یکی از مظلوم ترین اقشار جامعه ی ما، کودکان کار هستند، مخصوصا آن دسته از کودکان که در سطح شهر مشغول به تکدی گری یا فروش اقلام ریز و درشت میباشند. واژه ی کودک قبل از کار، آن هم تکدی گری در چهار راه ها سنگینی فاجعه را بر سر ما میکوبد، به علاوه اینکه اکثر آن ها دختر بچه هستند و معتاد. در ادامه از طرحی برایتان میگوییم که قرار است تا یک ماه دیگر عملی شود و کودکان کار را از سطح شهر جمع آوری کنند. با ما همراه باشید.
طرحهایی همانند طرح جمعآوری ضربتی و بازنشستگی کودکان کار، این روزها در دستور کار مراکز و نهادهایی چون بهزیستی، قوه قضائیه، شهرداری و نیروی انتظامی قرار دارد؛ طرحهایی که به ادعای مسئولان قرار است با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از کار کودکان، بسترهای لازم را برای افزایش حمایتهای اجتماعی و تحصیلی آنان فراهم کند.
فعالان مدنی و سازمانهای غیردولتی حامی حقوق کودک اما معتقدند، هدف از اجرای چنین طرحهایی فقط پاککردن سطح شهر از کودکان کار است. به اعتقاد آنها شدتیافتن برخی برخوردهای غیراصولی با کودکان کار که در گوشهوکنار شهرهای مختلف کشور به بهانه اجرای چنین طرحهایی اتفاق میافتد، نشاندهنده تداوم نگرش حذفی به کار کودکان و نه بهبود وضعیت حقوقی و اجتماعی آنهاست.
به عقیده حامیان حقوق کودک، شرایط سخت اقتصادی، کودکان کار را به نانآوران کوچک خانوادههایشان تبدیل کرده و در چنین شرایطی جداکردن آنها از خانواده با بهانههایی چون «جمعآوری کودکان کار» یا «بازنشستهکردن» آنها جز پاککردن صورتمسئله و بهحاشیهراندن فعالان حقوق کودک که دیدهبانان مستقل وضعیت نابسامان این کودکان هستند، نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.
دغدغه مشترک سازمانها برای حذف کودکان کار
در هفتههای گذشته رئیس سازمان بهزیستی کشور از اجرای طرحی مشترک با قوه قضائیه، شهرداری تهران و نیروی انتظامی خبر داد که بر اساس آن و با ایجاد سه مرکز نگهداری و ساماندهی کودکان کار و خیابانی در تهران که از ابتدای شهریور بهصورت رسمی آغاز بهکار خواهند کرد، کلانشهر تهران از وجود کودکان کار و خیابانی پاک خواهد شد.
انوشیروان محسنیبندپی اعلام کرده بود که با اجرای این طرح، کلیه کودکان کار و خیابانی از سطح شهر جمعآوری میشوند و فقط در صورت تأیید و نظر مثبت قوه قضائیه مبنی بر غفلت خانوادهها برای بهکارگیری کودکان در مشاغل مختلف، این کودکان به خانوادههایشان تحویل داده خواهند شد.
براساس این طرح که از ابتدای شهریور و با افتتاح سه مرکز در تهران رونمایی خواهد شد، قرار است نزدیک به هزار کودک کار و خیابانی پایتخت ساماندهی و از حقوق اجتماعی و حق تحصیل برخوردار خواهند شد. درحالیکه به گفته وی قرار است این کودکان در مراکز بهزیستی نگهداری شوند و تمامی مراقبتهای لازم از نگهداری، تأمین غذا، مهارتآموزی، حرفهآموزی، اجتماعپذیری و تحصیل برایشان در نظر گرفته شود.
رئیس سازمان بهزیستی کشور همچنین اعلام کرده است، شهریور زمان پاکسازی چهره پایتخت از وجود کودکان کار است. همین حرف و حدیثها باعث شد فعالان حقوق کودک نگران چگونگی اجرای چنین طرحها و تبعات ناشی از آن شوند.
درهمینراستا شبکه یاری کودکان کار در نامهای خطاب به وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی که در شبکههای مجازی هم منتشر شده، آورده است: «این طرح، بسیار نگرانکننده و سؤالبرانگیز است.
نگرانکننده از این نظر که با توجه به آمار سازمانهای مسئول بیش از ۸۵ درصد این کودکان، دارای خانواده هستند و بر اساس قوانین ملی و بینالمللی حقوق کودک، زندگی با خانواده یکی از حقوق اساسی آنان است و جمعآوری و نگهداری این کودکان در مراکز، ناقض این حق اساسی است.
نگرانی دیگر، کاربرد واژههای نادرستی است که پس از سالها تلاش برای نفی آنها این روزها دوباره به کار برده میشود. از جمله «جمعآوری» که شامل مواد و موارد مادی است، نه انسان بهویژه کودکان و اصطلاح «کودکان کار و خیابان» که بهجای «کودکان کار در خیابان» به کار برده میشود، به این معنا، این کودکان، متکدی و بیخانواده نیستند بلکه بهاجبار به کار در خیابان میپردازند.»
از تراشیدن موی سر تا لختکردن بچهها
نگرانیهایی که شبکه یاری کودکان کار به آنها اشاره کرده البته بیمورد نیست. تراشیدن موی سر کودکان کار دستفروش سرچهارراهها در کرمانشاه و تشدید برخوردها با کودکان کار در شهرهای شهریار، فردیس و شهر قدس و لختکردن کودکان توسط برخی از مأموران شهرداری که بعضا از سوی فعالان مدنی به صورت رسمی و غیررسمی گزارش میشود، بسیاری از حامیان حقوق کودک را نگران کرده است.
درحالحاضر این طرح بهطور همزمان در سایر شهرها از جمله در شهرهای مجاور تهران مثل کرج و شهریار و شهرقدس بهصورت ضربتی در حال پیگیری است و خبرهایی که از سوی فعالان حقوق کودک شنیده میشود، نشان میدهد بسیاری از بچهها با برخوردهای نه چندان خوشایندی از سوی مأموران شهرداری مواجه شدهاند و در مواردی از ادامه فعالیت گروههای موسیقی دورهگرد شهری نیز از سوی نیروی انتظامی ممانعت به عمل آمده است.
داستان یک بلوف قدیمی
زهره صیادی، فعال حقوق کودک، درباره اجرای طرح بازنشستگی کودکان کار به «وقایعاتفاقیه» میگوید: زمانی که شنیدم چنین طرحی در حال انجام است، اولین چیزی که به ذهنم آمد، این بود که بیشتر به یک بلوف شبیه است تا یک دستورالعمل اجرائی؛ دلیل آن هم بهوضوح مشخص است.
چطور ممکن است وقتی آماری از تعداد کودکان کار ندارند و خیلی از اینها هم بیشناسنامه هستند، بتوانند بازنشستهشان کنند. صیادی میگوید: درواقع با اجرای این طرحها و جمعکردن کودکان از سطح شهرها میخواهند موضوع کودک کار را حلشده تلقی کنند درحالیکه با حذف صورتمسئله هرگز خود مشکل یا مسئله حل نمیشود. او به یکی از اشکالاتی که در نتیجه چنین اقداماتی ایجاد میشود، هم اشاره میکند و ادامه میدهد: یکی از مشکلاتی که در نتیجه همین بلوفزدنها به وجود میآید، این است که دیگر کسی باور نکند کودک کار وجود دارد.
مثلا اگر تا پیش از این با جمعآوری کالاهای دستساز و تولیدی مادران کودکان کار برخی از مشکلات معیشتیشان حل میشد، الان بهخاطر ایجاد هجمه برای اجرای چنین طرحی بهانه میآورند و به ما میگوید مگر کودک کاری وجود دارد که قرار باشد به این طریق به او کمک کنیم. او فلاشبکی هم به سابقه اجرای چنین وعدههایی به قصد حمایت از کودکان کار میزند و میگوید: این طرحها سابقهدار است. دو سال پیش بود که وزارت کار اعلام کرد تمام کودکان کار را بیمه میکند.
طرحی که هرگز اجرائی نشد، چون خیلی از این کودکان شناسنامه نداشتند. بعد گفتند یک عکس با مشخصات از اینها بدهید تا شناسنامه صادر کنیم پروسهای که آن هم به دلایل مختلف عملیاتی نشد.
پس از پخش خبر بیمه کودکان کار، فقط ما فعالان کودک میدانیم که چه بلایی سر بچههایی که به مراکز درمانی مراجعه میکردند، آمد. به هر جا که مراجعه میکردیم، میگفتند: «خانم اینها که بیمه شدهاند دیگه چرا میارینشون اینجا؟» و ما هربار توضیح میدادیم که این فقط یک ژست بوده و عملیاتی نشده است. خلاصه بعد از مدتها تازه متوجه شدند چنین چیزی واقعیت ندارد و دوباره اوضاع به حالت قبلی برگشت.
صیادی که خود سالهاست در ارتباط با کودکان کار، مسائل و مشکلات آنها فعالیت میکند، درباره زوایای مختلف این طرح میگوید: مشخص است بحث جمعآوری، فقط ناظر بر فعالیت کودکان کاری است که سر چهارراهها و معابر شهری مشغول به کار هستند و سایر کودکان کار از جمله کارگران جنسی، کودکان کارگر شاغل در کارگاههای کوچک و بزرگ، کارگران خانگی، کودکان کارگری که بهعنوان جابهجاکننده مواد مخدر مورد سوءاستفاده از سوی کارفرما یا خانوادههایشان قرار میگیرند و مواردی از این دست نمیشود.
درحالیکه تعداد اینها هم بسیار زیادتر از کودکان کار بر سر چهارراههاست ولی ممکن است به چشم مسئولان نیایند.
این فعال حقوق کودک به آسیبهایی که در نتیجه اجرای کارشناسینشده این طرح متوجه کودک و خانوادهاش میشود، اشاره میکند و میگوید: آسیبهایی که در اثر اجرای چنین طرحی ایجاد میشود، فراوان است.
در درجه اول اینکه چون نظارت ویژهای روی چنین طرحهایی وجود ندارد، شیوه برخوردها خشونتآمیزتر میشود. ایجاد ناامنی روانی برای بچهها یکی از مسائلی است که نشان میدهد این طرح به شکل تهدیدآمیزی در حال جریان است. این روزها سر هر کوی و گذری که میروید بین بچههای کار این واژه مرتبا رد و بدل میشود: «مأمور اومد» یا «مأمورا دارن میان.» این ترسها باعث نگرانی و ایجاد ناامنی برای این بچهها شده و آنها را کمکم به حاشیه شهرها فراری میدهد.
صیادی، زنگ خطر را هم برای مسئولان شهری به صدا درمیآورد. او میگوید: خیلی از این بچهها در نتیجه همین طرحها درحال خروج از تهران و حرکت به سمت شهرستانهای اطراف هستند. درحالحاضر شهرهای اطراف تهران مثل شهریار و قلعهحسنخان مملو از کودکان کاری است که شبها برای زباله جمعکنی به این مناطق میآیند.
همانهایی که برخی از مأموران سد معبر شهرداری بهصراحت آنها را «زبالهدزد» مینامند چون زبالهجمعکنهایی که روزها کار میکنند عمدتا با پیمانکاران شهرداری و تحت نظارت آنها فعالیت میکنند اما بچههایی که شبها میآیند، به عقیده آنها کار غیرقانونی انجام میدهند و درواقع زبالهدزد هستند.
به گفته صیادی، از آن جهت که در تدوین و اجرای چنین طرحی هیچ رایزنی و گفتوگویی با مجمع حقوق کودک صورت نگرفته است و بهزیستی و شهرداری با کمک نیروی انتظامی اقدام به جمعآوری این کودکان از سطح شهر میکنند، سرکوبها در فردیس، شهریار و قلعهحسنخان تشدید شده و نیروی انتظامی هم به برخی از فعالان حقوق کودک اعلام کرده، مجبور به جمعآوری کودکان کار از سطح شهر است و از این پس نباید هیچ کودکی در چهارراهها یا معابر عمومی کار و دستفروشی کند.
میخواهند ارتباطمان را با بچهها قطع کنند
به عقیده این فعال حقوق کودک، در شهرهایی مانند تهران،NGOها یا سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق کودکان کار بیشتر شدهاند و تقریبا بیشتر نقاط شهر از وجود آنها اشباع شده اما در سایر شهرها تعداد این سازمانهای همچنان محدود است. صیادی دراینباره میگوید: در شهرهای کوچکتر مثل شهرهای اطراف تهران، ارتباطاتی که بهواسطه آشنایی با حقوق اولیه این کودکان بین کنشگران حقوق کودک و کودکان کار ایجاد میشود، صدای آنها را بیشتر به گوش گروههای ذینفوذ و مردم میرسد و از آنجا که این مسئله ممکن است باعث ایجاد نگرانی در برخی مسئولان شود، با اجرای چنین طرحهایی به نوعی به دنبال حذف NGO های مدافع حقوق کودک و پاککردن صورتمسئله هستند.
او به اقداماتی دیگری که دراینباره صورت گرفته است، اشاره میکند و میگوید: در همین راستا اقدامات دیگری هم انجام دادهاند. مثلا در مدارس را به روی کودکان کار باز کردهاند. این مسئله اگرچه برای فعالان حقوق کودک خوشایند و دلگرمکننده بود اما برخی گمانهزنیها از اقدامات آموزشوپرورش دراین باره نشان میداد، در بطن این ماجرا قرار است پیگیری وضعیت کودکان کار بهطورکلی از NGOها گرفته شود و با پاککردن صورتمسئله، اصل مسئله به فراموشی سپرده شود که البته هنوز هم بسیاری از فعالان حقوق کودک نسبت به برخی از این اقدامات ظاهرا دلسوزانه، هوشیارانه عمل میکنند.
بازنشستگی کودک کار با کدام جایگزین؟!
به گفته صیادی اگر فرض کنیم که بحث بازنشستگی کودکان کار عملیاتی شود، در این صورت نگرانیها بیشتر میشود.
صیادی میگوید: مسئله اول شرایط نگهداری این بچههاست.
این بچهها پس از جمعآوری از سوی هرکدام از این سازمانها، بعضا ماههای زیادی در قرنطینه میمانند. در حال حاضر مراکز نگهداری بهزیستی جا ندارند و تعداد زیادی از این بچهها برای مدتهای طولانی در این قرنطینهها باقی میمانند تا مرکزی خالی شود و جایی به آنها بدهد، بنابراین در معرض بسیاری از آسیبهای روانی ناشی از ماندن در این قرنطینهها قرار میگیرند.
او ادامه میدهد: از طرفی باید از مسئولان مجری طرح بپرسیم، خانواده کودک کاری که بعضا تمام مخارجش از قبال کار همین کودک میگذرد، پس از سپردن او به بهزیستی، قرار است از کدام منبع کسب درآمد کند؟
او ادامه میدهد: اگر مسئولان بهزیستی و شهرداریهای واقعا دغدغه بازنشستهشدن کودک کار را دارند، آن هم با این توجیه منطقی که باید شرایط رفاه و آسایش کودکان را فراهم کرد، بهتر است به فکر ایجاد منبعی جایگزین برای خانواده این کودک در معرض آسیب باشند تا به این شکل، خانواده درمانده نشود.
اینها به اجبار به کارکردن روی میآورند. شرایط بد اقتصادی و خانوادههایی که از هزار و یک جور مشکل ریزودرشت رنج میبرند، کودکانشان را در خیابان رها میکنند تا منبع تأمین مخارج زندگیشان شوند. بهتر است مسئولان به این فکر کنند که چه راهحلی میتوان برای این سطح از شکاف اقتصادی و فقری که دامنگیر این کودکان و خانوادههایشان شده، پیدا کنند.
این فعال حقوق کودکان کار در پایان میافزاید: تا زمانی که دولت و مجموعه نهادهای ناظر، شرایطی را فراهم نکنند که وضعیت درآمد خانوادههای فرودست که کودک کار را تحویل جامعه میدهند، به سطحی از رفاه نسبی برسد، نمیتوانند با اجرای چنین طرحهایی، فقط با حذف کودک کار اصل مسئله را به فراموشی بسپارند. در این حالت علاوه بر اینکه بچهها را از کیان خانواده دور کردهاند، منبع درآمد خانواده را هم از او گرفتهاند.
منبع: سلامت نیوز