مطمئنا برای شما هم شگفت انگیز خواهد بود که بدانید تنبلی میتواند یک ناهنجاری رفتاری باشد که از نظر روانشناسی قابل بحث است. تنبلی مشکلی است که ممکن است این روزها به علت ماشینی شدن زندگی، عارضه آن خیلی از ما را مبتلا کند و به نوعی ممکن است بتوان گفت نسل نو تا اندازه ای تنبلتر ازنسل پیش هستند. این مشخصات نمی گذارد انسان در زندگی و کار با فعالیت و زنده دلی به پیشرفت برسد و همواره عقب می ماند . تنبلی چه از نظر فکری و چه رفتاری یکی از بزرگترین مانع محسوب می شود که باید آن را برطرف کرد. همه ما ممکن است بعضی وقتها دچار این حس میشویم که دلمان میخواهد زیاد بخوابیم، سر کار نرویم، بیشتر تفریح کنیم و… اما این احساسات ناشی از خستگی را نباید با تنبلی یکی دانست. افراد تنبل دچار حس مداوم خستگی آن هم بدون انجام کار و فعالیت هستند. اگر میخواهید ثابت کنید آدم تنبلی نیستید، صحبتهای دکتر میرزاده را تا انتها دنبال کنید.
تنبلی به چه معناست؟
میتوان گفت تنبلی به تعویق انداختن کارهای از پیشتعیینشده در برنامه یا اصلاً حذف اهداف از قبل تعیینشده در زندگی است. متأسفانه باید گفت بر اساس برخی آمار، شیوع تنبلی در ایران بعد از یکسری کشورهای آفریقایی و عراق بیشتر از حد رایج در جهان است.
علل فردی و اجتماعی
علل تنبلی را میتوان در حالت کلی به دو دسته تقسیم کرد که علل فردی و علل اجتماعی هستند. در زمینه علل فردی میتوان اشاره کرد که زمینه ژنتیکی برایش مطرح است. البته در حال حاضر معلوم نیست یا دستکم در حیطه معلومات و مطالعات من مشخص نشده است که عامل وراثتی به شکل انتقال ژن وجود دارد یا به لحاظ اکتسابی در خانواده رواج مییابد. این جزو مسائلی است که پیشرفت علوم شناختی در آینده آن را مشخص میکند. در زمینه علل فردی یکسری بیماریها هم میتوانند عامل تنبلی باشند. مثلاً در زمینه بیماری جسمی باید به کمکاری تیروئید و در زمینه بیماریهای روان باید به بعضی افسردگیها اشاره کرد.
تأثیر کمبود اعتماد به نفس
در حیطه روانشناختی از ویژگی کمبود اعتماد به نفس میتوان به عنوان یکی از علل تنبلی نام برد. در واقع، گاهی در شرایطی فرد بدون آن که دچار علایم بارز افسردگی باشد، نشانهها و خصوصیتی از این بیماری مانند پایین بودن اعتماد به نفس را دارد. این ویژگی میتواند کمتحرکی و بیمیلی به انجام فعالیت را در فرد ایجاد کند که شکلی از تنبلی است.
دوری از ریسک و درخواست پاداش
یکی از مسائل ایجادکننده تنبلی، صفات شخصیتی فرد است. برای مثال، وقتی وابستگی فرد به پاداش بالا باشد، شاهد این وضعیت هستیم. یعنی فرد کارها را صرفاً به این دلیل انجام میدهد که زودتر به نتیجهای عینی برسد؛ یا شخصیتی دارد که از ضرر و زیان اجتناب میکند. این افراد همیشه در حاشیه امن به سر میبرند و به عبارتی، اهل ریسک و تجربههای جدید نیستند. حال فردی که این ویژگیها را با هم دارد، بیشتر مستعد ابتلا به تنبلی است.
انگیزههای درونی پایین
قاعدتاً فردی که به پاداش وابستگی دارد و از طرفی، دلش نمیخواهد از حاشیه امنی که دارد خارج شود، انگیزههای درونی پایینی دارد. یعنی پیوسته تلاش کردن چندان برای فرد اهمیت ندارد و مهمترین مسئله، نتایج است. این افراد احساس رضایت درونی از تلاش خود ندارند و تنها به این نگاه میکنند که از بیرون به چه میزان پاداش دریافت میکنند تا بر اساس آن تلاش کنند.
خانواده تنبلپرور
متأسفانه الگوهای رفتاری خانواده هم در این میان میتوانند نقش مخربی داشته باشند. برای مثال، در خانوادهای که دو بچه یکی کوشا و یکی تنبل باشد، اعضای خانواده طرف بچه تنبل را میگیرند و میگویند بچه کوشا میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. چه بسا حتی از او توقع کمک هم داشته باشند و بگویند تو هوای برادر تنبلت را داشته باش. در حالی که به علل ضعیف و ناتوان بودن بچه تنبل توجهی ندارند.
فرد و جامعه
در مورد عوامل اجتماعی شاید تصور این باشد که نمیتوانیم اجتماع را تغییر دهیم و به همین علت، برای رفعشان مشکلی داریم که حلشدنی نیست؛ اما باید توجه کرد که اجتماع هم از جزء تشکیل شده است و ما باید با رفتارهای درست فردی، اجتماعی بهتر بسازیم. نباید انتظار داشته باشیم همه چیز جامعه آنطور که میخواهیم و بدون تلاش فردی ما باشد و سر جای خودش قرار بگیرد. بهتر است به عنوان یک فرد و جزئی از یک کل بزرگ، کارها و نقش خودمان را درست اجرا کنیم. به هر حال، تغییرات بزرگ اجتماعی حاصل تغییر افراد است و با این روش میتوان جامعه را اصلاح کرد تا جامعه به سمت دوری از تنبلی و عوامل ایجادکننده آن برود. البته این مستلزم آینده طولانی و هدفگذاریهای بزرگ است و شاید باید یک نسل بگذرد تا این تغییرات فردی در جامعه دیده شود.
این کتاب را بخوانید : قورباغهات را قورت بده
عنوان کتابی جالب و آموزنده است که «برایان تریسی» آن را تألیف کرده است. در این کتاب کوچک ۲۱ روش عالی برای غلبه بر تنبلی و انجام بیشترین کار در کمترین زمان ارائه شده است. در مقدمه کتاب میخوانیم: از قدیم گفتهاند اگر اولین کاری که باید هر روز صبح انجام بدهی این باشد که قورباغه زندهای را قورت بدهی، در بقیه روز خیالت راحت خواهد بود که سختترین و بدترین اتفاقی را که ممکن است در تمام روز برایت پیش بیاید، پشت سر گذاشتهای. قورباغه شما در واقع بزرگترین و مهمترین کاری است که باید انجام بدهید؛ همان کاری که اگر الان فکری به حالش نکنید، به احتمال زیاد همینطور برای انجام آن تنبلی خواهید کرد.
بیماریها و تنبلی
شاید فرد انگیزه و خواست لازم را برای تحرک دارد؛ اما به علت فقدان انرژی دچار تنبلی و عدم تحرک میشود. این موارد بیشتر در بعضی بیماران مانند کمخونها یا دیابتیها دیده میشود. قطعاً چنین حس تنبلی، خودخواسته نیست. کمکاری تیروئید و کمخونی بهخصوص کمخونی مزمن میتواند عامل خستگی شدید و در نتیجه رفتارهای توأم با تنبلی باشد که باید این بیماریها را درمان و کنترل کرد.
سبک زندگی مدرن
دنیای مدرن با خودش سبکی از زندگی را به همراه آورده که میتوان یکی از علل تنبلی در نسل حاضر را به آن نسبت داد. شما با وجود تکنولوژیهای روز که بسیاری از کارها را برایتان به سادهترین شکل انجام میدهد، دیگر آنقدرها فعالیت فیزیکی نخواهید داشت. مثلاً فرد برای یک خرید ساده از اتومبیل یا حتی از سیستم پیک و تحویل درب منزل استفاده میکند. حتی برای روشن کردن تلویزیون با کمک کنترل همان اندک حرکت در خانه هم از بین رفته است. گاهی افراد وجود تکنولوژی و امکانات را توجیهی برای تنبلی خود قرار میدهند و میگویند باید بهترین استفاده را از امکانات برد. مثلاً فرد میگوید چرا پیاده بروم؟! در حالی که شاید بهتر باشد بگوید چرا پیاده نروم؟! قطعاً توجه به سلامتی جسم و روان میتواند عامل خوبی باشد تا دست از این نوع تنبلی هم برداریم. این تا حدی برمیگردد به ویژگی افراد که ذاتاً دوست دارند نتیجه اعمال و خواستههای خود را زودتر ببینند. مثلاً فرد به خودش میگوید من حالا کلی پیاده راه بروم که مثلاً ده سال دیگر بیماری قلبی نگیرم یا احتمال بیماری کم بشود. چون پاداش برای آینده است، او را از انجام این کار باز میدارد و به سمت پاداش سریع میرود که همان خسته نشدن و استفاده از اتومبیل به جای پیادهروی است.
رابطه تنبلی و خواب
بعضی اوقات بین خواب و تنبلی رابطه علت و معلولی وجود دارد؛ بهویژه فرد تنبلی که نه انگیزه انجام کاری را دارد و نه طبعاً برنامهای برای انجام دادن دارد، بیشتر تمایل دارد بخوابد. از سویی، برعکس آن هم وجود دارد. یعنی خواب زیاد عوارضی چون ابتلا به افسردگی و تنبلی را به دنبال دارد. اما گاهی هم اینطور نیست. مثلاً فردی ممکن است ساعت خوابش زیاد باشد؛ اما در ساعاتی که بیدار است بسیار پرتحرک و فعال باشد. بنابراین، هر کسی که خوابش زیاد است، الزاماً تنبل نیست.
تنبلیهای ذهنی
تنبلی ذهنی در جامعه ما بسیار رایجتر است؛ اما چون عینی نیست، خیلی به چشم نمیآید. در واقع، اگر نگاه کنید عمده تغییرات و تحولاتی که در جامعه مدرن وجود دارد، از جامعههای خارجی میآید. وسایل، ایدهها و امکانات همگی عمدتاً زاییده تفکر خارجی است؛ طوری که اگر برای مدتی رابطه ما با دنیای خارج از کشور کاملاً قطع شود، ممکن است سالها هیچ تغییر محسوسی در وسایل مورد استفاده و تکنولوژی ما دیده نشود. این نشانه این است که ما ذهنمان را در مسیر خلاقیت تربیت نکردهایم و آن را به امتحان کردن شیوههای دیگر و خلق چیزهای تازهتر عادت ندادهایم. بنابراین تنبلی ذهن هم موردی است که باید به آن خیلی توجه کرد.
گاهی فرد اهدافی بسیار بزرگتر و بیشتر از تواناییهایش در نظر میگیرد و بعد به خودش میگوید این اهداف دور از دسترس هستند. این مسئله میتواند او را ناامید کند؛ در نتیجه فرد تلاش را نیمهکاره رها میکند و حیطه تواناییهای خود را بسیار پایین میآورد. حتی ممکن است در مورد اهداف کوچکتر هم نگاه ناتوانی داشته باشد. این احساس ناتوانی میتواند فرد را از تلاش بازدارد و او را تنبل بار بیاورد.
گاهی یکی از اعضای خانواده به علتی توانایی بدنی کمتری دارد یا دچار حادثهای شده است که او را از دایره فعالیت زندگی عقب انداخته؛ مثلاً نقص عضـــوی دارد. در این شرایط توجه بیشتر به او و کمک به رفع خواستههایش قابل توجه است؛ اما در مورد فرد سالم که به رغم شرایط مناسب، صرفاً دوست ندارد زحمت بکشد، این شکل از توجه میتواند او را تنبل کند.
مقابله با تنبلی
برای آن که بتوانیم با تنبلی مقابله کنیم، به چند راهکار قابل اجرا اشاره میکنیم:
۱- اهدافی را به شکل مناسب طراحی کنیم. همانطور که یک هدف کلی و بزرگ داریم، اهداف کوتاهمدت و دستیافتنی هم بگذاریم که رسیدن به آنها انگیزهبخش باشد و ما را مصممتر به تلاش بیشتر کند. مثلاً اگر قرار است در آینده صاحب خانه شوید، هدف خود را این بگذارید که مثلاً در پایان هر سال پسانداز خود را کمی افزایش بدهید! یا طوری هزینه کنید که ماهانه مبلغی پسانداز داشته باشید. این هدفی دستیافتنی است و فرد حس میکند در مسیری قرار دارد که پلهبهپله به هدف بزرگترش میرسد. این مسئله نوعی بازخورد سریع و پاداش روانی دارد که او را با انگیزهتر میسازد.
۲- یکی از کارهای مفید در این برنامه این است که به خود تلاش، پاداش بدهیم. باید به خود بگویید دارم زحمت میکشم و تلاشی که میتوانم را برای رسیدن و محقق شدن هدفی که تعیین کردهام، انجام میدهم. به همین راضی باشید و الزاماً فقط به هدف فکر نکنید. برای قدمهایی که برمیدارید، ارزش قائل شوید و از این بابت خوشحال شوید.
۳- اگر دچار عارضههای روحی هستید؛ مثلاً اعتماد به نفس پایینی دارید یا به علل جسمی، انرژیتان از سطح عادی پایینتر است و شما را زودتر خسته میکند، حتماً این مشکلات را پیگیری و درمان کنید. کمکهای پزشکی و مشاورهای در این زمینه بسیار مفید هستند.
۴-قطعاً ورزش منظم بسیار کمککننده است. تحرک فیزیکی باعث میشود تا از حالت رخوت و سستی بیرون بیایید و روحیه بهتری داشته باشید. ورزش حتی در افزایش اعتماد به نفس و افزایش سطح انرژی مؤثر است.
۵- خودداری از پرخوری عاملی مفید در مقابله با تنبلی است. پرخوری و رابطه آن با تنبلی نکته بسیار ظریفی است که بیشتر اوقات در این مباحث جا میماند. پرخوری فرد را سنگین و کند میکند. بهخصوص در مورد افرادی که فعالیت ذهنی دارند، این مسئله نمود بیشتری دارد. در واقع، برعکس آنچه تصور میشود که پرخوری در افراد پرتحرک خوب نیست، باید گفت چنین افرادی به علت فعالیت زیاد بدنی انرژی دریافتی را میسوزانند؛ اما آنهایی که فعالیت فکری دارند، با احساس سنگینی و سیری بیش از حد دچار تنبلی میشوند.
دکتر سیدمحمدمهدی میرزاده -متخصص روانپزشکی
منبع-http://www.zibasho.com
مطالب خوبی بود..
مطلب خوبی بود … تشکر ?
سلام من دختر با اراده و موفقی بودم. الان 4 ساله کارم تنها شده خوردن و خوابیدن تو آزمون استخدامی و دکتری رد شدن کلی ایده و مقاله و کتاب نیمه کاره رها شده. هیچ علاقه ای به زندگی کردن ندارم. فرصت های خوب درسی و زندگی اصلا برام محرک و موجب تلاش نیست و براحتی از کنارشون رد میشم. به خاطر بی خیالی و تنبلی مورد بی مهری خانواده ام و با وجود ترس از خدا میلی به نماز خواندن هم ندارم البته جرات روزه نگرفتن ندارم. من قبلا حداقل تکالیف مذهبی رو انجام میدادم. میتونید به من کمک کنید؟
با سلام:
۱- اهدافی را به شکل مناسب طراحی کنید. همانطور که یک هدف کلی و بزرگ داریم، اهداف کوتاهمدت و دستیافتنی هم بگذاریم که رسیدن به آنها انگیزهبخش باشد و ما را مصممتر به تلاش بیشتر کند. مثلاً اگر قرار است در آینده صاحب خانه شوید، هدف خود را این بگذارید که مثلاً در پایان هر سال پسانداز خود را کمی افزایش بدهید! یا طوری هزینه کنید که ماهانه مبلغی پسانداز داشته باشید. این هدفی دستیافتنی است و فرد حس میکند در مسیری قرار دارد که پلهبهپله به هدف بزرگترش میرسد. این مسئله نوعی بازخورد سریع و پاداش روانی دارد که او را با انگیزهتر میسازد.
۲- یکی از کارهای مفید در این برنامه این است که به خود تلاش، پاداش بدهیم. باید به خود بگویید دارم زحمت میکشم و تلاشی که میتوانم را برای رسیدن و محقق شدن هدفی که تعیین کردهام، انجام میدهم. به همین راضی باشید و الزاماً فقط به هدف فکر نکنید. برای قدمهایی که برمیدارید، ارزش قائل شوید و از این بابت خوشحال شوید.
۳- اگر دچار عارضههای روحی هستید؛ مثلاً اعتماد به نفس پایینی دارید یا به علل جسمی، انرژیتان از سطح عادی پایینتر است و شما را زودتر خسته میکند، حتماً این مشکلات را پیگیری و درمان کنید. کمکهای پزشکی و مشاورهای در این زمینه بسیار مفید هستند.
۴-قطعاً ورزش منظم بسیار کمککننده است. تحرک فیزیکی باعث میشود تا از حالت رخوت و سستی بیرون بیایید و روحیه بهتری داشته باشید. ورزش حتی در افزایش اعتماد به نفس و افزایش سطح انرژی مؤثر است.
۵- خودداری از پرخوری عاملی مفید در مقابله با تنبلی است. پرخوری و رابطه آن با تنبلی نکته بسیار ظریفی است که بیشتر اوقات در این مباحث جا میماند. پرخوری فرد را سنگین و کند میکند. بهخصوص در مورد افرادی که فعالیت ذهنی دارند، این مسئله نمود بیشتری دارد. در واقع، برعکس آنچه تصور میشود که پرخوری در افراد پرتحرک خوب نیست، باید گفت چنین افرادی به علت فعالیت زیاد بدنی انرژی دریافتی را میسوزانند؛ اما آنهایی که فعالیت فکری دارند، با احساس سنگینی و سیری بیش از حد دچار تنبلی میشوند.