همانطور که در بخش اول این مطلب گفته شد، با کودکان باید مهربان بود تا مهربانی در ناخود آگاه آنها ثبت شود، و اگر کودکی بد خلقی میکند عواملی وجود دارند که باعث میشوند کودکان عذاب بکشند و بد اخلاقی کنند. در بخش قبلی عواملی مانند گرسنگی، بد خوابی و ترس را معرفی کردیم. در این بخش با ادامه ی توضیحات عامل ترس و دیگر نکات در خدمات شما هستیم.
آنها به این ترتیب میخواهند به کودک خود کمک کنند تا بر ترس شبانهاش غلبه کند. برخی دیگر روی کاغذ تصاویر ترسناک میکشند و بعد با نقش بازی کردن وانمود میکنند که اصلاً از این تصاویر ترسی ندارند. ما نمیتوانیم تمام دلایل ترس کودک خود را درک کنیم و به همین دلیل هم نمیتوانیم جلوی آنها را بگیریم.
بعضی اوقات کودکان از چیزی میترسند که اصلا به ذهن ما خطور نمیکند. هر پدر و مادری به روش خودش با ترس کودکش برخورد میکند. وظیفه پدر و مادرهاست که تمام محدودیتهای مربوط به رشد و یادگیری کودک را از میان بردارند و شرایط لازم را برای ایمنی آنها فراهم سازند.
ترس یکی از عواملی است که خواب و غذا و رشد کودک را دچار مشکل میکند. به یاد داشته باشید که هرگز در این رابطه خشونت و تندی از خود بروز ندهید؛ بلکه با مهربانی درصدد رفع آن برآیید.
به طور شفاف به او توضیح دهید
کودک شما سرشار از طغیان و شورش است؛ چند دقیقه دست از کار بکشید و به او توضیح دهید که باید غذا درست کنید، کار کنید یا با کسی حرف بزنید و بعد از تمام شدن کارتان حتما با او بازی خواهید کرد. این کار را انجام دهید و بعد هر چه التماس کرد به او توجهی نکنید تا کارتان تمام شود.
شاید به نظرتان سخت برسد؛ خصوصاً اگر با صدای بلند فریاد و التماس کند و گریه و زاری راه بیندازد؛ اما اگر از چشمهایش اشک نریخته باشد، غذایش را خورده باشد و در سلامت و ایمنی کامل باشد، جای هیچ گونه نگرانی نیست.
به او کمک کنید تا واژهها را یاد بگیرد
یک کودک شاید به سختی بتواند احساساتش را با کلمات بگوید. شما باید به او کمک کنید تا واژهها را یاد بگیرد؛ مثلاً، قبل از وارد شدن در یک جمع غریبه که مطمئن هستید به کودکتان توجه خواهد شد و اطرافیان او را در آغوش میگیرند و او با قرار گرفتن در این شرایط دچار ترس و دستپاچگی میشود، به او بگویید: «آنجا جمعیت زیادی است که از دیدن ما به هیجان میآیند من کمی دستپاچه شدهام، تو چطور؟» آشنا کردن کودک با واژگان کمک میکند تا در شرایط مختلف راحتتر احساساتش را به زبان بیاورد.
اگر گریه کرد، اصلا نگران نشوید
گریه کردن راهی برای بیان کار اشتباهی است که انجام داده و نیز به او میآموزد که چگونه مشکلاتش را حل کند، عواقب و نتایج اشتباهش را بپذیرد و به این ترتیب دنیای پیرامون خود را بهتر بشناسد.
به من توجه کنید!
کودکان به طور طبیعی در پی جلب توجه هستند. حتی هنگام بازی کردن با چیزی باز هم میخواهند شما در کنارشان باشید. آنها نمیتوانند تحمل کنند که شما با تلفن صحبت کنید یا در آشپزخانه مشغول تهیه شام باشید و یا با دوستتان حرف بزنید. اگر شما را در کنار خود داشته باشند، میتوانند به هر آنچه میخواهند برسند.
حتی اگر سرشان داد و فریاد کنید، باز هم شما را در کنارشان میخواهند و تمام اینها فقط به یک چیز مربوط میشود: «عشق»؛ نیاز اولیه انسانها. کودکان دوست دارند مطمئن شوند که کسی مراقبشان است.
وقتی که کودکتان بزرگتر میشود (در دوران پیش دبستانی و دبستان) بهتر میتواند محبت شما را در زمانهای مشخص جستجو کند. در این سالها باید کمکم مقابله و جلوگیری از رفتارهای نادرست کودک خود را آغاز کنید.
در طول روز گاهی از او تعریف و تمجید کنید و این کار را با جملات بسیار ساده و ابتدایی انجام دهید؛ مثل: «تو امروز اتاقت را مرتب کردهای و من به تو واقعاً افتخار میکنم.»
زمانی که باید در کنار فرزندتان باشید، این کار را به طور کامل انجام دهید.
بچهها در سنین 3- 4 سالگی سؤالات بیشماری دارند و پیوسته از بزرگترهایشان سؤال میپرسند و گاه بزرگترها بدون توجه به حرفهای آنها فقط سر خود را تکان میدهند. اما وقتی میتوانید فقط با صرف چند دقیقه وقت به حرفهای کودکتان به دقت گوش دهید و به او نگاه کنید تا مطمئن شود که حواستان کاملاً به اوست، چرا این کار کوچک را از او دریغ میکنید؟
نوزادان و کودکان نوپا نمیفهمند که چرا از آنها مراقبت نمیشود؛ در حالی که آنها میخواهند بزرگترهایشان از آنها مراقبت کنند. بنابراین تمام آنچه باید انجام دهید، این است که پدر یا مادر باشید و نیازهای کودک خود را برآورده سازید.