بسیاری از اوقات اختلافات مهم بین زن و شوهر اساس ریشهای دارد و از همان ابتدا باید جلوی ازدواج گرفته شود. اما چرا گاهی با وجود این تفاوتهای اساسی باز هم ازدواج صورت میگیرد؟
گاهی اوقات زندگی زناشویی برخی از زن و شوهرها به دلیل تفاوت های مهمی که با یکدیگر دارند با بنبست مواجه شده و از هم میپاشد.
حتی برخی از این تفاوت ها از همان ابتدای آشنایی آشکار و مشخص است. (مانند اینکه یکی فرزند می خواهد، دیگری دوست ندارد؛ یا یکی نسبت به دیگری مذهبی تر است).
پس چه می شود که بعضی مواقع، این تفاوت مانع ازدواج دو نفر نمی شود و چرا بیشتر مردم با وجود تفاوت هایی که با هم دارند باز با یکدیگر ازدواج می کنند؟
بیشتر افراد وقتی از همسر آیندهشان حرفی به میان میآید، فهرست بلندی از ویژگی های دلخواه شان پیش می کشند، اما هنگام تصمیم گیری واقعی برای ازدواج، به نظر می رسد فهرست و اولویت هایشان را فراموش می کنند.
در واقع بیشتر مردم کسی را که واقعا انتخاب می کنند، با کسی که در ذهن شان داشته اند، فرسنگ ها فاصله دارد.
آنها وقتی پس از مدتی آشنایی وارد یک رابطه احساسی می شوند، چنان از این رابطه، احساس رضایت می کنند که تمام ویژگی هایی را که می خواستند همسر آینده شان داشته باشد را از یاد می برند و شادی بادوام ناشی از انتخاب صحیح را فدای لذت کوتاه مدت رابطه عاطفی اولیه می کنند.
از طرفی ما انسان ها موجوداتی اجتماعی هستیم و یک انسان که از نظر روحی سالم باشد، هرگز به درد و ناراحتی دیگری رضایت نمی دهد.
بنابراین حتی وقتی پس از مدتی می فهمد که فرد مناسب ایدهآل های خود را انتخاب نکرده است، از ترس اینکه طرف مقابل را نرنجاند و به احساساتش صدمه نزند، نمی تواند دست از رابطه ای که در آن است بکشد و در نهایت به ازدواجی غیرمعقول تن می دهد.
بعضی مواقع هم افراد هنگام برخورد با شرایط واقعی ازدواج، سعی می کنند واقع بینانه رفتار کرده و از فرد درون رویاهای خود که غیرواقعی و در عالم مجازی ذهن شان است دست بکشند.
آنها به این موضوع فکر می کنند که شاید فرصت مناسب دیگری به دست نیاید و همین شانس خود را نیز از دست بدهند.
اما اگر می خواهید ازدواج با دوامی داشته باشید، تحت هیچ شرایطی با کسی که تفاوت های بسیاری با شما دارد ازدواج نکنید.