کودکان نسبت به بزرگسالان دنیای متفاوتی دارند ، آنها نیز برای خود مسائل خوشحال کننده و ناراحت کننده ی گوناگونی دارند که گاهی این مسائل باعث ایجاد افسردگی در آنها می شود. حس افسردگی کودکان به سرعت از بین می رود و آنها دوباره کنترل خود را به دست می گیرند.
احساس غم و افسردگی بخش طبیعی زندگی روزانه كودك است، بویژه اگر حادثه یا اتفاقی او را مستعد افسردگی كرده باشد. بیشتر اوقات كودكان بسرعت كنترل خود را باز می یابند و راههایی پیدا می كنند، تا حال خود را بهبود بخشند. آنها با بیان احساسشان و سرگرم شدن به فعالیت های دیگر به طور موقتی افكار مزاحم غم را از خود دور می كنند. برخی نیز از تخیل خود بهره می گیرند كه گویی اوضاع بهتر شده است، تا این كه واقعا بهبود یابند. با گذشت زمان، افكار غم انگیز كودك رفته رفته كمتر می شود. بنابراین حافظه آنها كمتر تحت فشار روزانه فرار می گیرد. هنگامی كه كودك نمی تواند احساسات غم انگیزش را كنترل كند، یا تمام مهارت او برای برطرف كردن غم و اندوه بی اثر می شود، یا وقتی نمی تواند فكر خود را به چیز دیگری مشغول كند یا هنگامی كه تمام مدت بدون هیچ علتی غمگین است، چه اتفاقی می افتد؟ این هنگامی است كه او در حال عبور از مرز بین افسردگی ساده و حالت افسردگی واقعی است. یافتن نشانه های افسردگی و بهترین راههای كمك به فرزندتان در چنین موقعیتی اهمیتی غیر قابل انكار می یابد.
نشانه ها: تفاوت نشانه ها به سن، شخصیت و موقعیت خانوادگی افراد بستگی دارد. از آنجا كه این علایم به مشكلات جسمی شباهت بیشتری دارد، برای تشخیص آنها باید از پزشك اطفال كمك گرفت. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است كه اگر والدین به افسرده بودن یا نبودن كودك مشكوكند، بهتر است به این نشانه توجه كنند.
رفتار عمومی: كودك در این موقعیت اغلب اوقات حواس پرتی و اختلال در تمركز و تغییرات عاطفی ناپایدار دارد؛ مثل تبدیل ملایمت به خشم یا به گریه افتادن فوری. بیشتر اوقات غمگین به نظر می رسد و بسختی می تواند به فعالیتش دست یابد كه باعث خوشحالی اش شود و اغلب درباره افكار و خاطرات غم انگیز صحبت می كند.
نحوه تغذیه : از غذا خوردن امتناع می كند، یا اشتها ندارد، یا این كه به نوعی پرخوری وسواسی. اجباری . دچار می شود و اضافه وزن یا كاهش وزن چشمگیر دارد.
نحوه خوابیدن: هنگام خوابیدن برای جلب توجه رفتارهایی از خود نشان می دهد. از شب تا صبح چندین بار از خواب بیدار می شود و اختلالات خواب او افزایش یافته، كابوس نیز می بیند. صبح به سختی از جا بلند می شود و بدون این كه نیاز به خواب اضافه داشته باشد، طی روز می خوابد.
نحوه روابط با همسالان: علاقه ای به همراهی با دوستان ندارد، یا این طور به نظر می رسد. همچنین علاقه ای به فعالیت های دوستانش ناشن نمی دهد و به علت موضوع بی اهمیتی با دوستانش درگیر می شود.
یك مورد خاص
دكتر جفری براون متخصص روان پزشكی اصفال یكی از مشاهدات خود درباره افسردگی كودكان را این طور تعریف می كند: جاناتان دبلیو كسی بود كه او را به علت كمی خواب و خوراك نزد من آوردند. در ضمن او از مشكلات جسمی چون سردرد، خستگی می تواند فعالیتی پیدا كند كه او را خوشحال كند. چرا كه براحتی حواسش پرت می شود نمی خواهد به مدرسه برود و بندرت به دیدن دوستانش می رود. همچنین به نظر می آید دمدمی باشد و به هر دلیل كوچكی گریه را سر می دهد. جاناتان به مادرش گفته است كه فكر می كند دیگر هیچ كس او را دوست ندارد از آن گذشته او خودش را هم خیلی دوست ندارد بعد از این كه هیچ علامتی از بیماری در آزمایش او پیدا نكردم و همه آزمایش ها طبیعی بود. یك جلسه خانوادگی ترتیب دادم. تا به این بحث بپردازیم كه به احتمال قوی ناراحتی جاناتان به دلیل حالت ذهنی اوست. نه یك بیماری جسمی.
نحوه رفتار در مدرسه: ضمن این كه از مدرسه ترس دارد، علاقه ای به فعالیت های مدرسه و تكالیف خانه نشان نمی دهد.
نحوه زندگی در خانواده: علاقه اش را به شركت در مكالمات و فعالیت های خانه از دست می دهد. هرگز توجه پدر و مادر را طلب نمی كند یا بی نهایت كم توجه می شود و رابطه اش با خواهر، برادر و نیز بقیه افراد خانواده تغییر می كند.
علت ها
برخی علتها افسردگی كودكان آشكار است، اما برخی دیگر نه. بیماری های مزمن، زندگی نابسامان خانوادگی، مشكل شرایط اجتماعی سخت، ترس از شكست واقعی یا مجازی و نگرانی از آسیب جسمی یا عاطفی، از علتهای رایج افسردگی كودكان به شمار می روند. همچنین داشتن سابقه افسردگی در نزدیكان كودك، خطری ابتلای او را بیشتر می كند. گاهی موقعیت ها و حالتهایی چون كمبود خواب به صورت مشكلات روان شناختی تظاهر می كنند. بچه های بزرگتر و نوجوانانی كه خیلی كم از رایانه استفاده می كنند، با تلفن صحبت می كنند، یا تكالیف مدرسه را انجام می دهند، قربانی نشانه های شبیه افسردگی می شوند. مادرانی كه به علت عادت بدخوابی و بیماری های مكرر كودكانشان، دچار بی خوابی مزمن شده اند، نیز می توانند به اشتباه حس كنند دچار افسردگی شده اند.
چه زمانی به كمك نیاز دارید؟
معمولا برای این كه بدرستی درك شود چه زمانی كودك به كمك نیاز دارد، بینش و شم والدین مهم است. شیوه خوبی برای ارزیابی شدت موقعیت، تقسیم زمان روزانه كودك به ۳ قسمت: زندگی در خانه و تعامل با اعضای خانواده، میزان مطالعه و نمره های درسی و برخوردهای اجتماعی با دوستان و همسالان اوست.
هنگامی كه مشكل فقط در یك قسمت باشد، معمولا بخوبی می تواند آن را كنترل كرد و استفاده از مشاوره اختیاری می شود، اما اگر مشكل در ۲ قسمت باشد ، به این معناست كه فرد توانایی مقابله با آنها را ندارد. در این موقعیت به طور جدی توصیه می شود از كمكهای حرفه ای استفاده شود. هنگامی كه ۳ قسمت زندگی كودك تحت تاثیر قرار گرفته باشد، باید به جایی پناه برد و این جاست كه استفاده از مشاوره تخصصی را الزامی مگر این كه از آمادگی كودك مطمئن باشید. شاید شما یك شیوه مقابله با افسردگی را كه قبلا امتحان كرده اید جایگزین كنید، اما فرزند شما احساس بهتری نداشته باشد. دلیل این كه استرس كودك در یك نوع شدیدتر بالا می رود، به معنای وخیم تر شدن اوضاع نیست.
شیوه های موثر
روش های دیگر درمان این وضعیت عبارتند از سعی در تغییر دیدگاه كودك نسبت به آینده، كمك به او در به دست آوردن درك بهتر از گذشته و كم كردن احساس گناه در وی. یك درمانگر خوب، می تواند با انجام آزمایش، می تواند با انجام آزمایش، ترسهای خیالی را از واقعیت متمایز كند. همچنین یافتن راه حل های عملی برای مشكلاتی كه ظاهرا دشوارند، پرورش عزت نفس و ارائه جایگاه امن از دنیای متخاصم بیرونی از اهداف دیگر به شمار می آیند.
داروی ضد افسردگی
مطالعات نشان می دهند كه داروهای ضد افسردگی مانند prozac, Zoloff، در درمان افسردگی كودكان می توانند بسیار موثر باشند. از هنگامی كه منع و پیش داوری درباره اینگونه داروها از بین رفته، استفاده از اینها و داروهای دیگر بچه های غمگین را خوشحال نمی كنند. در عوض آنها تعادل نداشتن شیمیایی را. كه موجب پیدایش وسوسه فكری درباره افكار غم انگیز می شود . كاهش می دهند. به طور مثال یك كودك با چنین موقعیت خاص، با مصرف دارو می تواند از مخمصه فكری كه در ذهنش پدید آمده رها شود و افكار دیگری را كه آسیب كمتری دارند جایگزین كند. اكنون او می تواند به فعالیت های عادی برگردد و گفتگوی معنی داری با یك درمانگر داشته باشد. تعجب آور نیست كه والدین نگران اعتیاد احتمالی و تغییر شخصیت فرزندشان باشند. این نگرانی ها خیلی اغراق آمیزند. اما هر جا این گونه داروها تجویز شوند همیشه درباره عوارض جانبی آن سوال و آنها را با خطرات احتمالی مقایسه كنید.
یك راه حل
مهمتر از همه این است كه از وضعیت افسردگی فرزندتان دست پاچه نشوید. افسردگی در خانواده می تواند گمراه كننده باشد و دیگر اعضا را آلوده سازد. بحران های روانشناختی بسیار شبیه بحران هایی است كه هنگام بیماری جسمی فرزندتان رخ می دهد. بر آن كارهایی كه می توانید انجام دهید تمركز كنید و نگران آنچه خارج از كنترل شماست، نباشید. اینكه موضوعی خاص چقدر غم افزاست، مهم نیست، ولی به خاطر داشته باشید همیشه راهی برای بهبود آن وجود دارد.