child-and-parent

اگر تمایل دارید فرزندتان را از بیماربودن خود یا همسرتان آگاه سازید پیشنهاد می کنیم به سوالات مختلف آن ها در این زمینه پاسخ دهید و به صورت شفاف و واضح آن ها را در جریان قرار دهید و  آن ها را در معرض سردرگمی و گمراهی قرار ندهید

در این مقاله، برنامه‌ای خوب برای انتقال اطلاعاتی به کودکان در مورد ابتلای والدین به سرطان را بیان می‌کنیم و اینکه چگونه کودکان را از سرطان والدین آگاه سازیم.

فرزانه باغجری؛ روانشناس بالینی

کودکان عموما نسبت به تغییرات ناگهانی محیطی خود و رفتار اطرافیان بسیار حساس می‌باشند.

به هنگام ابتلای هر یک از والدین به سرطان مسائلی چون مراجعه‌ی فرد مبتلا به پزشک، غیبت‌های روزانه، تغییرات ظاهری، تغییرات عاطفی و … مورد توجه کودکان قرار خواهند گرفت و برای آنها سوالات فراوانی را ایجاد خواهد کرد.

این احساس برای کودکانی که در زمان سلامت والدین مورد توجه قرار می‌گرفتند بیشتر خواهد بود لذا بهتر است در مورد سرطان خود تا جایی که میتوانیم با آنها صادق باشیم و حتی به صورت ظاهری،‌ خود را عادی جلوه دهیم.

اکثر کودکان چیزی در مورد سرطان نمی‌دانند، دچار نوعی حالت سردرگمی هستند و با اطلاعاتی که از اطرافیان کسب می‌کنند، امید خواهند داشت که سرطان بیماری قابل درمانی باشد، لذا در میان گذاشتن مسئله‌ی بیماری با کودکان بسیار حائز اهمیت است چرا که کودکان از آنچه والدین می‌پندارند آگاه‌تر هستند و  اغلب مساله‌ی والدین را به سرعت متوجه می‌شوند.

به خاطر داشته باشیم که کتمان کردن یا انکار مشکل در این شرایط صرفا برای آنها تولید اضطراب، ترس و بی‌اعتمادی خواهد کرد ضمن آنکه مخفی نگاه‌داشتن بیماری از شخص بیمار هم انرژی زیادی می‌گیرد، نیروی زیادی که بیمار برای مقابله با بیماری و عوارض درمانی آن نیاز دارد.

کودکان ممکن است از اینکه در بیماری ما مقصر بوده‌اند یا هیچ کسی دیگر مراقب آنها نیست ترسیده و نگران باشند یا شاید احساس کنند که چون مانند سابق برایشان وقت صرف نمی‌کنیم پس دوستشان نداریم و یا از اینکه نمی‌دانند چه اتفاقی در حال افتادن است مضطرب شوند.

در این شرایط بهتر است تا برای بیان صحیح موضوع بیماری به کودکمان برنامه‌ریزی کنیم چرا که حفظ اعتماد فرزندان، یکی از مهم‌ترین مسائل در این شرایط دشوار است.

برخی از کودکان بسیار وابسته اند، بعضی دیگر در مدرسه یا خانه دچار مشکل میشوند. در این موارد می‌توانیم معلم یا مشاور راهنمای مدرسه را در جریان قرار دهیم. مهم است که ارتباطمان با کودک همچنان پررنگ باشد.

 

به نظر می‌رسد برنامه‌ای خوب برای انتقال اطلاعات به کودکان می‌تواند شامل موارد زیر باشد

1) بیان اطلاعاتی درباره‌ی سرطان به زبان ساده

مطرح نمودن اطلاعات مختصری از نام بیماری، محل ابتلا به سرطان در بدن، اقدامات درمانی که باید انجام داد، مقایسه‌ی آن با سایر بیماری‌ها و اینکه کودک از صحبت‌های والدین چه چیزی را استنباط کرده است می‌تواند از ابهام بیماری و به طبع هراس‌های کودک بکاهد.

2) درگیر شدن با احساسات و نگرانی‌های کودک

‌والدین باید درصدد باشند تا با برقراری یک رابطه‌ی صمیمانه با کودک، او را تشویق به بروز نگرانی‌ها، احساسات و مسائلی از این دست نمایند و برای آن‌ها فضایی به وجود آورند تا بتوانند به راحتی در این باره صحبت نمایند.

آنها باید اطمینان یابند که هرگونه واکنش احساسی و افکاری که در مورد مردن یا زنده‌ماندن والد خود می‌کنند در این زمان از سوی آنها طبیعی است و آنها در صورت تمایل آزادند تا درباره‌ احتمال مرگ ناشی از بیماری والد خود نیز صحبت کنند.

3) شناخت اثرات تغییرات جسمی و روحی بیمار در طول درمان بر کودکان

پس از ابتلای والدین به سرطان، کودکان میبایست تا درک درستی از عوارض بیماری، ‌اثرات  وتغییرات روحی و جسمی که ممکن است در طول مدت درمان داشته باشند، بیابند و اطمینان یابند که همیشه از آنها مراقبت خواهد شد.

لازم است والدین کودک را در این مسیر آماده ساخته و باور داشته باشند که او در کنار دیگر اعضای خانواده از پس این مشکل برخواهد آمد، همچون سابق به ادامه‌ فعالیت‌های خود خواهد پرداخت و ارتباطات، بازی‌های کودکانه‌اش را رها نخواهد ساخت.

به طور کلی می‌توان در راستای سازگار کردن کودکانمان با این بیماری و پذیرش آن، متناسب با این موقعیت واکنش‌های زیر را نشان دهیم:

– صادق باشیم. به فرزندانمان بگوییم که مریض هستیم و پزشکان در حال درمان ما هستند.

– به آنها خاطر‌نشان سازیم که بیماری ما تقصیر آنها نبوده است و آنها در ایجاد یا نابودی این بیماری دخالتی ندارند.

– تأکید کنیم که دوستشان داریم.

– آنها را به صحبت کردن در مورد احساساتشان تشویق کنیم.

– به آنها بگوییم که طبیعی است اگر خشمگین، پریشان و ناراحت یا حتی وحشت‌زده باشند.

– به وضوح و بدون ابهام با فرزند‌مان حرف بزنیم زیرا آنها زیاد نمی‌توانند بر موضوعی متمرکز شوند. از کلماتی استفاده کنیم که برای آنها قابل درک باشد.

– به آنها تأکید کنیم که همچنان از آنها مراقبت می‌شود و تنها نمی‌مانند.

– به فرزندمان بگوییم که می‌تواند هر سؤالی بپرسد و ما کاملاً صادقانه پاسخگوی او خواهیم بود. در واقع، عدم گفتن حقیقت در مورد بیماری، ممکن است کودک ما را بیش‌تر بترساند، زیرا کودکان معمولاً برای تعبیر تغییرات و تحولات، به ترس‌ها و تخیلات خود پناه می‌برند.

– سعی کنیم تا مکالمات روزمره عادی خود را با کودکمان همچنان داشته باشیم.

– اطلاعات بیماری را مرحله به مرحله- متناسب با فهم آنان- در اختیارشان قرار دهیم.

خوش‌برخوردی در بیان‌کردن مسئله‌ی بیماری به کودک و آماده‌سازی او حتی به صورت رفتاری تکراری در گذر زمان نباید فراموش شود.

 

دل‌نوشته

بیماریم وسیله‌ای شد تا بسیاری از چیز‌هایی که می‌خواستم فرزندانم یاد بگیرند، به آنها بیاموزم.

من، به‌جای پنهان‌کاری یا صرف جنگیدن با چالش‌ها،‌ از شرایط موجود استفاده کردم تا به فرزندانم بیاموزم در شرایط دشوار امیدوار باشند، تغییر ظاهر انسان‌ها به معنی تغییر قلب و روح آنها نیست و اینکه اگر اوضاع خوب پیش نرفت، تلاش خود را بکنند و خود را ببخشند.

دورۀ درمان من، زمان خوبی بود برای اینکه به آنها بگویم، «دوستتان دارم و تمام تلاشم را می‌کنم که در کنارتان بمانم».