متاسفانه امروزه به دلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی جوامع ، شاهد بروز افسردگی در بین بسیاری از افراد به خصوص قشر جوان جامعه هستیم. در صورتی که این مسئله به موقع شناسایی شده و درمان شود ، افسردگی فرد به مرحله ی حاد نمی رسد.
علایم روانی شایع افسردگی عبارتند از: بی حوصلگی یا خلق پایین، نگرانی و اضطراب، از دست دادن احساس هیجانی، داشتن افكار افسرده، مشكلات حافظه و تمركز حواس، توهمات، داشتن افكار خودكشی.
خلق پایین
خلق پایین در افسردگی بسیار شدیدتر از آن چیزی است كه شما در هنگام ناامیدی و یا مایوس شدن دچار آن میشوید. خلق پایین عبارتست از احساس غم، پوچی، از دست دادن و بیم و ترس. بعضی از بیماران، آن را به زندگی در زیر یك ابر تشبیه می كنند كه همه قسمتهای زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. در افسردگی متوسط تا شدید، خلق پایین اغلب در هنگام صبح بدتر میشود و سپس در طی روز از شدت آن كمی كاسته میشود اما هیچگاه از بین نمی رود. این وضعیت را اصطلاحاً تغییرات روزانه (Diurnal Variation) می نامند. خلق پایین باعث میشود كه از هیچ چیزی نتوانیم لذت ببریم و شما حتی ممكن است علاقه خود را نسبت به سرگرمی هایی كه قبلاً داشته اید از دست بدهید. هیچ چیزی برای شما خوشایند و لذت بخش نخواهد بود.
در بعضی از موارد خفیف تر، خلق پایین ممكن است عصرها بدتر از صبح ها باشد و بعضی روزها ممكن است حال بیمار خوب باشد. با این حال تعداد این روزهای خوب به قدری كم است كه در بین سایر روزهای بد به چشم نمی آید. اگر افسردگی خفیف باشد شما ممكن است از همراهی و هم صحبتی با سایر افراد لذت ببرید. در مواردی كه خلق پایین وجود دارد، با كوچكترین مشكلی (و حتی گاهی بدون هیچگونه مشكلی) تمایل به گریه كردن وجود دارد.
اضطراب و نگرانی
وقتی ما احسس می كنیم كه تهدید شده ایم و در خطر هستیم، هورمونی به نام آدرنالین در بدن ترشح شده و وارد جریان خون میشود و از انجا به عضلات و مغز می رود تا ما بتوانیم سریعتر فكر كرده ودر صورت نیاز اقدام به فرار نماییم. این هورمون باعث میشود كه عضلات ما منقبض شده و آماده فرار یا هرگونه عكس العمل فوری دیگری شویم، اما در صورتیكه هیچگونه اتفاقی بروز نكند، این احساس در عرض چند دقیقه از بین خواهد رفت. در افرادی كه افسرده هستند، این احساسهای اضطراب و نگرانی می تواند چندین ماه باقی بماند. بعضی از افراد، صبح ها با یك حالت اضطراب و نگرانی زیاد از خواب بیدار میشوند زیرا آنها از روزی كه در پیش خواهند داشت دچار ترس و وحشت هستند. اضطراب می تواند بیشتر از خلق پایین دیده شود و به عنوان مهمترین علامت افسردگی خود را نشان دهد. اگر شما همیشه در وضعیت اضطراب و نگرنی هستید ممكن است متوجه شوید كه به میزان زیادی تحریك پذیر و پرخاشگر شده اید، بطوریكه سایر افراد در زندگی كردن با شما دچار مشكل خواهند شد.
از دست دادن عواطف و احساسات
بعضی از افراد مبتلا به افسردگی شدید، اظهار می دارند كه آنها احساس می كنند كه تمام عواطف و احساسات خود را از دست داده اند و این یكی از ناراحت كننده ترین علایم افسردگی می باشد. در چنین مواقعی شما حتی نمی توانید گریه هم بكنید و احساس می كنید كه دیگر هیچ اشكی در چشمان شما وجود ندارد. شما حتی ممكن است نسبت به افراد نزدیكتان مثل همسر، خانواده و یا كودكانتان هیچگونه احساسی نداشته باشید و یا اینكه دارای احساسات اندكی باشید.
علایم روحی و روانی افسردگی
خلق پایین
از دست دادن علاقه نسبت به چیزهایی كه قبلاً از آنها لذت می بردیم
اضطراب و نگرانی
بهت زدگی
افكار افسرده
مشكلات حافظه و تمركز حواس
هذیان ها
توهمات
افكار خودكشی
افكار افسرده
وقتی شما دچار افسردگی هستید، نحوه فكر كردن شما نیز تغییر می یابد. شما دنیا را جور دیگری می بینید و همه چیز به نظر شما منفی است. چنین طرز تفكری باعث میشود كه افسردگی شما تشدید شود.
شما خود را برای وقایع ناگواری كه اتفاق می افتد سرزنش و ملامت می كنید و برای كارهای خوبی كه انجام داده اید هیچگونه ارزشی قائل نیستید. تمام كارهای خوبی كه در زندگی تان انجام داده اید را فراموش می كنید و دائماً چیزهای بدی كه در زندگی داشته اید را بخاطر آورده و یادآوری می كنید.
شما ممكن است به جزئیات و نكات منفی خود تمركز نموده و از نكات مثبت خود غافل شوید. یك مثال جالب این موضوع، شخصی است كه امتحانی را با امتیاز ۹۹ درصد قبول شده است. او از این نتیجه عالی خوشحال نمیشود و همه حواس وتمركز خود را روی آن یك درصدی كه از دست داده است تلف می كند.
شما ممكن است سریعاً به نتایج منفی برسید و تنها با مشاهده یك واقعه ساده به نتایج كلی و منفی دست یابید. برای مثال، یكی از بیماران من، دختر زیبایی بود كه فكر می كرد زشت است و همه از او نفرت دارند زیرا یكبار در خیابان، مردی به او نگاه تمسخرآمیزی كرده بود.
چنین افكار منفی ای باعث میشود كه شما به تدریج تحلیل رفته و ضعیف شوید. این افكار منفی در نهایت باعث میشوند كه شما اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس بی ارزش بودن بكنید و دنیای شما مملو از افكار مایوس كننده همراه با شك و تردید و اضطراب باشد. در نتیجه شما بیشتر احساس افسردگی یا اضطراب می كنید و بنابراین یك حلقه معیوب در زندگی شما ایجاد می گردد.
مشخصات افكار افسرده
افكار منفی (مثلاً من در كار با شكست مواجه میشوم)
انتظارات زیاد و غیر منطقی (مثلاً تا همه افراد مرا دوست نداشته باشند و فكر نكنند كه من در كارم خوب نیستم نمی توانم خوشحال باشم)
تفكرات اشتباه (مثلاً نتیجه گیری غلط، تمركز روزی جزئیات منفی بی اهمیت، رسیدن به نتیجه گیری های كلی و غلط از دیدن یك واقعه ساده
یك شرح حال از افكار منفی
خانم كاترین، منشی یك شركت است. یك بار
رئیسش به او گفت كه آیا می توانی این گزارش را دوباره تایپ كنی؟ من چند اصلاح در آن انجام داده ام. كاترین افسرده است و به همین خاطر، او فكر می كند كه در كارش خوب عمل نمی كند. او عقیده دارد كه بخاطر اینكه وظیفه اش را خوب انجام نداده است، مجبور است این گزارش را دوباره تایپ نماید.
از آن هنگام، كاترین افسرده تر شد زیرا او بطور غیر منطقی ای انتظار دارد كه او اگر می خواهد كه از زندگی اش لذت ببرد باید وظایفش را بطور كامل و بی نقص انجام دهد.
در حقیقت، كاترین وظایفش را هم خیلی خوب انجام می دهد اما خودش اینطور فكر نمی كند. او به چیزهای كوچكی كه گاهی اوقات بد انجام میشوند تمركز می كند وا ز چیزهای بزرگی كه به خوبی انجام می گردند غافل است. او این موضوع را فراموش كرده ست كه بخاطر لیاقتهایی كه از خودش نشان داده است، حقوقش اضافه شده است. او این حقیقت را فراموش كرده است كه رئیسش همیشه در كارهایش مردد است و اصلاحاتی كه در گزارش باید انجام شود بخاطر تغییراتی است كه خود رئیس در آن داده است و هیچ اشتباهی از طرف كاترین رخ نداده است. كاترین فقط به جزئیات منفی یك موضوع نگاه می كند و تنها با یك اتفاق ساده، نتیجه گیریهای كلی و اشتباهی می كند كه این كار باعث تشدید افسردگی او میشود.
مشكلات تمركز حواس و حافظه
اگر شما توسط نگرانی ها و افكار افسرده، تحلیل بروید، برایتان مشكل خواهد بود كه درباره چیز دیگری هم فكر نمایید. تمركز حواس ممكن است برای شما مشكل باشد كه این امر می تواند به بروز مسایل بیشتری منجر شود. شما برای اینكه چیزی را به خاطر بیاورید باید روی آن تمركز كنید، بنابراین تعجب آور نخواهد بود كه اگر تمركز حواس شما خوب نباشد، مشكلاتی در حافظه و به یادآوردن موضوعات خواهید داشت. مشكلات مربوط به تمركز حواص همچنین می توانند منجر به عدم تصمیم گیری مناسب و بی توجهی گردند و شما ممكن است احساس گیج بودن نمایید. این علایم می توانند گاهی اوقات به قدری شدید شوند كه با بیماری دمانس (زوال عقل) اشتباه گرتفه شوند.
هذیان و توهمات
اگر شما شدیداً افسرده شوید، افكار شما می تواند به قدری بهم ریخته شود كه ارتباط با واقعیتهای زندگی را از دست بدهید. ذهن شما می تواند به قدری بهم ریخته شود كه ارتباط با واقعیتهای زندگی را از دست بدهید. ذهن شما می تواند شروع به فریب دادن شما نماید و شما حتی ممكن است از این موضوع بترسید كه دارید دیوانه میشوید. اماچنین موضوعی پیش نخواهد آمد و شما فقط شدیداً افسرده هستید كه با درمان مناسب، بهبود خواهید یافت. در افسردگی های شدید، هذیانها می توانند رخ دهند اما خوشبختانه این هذیانها بسیار نادر می باشند.
هذیان، یك اعتقاد غلط می باشد كه شخص به آن معتقد است. در افسردگی، هذیانها، انعكاس خلق افسرده هستند و می توانند افسردگی را تشدید نمایند. یكی از بیمارانی كه من داشتم، معتقد بود كه او باید خودش را به پلیس تسلیم كند چون پنج سال پیش بطور اشتباهی بدون اینكه پول یك عدد سیب را به فروشنده بدهد، فروشگاه را ترك كرده است. او فكر می كرد كه پلیس بخاطر این كار او را در این مدت تحت تعقیب قرار داده است. او عقیده داشت كه برای خانواده اش شرمساری به بار آورده است و خود را موجود بی ارزشی می دانست. غیرممكن بود كه او را متقاعد كنم كه او دشمن شماره یك جامعه نمی باشد و هر كسی ممكن است از این اشتباهات بكند و هیچكس نیز بخاطر چنین كاری تنبیه نمیشود.
عده ای از بیماران عقیده دارند كه آنها شرورترین و پلیدترین انسان روی زمین هستند و یا اینكه سایر مردم می خواهند كه از دست آنها راحت شوند زیرا آنها خیلی بد هستند. بعضی از بیماران معتقدند كه آنها اصلاً هیچ پولی ندارند و بعضی دیگر عقیده دارند كه آنها در حل زوال و پوسیدگی قرار دارند و حتی عده ای از آنها معقدند كه مرده اند. به اندازه فكرها و ایده های مختلفی كه در ذهن انسانها وجود دارد، انواع مختلف هذیانها نیز وجود دارد اما همه آنها انعكاسی از خلق وافكار افسرده هستند.
در حالیكه هذیانها عبارت از افكار غلط هستند، اما توهمات (Hallucinations) به ادراك غیرواقعی از چیزها گفته میشود (معمولاً صداها). برای مثال، بعضی از بیماران مبتلا به افسردگی شدید، در مواقعی كه كسی در اطراف آنها نیست، صداهایی را می شنوند. این صداها مانند صداهای افرادی است كه در اتاق با یكدیگر صحبت می كنند و بطور وحشتناكی، واقعی به نظر می آیند. این صداها ممكن است شخص را سرزنش كرده و به او بگویند كه تو آدم بدی هستی. این صداها باعث میشوند كه افسردگی تشدید شود. بعضی از بیماران دچار افسردگی شدید، چیزهایی را كه اصلاً وجود ندارند می بینند و یا اینكه بو می كنند، اما چنین مواردی نادر می باشند.
افكار خودكشی
وقتی شما شدیداً دچار افسردگی باشید، به نظر شما گذشته تان بد و پر از اشتباه بوده، زمان حالتان وحشتناك است و از آینده هم دچار ترس و وحشت هستید. بعضی از بیماران به این نتیجه می رسند كه دنیا ارزش زندگی كردن را ندارد و اینكه بهتر است با خودكشی به زندگی خود پایان داد تا دیگران هم از دست آنها راحت شوند.
بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، به خودكشی فكر می كنند (حتی اگر این فكر بصورت گذرا باشد). خیلی از این افراد در واقع اقدام به خودكشی نمی كنند اما هر شب كه به رختخواب می روند امیدوار هستند كه صبح روز بعد از خواب بیدار نشوند و در نتیجه از عذاب زندگی كردن راحت شوند.
بعضی از بیماران نیز هیچگاه تصمیم به خودكشی نمی گیرند چون این كار را از نظر مذهبی واخلاقی، ممنوع می دانند و یا اینكه فكر می كنند با این كار، خانواده شان دچار ناراحتی خواهد شد. بعضی از این افراد نیز به این نتیجه می رسند كه آنها هیچوقت اقدام به خودكشی نخواهند كرد چون ترسو و بزدل هستند و چنین احساسی باعث میشود كه آنها بیشتر خود را سرزنش و ملامت كرده و افسرده تر بشوند.
اگر شما به خودكشی كردن فكر می كنید ممكن است در خطر باشید كه واقعاً این كار را انجام بدهید. در چنین مواردی سریعاً به پزشك یا یك مركز مشاوره روانی مراجعه نمایید. این وضعیت، یك اورژنس روانپزشكی است. همیشه به یاد داشته باشید كه افسردگی، قابل درمان می باشد.