reasons-why-you-can-achieve-only-what-you-believe-you-canامسال دارد تمام می شود و در آغاز سال نو هستیم. پس با فرا رسیدن سال جدید طبیعتا مردم هم تصمیماتی برای خود دارند که مثلا از سال جدید فلان کاررا خواهم کرد و برای خود اهدافی دارند و برای کارهایشان تصمیم گیریهایی دارند. من خودم پیرو هدف تعیین کردن هستم, وقتی هز زمان هدفی که برای سال پیش بود تمام شد  در صدد شروع برنامه ها و هدفهای جدیدی هستمبهر حال, اگر شما از آغاز سال جدید بعنوان معیاری برای شروع زندگی یا تجارت خود استفاده می کنید و زندگی تان را پر مفهوم تر می کنید, اینکار فوق العاده است, زمان درستی را برای اینکار انتخاب کرده اید.

در این مقاله قصد داریم در مورد “تعیین اهداف بزرگ” صحبت کنیم, و 5 دلیل خاص برای تان بیاوریم که چرا تعیین اهداف خاص ارزشمند است.

اکثر ما با متد S.M.A.R.T. برای تعیین اهداف آشنا هستیم. S.M.A.R.T. مخفف کلماتی است که به ما یادآوری می کند اهداف باید خاص, قابل اندازه گیری, دست یافتنی, مربوط به هم و در چارچوب زمانی باشد. این متد تعیین اهداف فوق العاده است. من خودم خیلی از این راه استفاده کرده ام, و چند بار نتایج ملموس آنرا در کار و زندگی ام مشاهده کردم. من پیشنهاد نمی دهم که باید روش تعیین اهداف S.M.A.R.T. را متوقف کنیم, من فقط می خواهم اینرا بگویم که زندگی واقعا سرگرم کننده می شود وقتیکه ما, در کنار روش S.M.A.R.T. برخی اهداف “بزرگ, عظیم, بی پروا و باور نکردنی” هم داشته باشیم.

اهداف بزرگ برای خیلی از ما دلهره آور است. باید دقیقا از قسمت “دست یافتنی” در سیستم S.M.A.R.T. صرفنظر کنیم, اگر از این بخش صرفنظر کنیم, ممکن است فکر کنیم که دیگر نمی توانیم آن هدف را بدست آوریم. ما به هدف بزرگ نگاه می کنیم, و بعد به خودمان نگاه می کنیم, و موقعیتی که الان در آن قرار داریم, و با خودمان فکرر می کنیم که “تعیین چنین هدفی چه امتیازی برای ما دارد, هرگز نمی توانم آنرا بدست آورم.”  واقعیت این است که تا برای هدفی تلاش نکنیم نمی توانیم بفهمیم که می شود به آن دست یافت یا خیر.  تا وقتیکه آنرا امتحان نکنیم به محدودیت های خودمان پی نمی بریم.

در نتیجه, اهداف بزرگ و دیوانه وار می تواند به زندگی مان معنا ببخشد و آنرا لذت بخش تر کند. دلیلش در ادامه آمده است:

1. اگر فقط یک لحظه در مورد هدفمان خیال پردازی کنیم, واقعا هیجان زده می شویم

اگر همه چیز را متوقف کنیم و به این فکر کنیم که اگر به هدف بزرگمان دست پیدا کنیم زندگی مان چه شکلی خواهد یافت, مطمئنا هیجان زده می شویم. خود هدف نیروی کششی گرانشی ایجاد می کند که نیاز به اراده زیاد برای انجام آنرا نفی می کند. هیجانی که از امکان پذیر بودن هدف در ما ایجاد می شود باعث می شود که دست بعمل بزنیم. وقتیکه ما هر روز با این ذهنیت که آن رویا امکان پذیر است, “تحت تاثیر” رویای بزرگمان هستیم, آنقدر در جهت حرکت به سمت اهداف سرمان شلوغ می شود که وقت تاسف خوردن برای هیچ کاری را نخواهیم داشت. صرفنظر از اینکه به هدفمان برسیم یا نه, زندگی مان بطرز قابل توجهی با این سبک زندگی جدید پویا تر و غنی تر می شود. با گذشت زمان, ما تبدیل به فرد جدیدی می شویم, فردی که هرگز هیچ احساس تاسفی نسبت به خودش ندارد, یا وقتش را صرف “روزمرگی” نمی کند, چونکه دنبال هدفی می رویم که باور داریم امکان پذیر است.

2. باعث می شود که در بلند مدت فرد بهتری شویم

اهداف بزرگ باعث می شود که گستره دیدمان (فضایی برای ایجاد اهداف بزرگتر) باز شود.  وقتیکه دیدمان را گسترش می دهیم با این واقعیت روبرو می شویم که باید “تغییرات ساختاری” در زندگی و کسب و کارمان ایجاد کنیم (بسته به ماهیت هدف) تا اینکه هدف به نتیجه برسد. به این علت که, زیر ساخت ها و سیستم ما (فرق نمی کند در کار یا زندگی) از هدف بزرگ ما حمایت نمی کند. وقتیکه متوجه این امر می شویم شروع به ایجاد تغییراتی می کنیم که منافع بلند مدت مثبت و معنا داری برای ما دارد. با اینکار “شالوده” تجارت و یا زندگی مان را تقویت می کنیم. اینکار اثر موجی ایجاد می کند که نواحی دیگر زندگی مان را در جهت مثبت تغییر می دهد.

3. باعث می شود در کوتاه مدت خیلی انعطاف پذیر شویم

وقتیکه به قضیه بزرگ برخورد می کنیم, متوجه می شویم که هر ثانیه با ارزش است. با این اوصاف هر روز باید بهترین نسخه خودمان باشیم. می دانیم که نمی توانیم حتی یک لحظه از کارمان را برای ترحم نسبت به خودمان و یا فعالیت های بی معنی هدر بدهیم. در نتیجه, حساب “زمان حال” را نسبت به موقعی که اهدافمان کوچک است و کششی در ما ایجاد نمی کند, بیشتر داریم. در این دنیای تکنولوژی, حواس پرتی خیلی خطرناک است. برای اینکه به اهداف بزرگ دست پیدا کنیم باید در کوتاه مدت واقعا انعطاف پذیر و بی پروا باشیم.

4. باعث می شود با خودمان “رو راست” باشیم و با کمبودهایمان مقابله کنیم

اهداف بزرگ باعث می شود با واقعیت مواجه بشویم.اگر با این باور (یا حتی امید) که این هدف بزرگ واقعا دست یافتنی است شروع کنیم, باید پس از آن سوال بعدی را از خودمان بپرسیم: چطور می شود این هدف به واقعیت تبدیل شود؟ این پرسش رابطه ما را با واقعیت روشنتر می کند.  مجبوریم که با خودمان صادق باشیم, و رفتارها و یا عادت های بدمان را (اگر هدف شخصی است) یا فرآیند کار و سیستم را (یا فقدان آنرا) اگر هدف تجاری است, بررسی کنیم. آسان است که دیگران را سرزنش کنیم, مسئولیت شخصی مان را نپذیریم و یا بهانه جویی کنیم. این خصوصیات یک فرد شجاع (و کاری) است که مسئولیت شخصی اش را می پذیرد و نگاهی عمیقی به درون خودش برای بررسی کمبودها و کاستی ها می کند و نه فردی که کمبودهایش را به گردن دیگران می اندازد. وقتیکه اهداف بزرگ برای خودمان تعیین می کنیم در وهله اول مجبوریم نگاه عمیقی به خودمان داشته باشیم و در ابتدا تغییراتی در خودمان بوجود آوریم.

5. باعث می شود که عادت های قدرتمندی را در خودمان توسعه بدهیم

در تمام این فرآیند آنچه اتفاق می افتد در واقع تغییر در رفتار است. این تغییر رفتار بیشترین بهره ای است که از تعیین اهداف بزرگ عاید ما می شود. اگر واقعا به دنبال اهدافمان (از صمیم قلب) برویم؛ مجبور می شویم که رفتارمان را تغییر بدهیم. تبدیل به انسان بسیار مثبت تری خواهیم شد (مورد 1). سیستم و فرآیند با ارزشی را برای آینده مان راه اندازی می کنیم (مورد 2), کاملا در لحظه حال زندگی می کنیم و بهترین استفاده را از زمان مان می بریم (مورد 3).  در نهایت با خودمان “رو راست” می شویم و قبل از اینکه تقصیر را به گردن دیگران بیاندازیم به تغییرات داخلی توجه می کنیم (مورد 4).  وقتیکه تمام این رفتارها با مرور زمان در ما شکل گرفت, داریم واقعا کار بزرگی انجام می دهیم – در حال نهادینه کردن عادت های قدرتمندی هستیم که توان تغییر زندگی مان را دارند.

در این مرحله هیچ اهمیتی ندارد که به اهداف بزرگ زندگی مان برسیم یا خیر. مسلما پیروزی بزرگتری بدست آوردیم و با اینکار بطرز قابل توجهی زندگی مان را تغییر داده ایم. این مزیت فرعی است که از تعیین اهداف بزرگ نهایتا بدست می آوریم. کمک می کند تا بطرز چشمگیری خودمان را بسازیم و بهتر کنیم, و اینکار از طریق ایجاد تغییرات پایدار و از طریق قدرت عادات امکان پذیر است.

منبع-http://genie.ir