطلاعات دریافتنی به كنكاش و جست وجو می پردازد و مطابق با مسئله و هدفی كه از حل مسئله دارد، از اطلاعات استفاده می كند. البته بخشی از این تلاش به صورت ناآگاهانه بوده و ذهن به طور ناخودآگاه به پردازش اطلاعات در ذهن می پردازد كه به آن «دوره كمون» (والاس ۱۹۲۶) نیز گفته می شود.
۴) مرحله چهارم: ایده یابی
در این مرحله، به كمك داشته های ذهنی كه در مراحل اول تا سوم طی فرایندهای ویژه ای جمع آوری و پردازش شده اند، فرد شروع به تولید ایده های خلاقانه می كند كه شامل گام های زیر است:
ایجاد ایده ها:
تدبیر ایده های آزمایشی موقت به عنوان سرنخ های ممكن
پروراندن ایده ها:
این مرحله با انتخاب مفیدترین ایده های حاصله و افزودن یا تغییر و تركیب آنها كه منجر به ایجاد ایده های جدیدتر و متكامل تر می شود انجام می پذیرد.
۵) مرحله پنجم: راه حل یابی
این مرحله شامل دو گام زیر است:
ارزشیابی فرد:
فرد از این طریق بهترین ایده های تولید شده را انتخاب می كند.
گزینش:
انتخاب راه حل نهایی از میان ایده های گزینش شده و پیاده سازی آن
۶) مرحله ششم: بازخوردگیری
این مرحله، پس از پیاده سازی ایده هایی كه در مرحله پنجم گزینش شد، صورت می گیرد. با گرفتن بازخورد مناسب ضعف ها و كاستی های ایده ها مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تجربیات عملی، ایده ها متكامل تر و عملی تر می شوند.
طی این مراحل، در مرحله اول تا سوم فرد با استفاده از نیروی تعقل به جمع آوری اطلاعات و بازپروری آنها می پردازد. در مرحله چهارم كه اوج تعامل قوه تفكر و تخیل است و باید آن را هنگامه بروز جوانه های خلاقیت در ذهن آدمی دانست، با استفاده از قدرت تصور و خیال پردازی و با كمك داده های پردازش یافته مراحل قبل، ذهن موفق به ابداع ایده های درخشان می شود. در مرحله پنجم و ششم به كمك قوه داوری و قضاوت كه خود از شئون تفكر است و پیشتر در مورد آن توضیح داده شد، بهترین و عملی ترین راه ها را انتخاب و با گرفتن بازخورد مناسب به كمك تفكر علت و معلولی و قضاوتی، یافته های ذهنی را به راه حل های عملی و كارامد تبدیل می كنیم.
ویژگی های افراد خلاق
افراد خلاق عموماً ویژگی های دارند كه آنها را از سایر مردم متمایز می كند. این ویژگی ها كه همان ظهور و بروز نیروهای تفكری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملكردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
هوش:
افراد خلاق، همواره به اندازه كافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسان های دارای هوش بالا، انسان های خلاقی نیستند. بلكه كسانی خلاق هستند كه توانسته اند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی كنند.
سیالیت فكری:
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
انعطاف پذیری ادراكی:
توانایی دست كشیدن از یك قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوب های جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریع تر می تواند قالب شكنی كند و به الگوهای جدید دست یابد.
ابتكار:
توانایی و تمایل به ایجاد جواب های غیرمعمول و مرسوم را در واكنش به محرك های محیطی دارند. تنوع طلبی و بیزاری از انجام كارها به صورت روتین از دیگر خاصیت های این ویژگی است.
استقلال رأی و داوری:
به خود متكی بودن و سنجش افكار و ایده ها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگی ها و غوغا سالاری ها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگی های این افراد است.
اعتماد به نفس:
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امكانات و حدود توانمندی های خود دارند.
خطرپذیری:
از انتقاد و شكست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصت هایی برای یادگیری تلقی می كنند.
تمركز ذهنی:
به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده می پردازند.
دانش:
افراد خلاق، سال های زیادی را برای كسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف می كنند و علاوه بر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش وآگاهی خود هستند.
پیشینه تاریخی:
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده اند و بعضاً فقدان های بزرگی نظیر والدین یا امكانات مالی داشته اند. این فقدان ها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشته اند تا در جهت رفع نیاز خود به راه حل های خلاقانه بیندیشد.
نیاز به كسب موفقیت:
افراد خلاق نیاز دارند در كسب هدف های خود، به موفقیت هایی دست پیدا كنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم كننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راه حل های تازه، ریسك پذیری بیشتر و تمركز قوی تر بر روی موضوع است.
موانع بروز خلاقیت
شاید اولین سؤالی كه بعد مطرح شدن بحث خلاقیت و ویژگی های انسان های خلاق به وجود می آید، این باشد كه به رغم اینكه تقریباً تمام انسان ها دارای دو قوه تفكر و تعقل هستند، چرا عده ای خلاق و سرشار از ایده های نو و بدیع هستند و گروهی دیگر بیابان لم یزرعی هستند خالی از هر گونه نسیمی كه اندكی بوی تمایل برای كارهای جدید، نو، متنوع و متفاوت از گذشته را دارد؟ پاره ای از این دلایل عبارتند از (آبایی ۱۳۸۲):
گمان اینكه مسئله تنها یك راه حل درست دارد
سعی بر اینكه همیشه منطقی باشیم
طاعت بی چون و چرا از قوانین
ترس از ابهامات و علاقه به مشخص بودن همه چیز
اصرار بر اینكه همیشه عملی فكر كنیم
ترس از شكست و پرهیز از انجام كارهای مخاطره انگیز
عدم تفریح و سرگرمی
تخصص پیدا كردن تنها در یك كار
ترس از احمق جلوه داده شدن توسط دیگران
اعتقاد نداشتن به اینكه می توانیم خلاق باشیم
راه های پرورش خلاقیت
پیش تر گفته شد كه خلاقیت، برایند نیروهای تعقلی و تخیلی انسان است كه قالب های ذهنی را می شكند و ایده های نوآورانه را به ذهن متبادر می سازد. بنابراین، به خاطر پرورش خلاقیت باید كارهایی انجام دهیم كه از طرفی دانش و تجربه ما را كه به عنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفكر ما را اصلاح و هدایت كند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امكان تصورسازی به ما بدهد.
می دانیم كه خلاقیت نوعی تكاپوی فكری و ذهنی برای دست یابی به اندیشه های بدیع است. پس كارهایی كه بتواند ذهن را در این راستا به تكاپو وا دارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت می شود.
تجربه:
غنی ترین منبع سوخت و عاملی است كه موجب می شود انسان بتواند ایده های خلاقانه ارائه بدهد.
تجربه را می توان از انجام كارهای متنوع و مخاطره انگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبت بار و به مكان های دور افتاده، تماس های شخصی با دیگران بویژه كودكان، خواندن شرح حال افراد، تماشا كردن تلویزیون، گوش كردن رادیو و … به دست آورد.
بازی های فكری:
حل معما، جدول، شطرنج، كلمات متقاطع، بیست سوالی ها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال كه نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفكر موثرند.
كوشش زیاد:
آنچه موجب خلاقیت می شود، لزوماً هوش و نبوغ فوق العاده نیست بلكه كوشش مضاعفی است كه افراد خلاق انجام می دهند تا مغز را به تصور وا دارند. سخت كوشی و عادت كردن به كار و تلاش ما را در هنگام تولید ایده های خلاقانه یاری می كند.
دانش:
بروز ایده های نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایده های خلاقانه نقش بی بدیلی دارند.
روحیه پرسش گری:
تقویت روحیه پرسش گری و اینكه انسان از طرح سوال های به ظاهر كودكانه واهمه نداشته باشد و سوال های چالش برانگیز مطرح كند، باعث پرورش كنجكاوی در انسان می شود و ساختارشكنی قالب های ذهنی را تسریع می كند.
تمركز:
برای بروز خلاقیت، انرژی و توجه فرد باید بر روی مسئله متمركز شود. تمرین این حالت با انجام كارهایی نظیر یوگا، تمرین تمركز در تنهایی و فكر كردن به موضوعی خاص و… امكان پذیر است.
خوابیدن و فرصت رؤیا دیدن:
خواب خوب شبانه، می تواند قدرت هوش و فراست انسان را تا حدود ۴۰ درصد افزایش دهد. خواب، در كاركرد مغز اثری فعال داشته و باعث تقویت حافظه تداعی كننده انسان می شود. علاوه بر این، خواب در عمل پردازش نیز تأثیر مثبت داشته و این امكان را به وجود می آورد كه واقعیات و تصورات خود را پردازش كنیم و الگوهای منطقی و منسجمی به وجود آوریم.
مطالعه:
مطالعه، قدرت تصور را تغذیه می كند، اما برای اینكه از مطالعه حداكثر استفاده را ببریم باید مطالب مناسب برای خواندن انتخاب كنیم. قدرت تخیل با داستان های خیالی مناسب، داستان های كوتاه، داستان های اسرارآمیز پلیسی، حدس زدن پایان داستان ها با خواندن ابتدای آنها، مطالعه بیوگرافی افراد و… تقویت می شود.
نویسندگی:
نویسندگی به نحو بارزی قدرت تصور افراد را پرورش می دهد چرا كه فرد خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد كه این امر موجب تقویت قدرت تصورسازی او می شود.
سرگرمی و هنرهای زیبا:
انجام كارهای دستی مانند سه بعدی سازی، تكه دوزی، منبت كاری، تبدیل وسایل خراب به اشیاء مفید و تزئینی، ابداع سرگرمی های جدید، نقاشی، موسیقی، نگاه كردن به تصاویر مبهم و حدس زدن ماهیت آنها، نگاه كردن فیلم به صورت صامت و حدس زدن دیالوگ ها، گوش كردن به قصه ها یا خاطره ها و مجسم كردن آنها در ذهن…،از جمله راه های پرورش خلاقیت است.
تحریك عواطف و احساسات:
عواطف و احساسات ما منبع قوی برای برانگیختن انرژی خلاق در وجود انسان است. با تقویت عواطف و احساسات می توانیم قدرت تصور خود را افزایش دهیم كه بالطبع منجر به جرقه زدن ایده های درخشان در ذهن می شود این تحریك ها می تواند با شعر، موسیقی، تصاویر تأثیر برانگیز، فیلم های عاطفی و… صورت پذیرد.
خیالبافی كردن:
تصور كردن چیزهایی كه در عالم واقع وجود ندارند یا حوادث غیرممكن كه دوست داریم برایمان اتفاق بیفتد یا گذاشتن خود به جای شخصیت های محبوب خود… در افزایش قدرت تصورسازی نقش مهمی دارد.
به تأخیر انداختن قضاوت:
در هنگام برخورد با مسئله، در مرحله ای كه قدرت تصور مشغول ایده سازی و پیدا كردن راه حل است، باید از هرگونه قضاوت پرهیز شود و بیشتر به افزایش كمیت ایده ها توجه كنیم. هر گونه قضاوت در این مرحله،باعث سركوبی تخیل و كاهش خلاقیت می شود.
تكنیك های فردی خلاقیت
تكنیك های خلاقیت در مورد كسانی كاربرد دارد كه برطبق اصولی كه پیشتر به طور مبسوط به آن پرداخته شد در پرورش و باروری خلاقیت خود سعی و كوشش كرده باشند و لاجرم دارای ذهنی خلاق و نوآور باشند. این تكنیك ها، صرفاً سیستم هایی را پیشنهاد می كنند كه ایده ها و تصورات خلاقانه افراد را كه در ذهن خودآگاه یا ناخودآگاه افراد وجود دارد، بیرون كشیده و به تصورات ذهنی، تبلوری عینی وعملی دهند.
۱) روش شروع كار:
در این روش به فرد توصیه می شود كه برای ایده سازی شروع به انجام عملی مانند نوشتن كند و داده های اولیه را هر چند احمقانه به نظر برسد از مغز بیرون كند كه این امر موجب جریان فكر شده و ایده های خلاق تولید می كند.
۲) استقرار ضرب الاجل و سهمیه:
بسیاری از افراد خلاق به وسیله ضرب الاجل در مورد زمان تكمیل كارشان به تحرك واداشته می شوند. ضرب الاجل یا سهمیه خاص باعث می شود كه انسان خود را در معرض شكست قرار دهد. این امر باعث تحریك احساسات و به تبع آن، موجب بروز ایده های خلاقانه می شود.
۳) یادداشت برداری:
استفاده از دفترچه یادداشت در ثبت اندیشه ها و الهاماتی كه به ذهن می رسد، موجب می شود از فراموشی آنها جلوگیری شده و در مواقع لازم به تولید ایده های بدیع بینجامد.
۴) خود را به جای دیگران قرار دادن:
منبعی عالی برای دست یافتن به اندیشه ها و راه حل های بدیع این است كه خود را به جای دیگران قرار دهیم و خلاقانه به تفكر بپردازیم كه اگر آن فرد اهداف و مشكلات و امكانات گوناگون را داشت، چه می كرد.
۵) فن داده، بازده:
در این روش، فرد از تحلیل و بررسی باز داده یا نتایج شروع می كند، سپس داده ها یا منابع موجود را برای به دست آوردن باز داده، فهرست می كند و در مرحله بعد، راه های ممكن برای تبدیل منابع موجود به باز داده مطلوب را مورد بررسی قرار می دهد. به بیانی دیگر، فرد مسئله را حل شده انگاشته و بعد داده های مورد نیاز چنین راه حلی را تصور می كند و بعد راهكارهایی به منظور تبدیل منابع خود به این داده ها می اندیشد.
۶) استفاده از رویدادهای پیش بینی نشده:
در این روش برای یافتن فكرهای جدید از رویدادها به عنوان سر نخ استفاده می شود، گاهی اوقات رخدادهای غیرعادی یا یك حادثه ای شگفت انگیز ناگهانی موجب راه یافتن فرایند خلاق در مسیرهای مؤثر شده است.
۷) روش مشاوره:
در این روش، فرد مسائل و مشكلات و اهداف را برای فرد دیگری تعریف می كند چون هنگامی كه انسان می خواهد مطلبی را برای دیگری تبیین كند كاملاً آن را موشكافی كرده و نقاط تاریك آن را مورد بررسی قرار می دهد، باعث می شود كه ریشه مشكلات و راه حل اساسی آن را حتی قبل از اینكه خودش متوجه بشود در یكی از این توصیفات و برداشت های مشروح خود كشف كند.
۸) روش استفاده از سؤال های ایده برانگیز:
این روش را دكتر «اسبورن» برای اولین بار ابداع كرد و بر مبنای طراحی سؤال هایی است كه محدودیت های ذهنی ما را نسبت به مسئله، مورد تشكیك و تردید قرار داده و با همین ساختار شكنی به تولید ایده می پردازد.
استفاده در موارد دیگر:
راه های استفاده از آن به همین طریق كه هست؟ كاربردهای دیگران در صورتی كه تعدیل گردد؟
اقتباس:
چه چیز دیگری مثل این است؟ چه ایده های دیگری پیشنهاد می كند؟ آیا گذشته مشابهاتی ارائه می كند؟ چه چیز را می توانم كپی كنم؟ با چه كسی می توانم رقابت كنم؟
تعدیل:
جنبه جدید؟معنی، رنگ، صدا، بو، شكل طرح را تغییر دهیم؟ چه تغییر دیگر؟
بزرگ سازی:
چه بیفزاییم؟ زمان بیشتر؟ تكرار بیشتر؟ قوی تر؟ بالاتر؟ طویل تر؟ ضخیم تر؟ ارزش بیشتر؟ اضافه كردن جزء متشكله؟ شبیه سازی كردن؟ ضرب كردن؟ اغراق نمودن؟
كوچك سازی:
چه چیزی كم شود؟ كوچكتر؟ متراكم تر؟ مینیاتوری كردن؟ پایین تر؟ كوتاه تر؟ سبك تر؟ حذف كردن؟ ساده كردن؟ شكافتن؟
جانشین كردن:
چه كس دیگری را به جای این شخص می توان گذاشت؟ چه چیزی به جای این؟ اجزای متشكل دیگر؟ مصالح دیگر؟ نیروی محرك دیگر؟ روش دیگر؟ آهنگ صدای دیگر؟
تغییر و تركیب:
تركیبات را عوض و بدل كردن؟ الگوی دیگر؟ نقشه دیگر؟ توالی دیگر؟ تعویض؟ تغییر سرعت؟ تغییر برنامه؟
معكوس كردن:
مثبت را منفی و منفی را مثبت كردن؟ عكس این چطور؟ عقب و جلو كردن؟ معلق كردن؟ تعویض نقشه ها؟تعویض جاها؟
تركیب كردن:
این مخلوط؟ یك آلیاژ؟ یك دسته بندی؟ واحدها را تركیب كنیم؟ هدف ها، ایده های جذاب، عوامل را تركیب كنیم؟
۹) برداشت از گزارش ها، نامه ها و سوابق سازمانی:
استفاده از گزارش ها و نامه ها موجب جرقه های ذهنی می شود، اگر چه به طور معمول تفسیر گزارش ها آسان است، ولی بروز مشاهده و مطالعه آن به وجود می آید و روحیه مبتكر و نوآوری را سبب می شود.
۱۰) الهام از طبیعت:
یكی از فنون خلاقیت و نوآوری كه در ابداعات فنی كاربرد گسترده و موفقی داشته است، فن تقلید از طبیعت و الگوبرداری از آن است، ابداعات مهم و سرنوشت سازی در حوزه علم ارتباطات، صنایع هوایی و فضایی و دریایی، كنترل و برنامه ریزی رایانه، هوش مصنوعی و… از جمله كارهایی هستند كه با الگوبرداری و الهام از طبیعت تحقق یافته اند.
۱۱) تحلیل شبكه:
در این روش، برای ایجاد فكری جدید میان روش و فكری كه قبلاً هرگز اتحاد و قرابتی نبوده روابط اجباری ایجاد می كنیم برای این منظور معمولاً فهرستی از چیزهای مورد نظر گردآوری می شود آنگاه هر شیء یا فكری را با استفاده از یك شبكه دو بعدی در كنار تك تك افراد یا اشیاء موجود در فهرست قرار می دهند. این فراگرد تا زمانی كه همه فكرها و اشیاء كنار هم قرار گیرند، ادامه می یابد و ماهیت روابط آنها با یكدیگر آزمایش می شود.
۱۲) فهرست ویژگی ها:
در این روش، ویژگی ها یا قسمت های مختلف یك مفهوم یا شیء فهرست می شود. این فهرست می تواند شامل رنگ، اندازه، قیمت،… برای یك كالا یا محصول باشد تهیه این فهرست ها می تواند ما را در یادآوری جنبه هایی از محصول كه می توانیم آن را تغییر دهیم و بروز ایده های خلاقانه یاری كند. این روش عموماً در بهسازی كالاها و خدمات به ما كمك می كنند.
۱۳) تغییر شكل وضع موجود:
افكار جدید، غالباً از تحلیل و تنظیم دوباره و نوین افكار قبلی حاصل می شوند. نقطه آغاز یك فكر، ممكن است با تغییر شكل وضع موجود، به دست آید.
۱۴) استفاده از روابط میان افراد:
قدرت تداعی در ایجاد و ظهور یك فكر جدید بسیار كارساز و مؤثر است فرد خلاق باید با بهره گیری از شباهت های موجود و رابطه های میان رخدادها به ظهور مفهوم جدیدی بینجامد كه خود نشانه فكر جدیدی است.
۱۵) تفكر موازی۱:
واضع این شیوه، ادوارد دوبونو۲ است. وی روش معمول تفكر را همانند حفر گودالی توصیف می كند كه با افزایش اطلاعات فرد، همان گودال عمیق تر می شود و از دیدن جاهای دیگر برای حفر كردن باز می ماند. درحالی كه در تفكر موازی نگاه فرد به نقاط جدید معطوف می شود و اطلاعات و تجربه های جدید فقط به اندیشه های قبلی افزوده نمی شود بلكه، آنها را تغییر داده، الگو و ساختار جدیدی ایجاد می كند. یكی از راه های تحقق تفكر موازی، ایجاد اندیشه واسطه غیرممكن است. این اندیشه، موجب طیران فكر و ذهن شده و با تعدیل آن می توان به اندیشه ای نو و عملی دست یافت. مثلاً افسانه ها یا داستان های علمی تخیلی در مورد سفر به اعماق زمین یا به كرات دیگر، به آن صورتی كه توصیف می شود اگر چه اندیشه ای غیرممكن به نظر می رسد، اما می تواند به عنوان واسطه ای موجب دست یافتن به راه های جدیدی برای سفر به آن مكان ها شود. راه دیگر در تفكر موازی، پیوند تصادفی است. مثلاً وقتی دیوان حافظ را می گشاییم و تفأل می زنیم سعی می كنیم ارتباطی بین شعر و موضوع تفأل پیدا كنیم. البته تصادفی بودن این روش آن را از ارتباط اجباری متمایز می كند.
جمع بندی
خلاقیت و توانایی حل مسئله به شیوه ای نو و غیرمتعارف و اندیشیدن فراتر از پیله های خیالی تنیده شده بر صور خیال كه ذهن را از كشف شیوه های نو و تازه محروم می كند، قدرتی است كه می تواند در زمینه های مختلف علمی رهگشا باشد، اهمیت این مطلب بخصوص در حوزه هایی از علوم كه هم علم است و هم هنر همچون مدیریت و جلوه هایی از علوم كه در آن، قدرت خیال در كنار قوه داوری و تفكر قضاوتی، به كار گرفته می شود، اهمیتی مضاعف دارد. مدیران از طریق آشنایی با فرایند خلاقیت و شیوه های تفكر خلاق و موانع بروز خلاقیت، می توانند نگاه عمیق تری به موضوع داشته و برای بسط و گسترش آن تلاش های مؤثرتری را انجام دهند.