به چه دلیل بعضی وقتها به پزشک واقعیت را نمی گوییم؟ مگر بخاطر حفظ سلامتی نزد پزشک نمی رویم پس چرا دروغ می گوئیم. چه دلیل دارد که پزشک را فریب بدهیم؟ شما با این کارتان فقط سلامتی خودتان را به خطر می اندازید . گاهی با یک دروغ زندگی انسان نابود می شود و بیماری که می توانست زنده بماند به دلیل همین دروغها می میرد. آیا شما از این دسته از اشخاص هستید؟
در این صورت اگر با این کار درمان را به خطر بیندازیم، چه کسی مقصر است؟
چرا آدم باید به پزشک دروغ بگوید؛ به خصوص در شرایط اورژانس که گاهی خطر مرگ فرد را تهدید می کند و هر ثانیه ممکن است تعیین کننده مرگ و زندگی باشد؟ شما چطور؟ تاکنون به پزشکتان دروغ گفته اید؟ بعضی ها معتقدند وقتی فردی دستورهای پزشک مانند مصرف به موقع داروها یا ترک سیگار را رعاتیت نمی کند. درست همان حسی را دارد که مثلا در زمان تحصیل موقع انجام ندادن تکالیفش دارد. بنابراین درست مثل وقتی که می خواهد به نوعی از توبیخ شدن توسط معلم فرار کند، دنبال راهی برای توجیه خودم در برابر پزشک می گردد. بدون شک ساده ترین راه. دروغ گفتن به پزشک است. گاهی هم افراد با هدف خاصی مثل دریافت داروی خاص به پزشک دروغ می گویند. دکتر راد تیزبین، متخصص طب اورژانس ودکتر حسام شکیبا، پزشک عمومی درباره دروغ هایی که بیماران به پزشکان می گویند توضیح می دهند.
تو فهمیدی دکتر چی گفت؟
یکی از عجیب ترین زمان هایی که بیماران به پزشکان دروغ می گویند وقتی است که توصیه های آنها را درست متوجه نشده اند. براساس پژوهش های اخیر تقریبا 43 درصد بیماران وقتی توصیه های پزشکان را متوجه نمی شوند آن را پنهان می کنند. دلایل اصلی این افراد ترس از عصبانی شدن پزشکان، ترس از متهم شدن به بی سوادی یا بی اهمیت شمردن توصیه های پزشکان از سوی بیماران عنوان شده است.
دارم می میرم دکتر، به دادم برس!
بعضی افراد، به خصوص در بخش اورژانس با اغراق درباره میزان درد و ناراحتی خود سعی می کنند با حرف هایشان مسیر درمان را به سمتی ببرند که پزشک برایشان داروی خاصی مانند مسکن های قوی یا مرفین تجویز کند یا حداقل کارشان زودتر راه بیفتد. دکتر شکیبا می گوید: «این افراد از این مسئله غافلند که پزشکان معمولا بسیار باتجربه تر و باهوش تر از آن هستند که به همین راحتی فریب بخورند. این افراد این مسئله را در نظر نمی گیرند که گرفتن شرح حال از بیمار تنها بخشی از فرایند درمان است و معاینه های بالینی و آزمایش های پیراپزشکی هرگونه تناقض میان حرف های بیمار و شرایط واقعی را برملا می کند. بنابراین فکر نکنید با اغراق درباره شدت و وخامت بیماریتان می توانید پزشکان را فریب دهید.»
گاهی اوقات بعضی افرادی که داروی خاصی مصرف می کنند، با هدف گرفتن داروی بیشتر به پزشکشان دروغ می گویند. دغدغه اصلی این افراد این است که به قول خودشان یک دفعه داروی مصرفی چند وقت شان را تهیه کنند چون ممکناست بعدا گیرشان نیاید یا مجبور شوند آن را گرانتر بخرند. بنابراین درباره شرایط خودشان اغراق می کنند. پزشکان این رفتار را نیز توصیه نمی کنند چون برای آنها تشخیص وضعیت واقعی بیماران بسیار آسان است و از سوی دیگر بیمه ها میزان مشخصی از دارو را با هر نسخه تقبل می کنند و داروخانه ها نیز حق ندارند بیشتر از میزان مشخصی دارو به فرد بفروشند.
فقط غذاهای بخارپز می خورم
بعضی افراد پس از گذراندن خطرات جدی مانند سکته قلبی باید سبک زندگی شان را تغییر دهند. داشتن یک رژیم غذایی سالم یکی از ارکان اصلی حفظ سلامت است. با اینحال، بسیاری افراد آن را نادیده می گیرند و هنوز جای محل جراحی یا علائم بیماری بهبود پیدا نکرده مصرف غذاهای چرب را از سر می گیرند. با این وجود، این افراد وقتی برای پیگیری وضعیت شان به پزشک مراجعه می کنند، به او اطمینان می دهند که فقط غذاهای آب پز و بخارپز می خورند و از غذاهای فست فود و پرچرب بیزار شده اند.
یک وقت به دکتر نگی ها، زشته
از قدیم گفته اند پزشک محرم اسرار است. خیلی ها این گفته را شنیده اند اما در عمل به آن باور ندارند. به گفته دکتر تیزبین خیلی ها وقتی پای مشکلات دستگاه تناسلی در میان است آن را از پزشکان مخفی می کنند و درباره دلیل اصلی مراجعه شان دروغ می گویند. این کار توصیه نمی شود چون گاهی بعضی از علائم مانند وجود خون در ادرار، تکرار ادرار، تغییر شفافیت ادرار و … به دلیل بیماری های جدی است و مخفی کردن آنها باعث به تاخیر انداختن درمان می شود که گاهی جبران ناپذیر است.
نه، چیز خاصی نخوردم!
بعضی افراد وقتی دچار یک بیماری می شوند یا علائم اولیه آن را در خود مشاهده می کنند، به جای مراجعه به مراکز درمانی سعی می کنند خودشان به نحوی ماجرا را حل و فصل کنند. مصرف خودسرانه بعضی داروهای گیاهی یا ترکیب های عجیب و غریب اولین گزینه بعضی افراد برای درمان بیماری هایشان است. در بیشتر مواقع این درمان ها موثر واقع نمی شوند یا حتی شرایط را بدتر می کنند؛ بنابراین چاره ای جز مراجعه به پزشک باقی نمی ماند. با اینحال، ماجرا وقتی وخیم تر می شود که فرد پزشک را در جریان اقدام های خودسرانه خود قرار نمی دهد و به این ترتیب در کل روند درمان اختلال ایجاد می کند.
دکتر تیزبین خاطره جالبی در این باره تعریف می کند؛ «یک بار ادرار بیماری به طرز عجیبی به رنگ قرمز درآمده بود و این مسئله کادر درمان را بسیار نگران کرده بود. خود بیمار هم در پاسخ این پرسش که آیا خوراکی یا ماده خاصی مصرف کرده است با قاطعیت پاسخ منفی می داد و این نگرانی ما را بیشتر می کرد. خلاصه پس از انجام کلی آزمایش و صرف وقت و هزینه معلوم شد که این ماجرا زیر سایه دم نوش گیاهی خاصی است که فرد چند ساعت قبل از مراجعه مصرف کرده بود. همین مسئله روند درمان را حسابی به تاخیر انداخت که هم به ضرر بیمار بود و هم به ضرر ما.»
گاهی افراد، مواد مخدر یا روانگردان استفاده کرده اند و علائم بیماریشان نیز از همان زمان آغاز شده است. در این شرایط نیز بیمار یا همراهانش از ترس آبرو یا سروکار پیدا کردن با مراکز قانونی واقعیت را نمی گویند و با این کار علاوه بر اختلال در روند درمان، ممکن است جان خودشان را نیز به خطر بیندازند.
ببینیم تشخیص این یکی دکتر چیه؟
یکی از خطرناکترین انگیزه های افراد از دروغ گفتن به پزشک، ارزیابی تشخیص پزشک قبلی است. بیماران به طور عمدی پزشک را در جریان تشخیص قبلی قرار نمی دهند تا ببینند آیا پزشک قبلی بیماریشان را درست تشخیص داده است یا نه. این کار، به خصوص در شرایط اورژانس بسیار خطرناک است چون پزشکان با اطلاع از تشخیص قبلی بلافاصله می توانند مسیر درست درمان را تعیین کنند ولی اگر بیمار یا همراهانش عمدا این اطلاعات را در اختیار کادر پزشکی قرار ندهند، ممکن است فرصت طلایی درمان از دست برود.
اصلا نمی دونم افسردگی چی هست؟
بیشتر آقایان معتقدند افسردگی نشانه ضعف و دور از شأن مردانگی است و هیچ کس نباید از این ماجرا بویی ببرد. بنابراین سعی می کنند آن را پنهان کنند. در نتیجه افسردگی کم کم بیشتر و بیشتر می شود و زمانی متوجه آن می شوند که دیگر بسیار دیر شده است. بنابراین هر چه زودتر پزشکتان را در جریان افسردگی های دوره ای یا اضطراب های تکرار شونده خود قرار دهید، احتمال درمان موثر بیشتر و بروز بیماری های جدی ناشی از افسردگی مانند بیماری های قلبی کمتر می شود.
به دکتر کوتاه قد اعتماد ندارم!
شاید باورتان نشود اما گاهی در خلال پژوهش های علمی یافته هایی به دست می آیند که اصلا جزو هدف اصلی پژوهش نبوده اند. برای مثال در یکی از پژوهش های اخیر دانشمندان اسپانیایی و انگلیسی دریافتند که بیماران به پزشکان، به خصوص جراحان قد بلند و با ظاهری آراسته بیشتر اعتماد می کنندو کمتر به آنها دروغ می گویند. اگرچه محققان هنوز نتوانسته اند ارتباط دقیق بین قد پزشکان و اعتماد بیماران را شناسایی کنند اما بعضی ها معتقدند سریال های تلویزیونی در این قضیه نقش دارند.
در سریال های تلویزیونی که داستان هایشان در فضای مراکز درمانی می گذرد و در سال های اخیر تعدادشان نیز بیشتر شده است، معمولا نقش اصلی را بازیگران بلند قد و خوش تیپ بازی می کنند و نقش رقیبان و دشمنان را به بازیگران کوتاه قدتر، چاق و با موهایی ریخته می دهند. همین تصویر در ذهن مخاطب پیگیر به واقعیت تبدیل می شود و به نوعی آن را باور می کند.
اگرچه به نظر می رسد اصل ماجرا پیچیده تر از این حرف هاست و به همین سادگی ها نیست اما شاید هم دانشمندان حق دارند. سریال پرستاران را یادتان هست؟ اگرچه در بیشتر اوقات حق با دکتر میچ بود اما همه حرف دکتر لوک بلند قد و خوش تیپ را قبول داشتند نه میچ بیچاره را که تیپ و قد درست و حسابی نداشت.
من که دیگر سیگار نمی کشم
بعضی از بیماران به توصیه پزشکان عمل نمی کنند و همچنان به سیگار کشیدن ادامه می دهند اما همین افراد وقتی برای پیگیری وضعیت شان به پزشک مراجعه می کنند می گویند سیگار را ترک کرده اند و الان حالشان خیلی بهتر است. به این افراد تنها یک جمله می گوییم؛ شما نمی توانید پزشکان را فریب دهید اما اگر بر فرض موفق هم شوید. فکر می کنید می توانید به بیماریتان هم دروغ بگویید؟ این کار تنها و تنها به ضرر خود شماست.