هوش!!! عهده ای معتقدند که هوش یک استعداد خدا دادی است و فقط عده خاصی از ان برخوردارند اما عده ای دیگر بر اکتسابی بودن این موهبت پا فشاری میکنند زیرا معتقدند که انسان با انجام اعمال خاصی قادر به تقویت هوش خود است . و البته مثال های زیادی بر تائید این گفته وجود دارد مانند توماس ادیسون و… اما آیا شما فرد باهوشی هستید؟
روشها و تستهای بسیاری برای ارزیابی هوش وجود دارد. صرفنظر از روشهای پیچیده، نشانههای سادهای هم وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد تا به میزان هوش خود و اطرافیان پی برد. نشانههای زیر راهی برای تشخیص افراد باهوش است.
به گزارش خلاقیت، انسانهای نادان تمایل دارند که خود را دست بالا بگیرند، در حالی که افراد باهوش همیشه خود را دستِ کم میگیرند. همانطور که شکسپیر در نمایشنامه “آنطور که شما دوست دارید”، مینویسد که یک ابله خود را دانا فرض میکند و فرد دانا خود را احمق میبیند.
این عقیده عمومی در یک مطالعه که در دانشگاه کورنل و زیر نظر دیوید دانینگ و جاستین کروگر صورت گرفت، به دست آمد. این پدیده به عنوان اثر “دانینگ-کروگر ” معروف است. بنابراین اگر شما درباره هوش خود زیاد مطمئن نیستید، ممکن است نشانه این باشد که شما بسیار باهوش هستید یا حداقل به این اندازه متفکر هستید که پی به محدودیتهای خود ببرید.
در اینجا چند نشانه پنهان وجود دارد که مشخص میکند افرادی که این ویژگیها را دارند، بیش از آنچه که تصور میکنند، باهوش هستند. دریک بائر و چلسی هاروی قبلا به بررسی این موضوع پرداخته بودند.
اگر در گذشته دروس موسیقی فرا گرفتهاید
تحقیقات نشان داده موسیقی باعث میشود که مغز کودک در چند مورد رشد داشته باشد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ نشان داد که نمرات کودکان ۴ تا ۶ ساله در یک آزمون هوش کلامی، بعد از چند ماه شرکت در کلاسهای موسیقی، افزایش چشمگیری داشته است.
مطالعهای دیگر در سال ۲۰۱۴ توسط گلن شلنبرگ انجام شد و این نتیجه به دست آمد که کوکان ۶ سالهای که ۹ ماه در کلاس پیانو یا آواز شرکت کرده بودند نسبت به کودکانی که در کلاس تئاتر شرکت کرده بودند یا هیچ دورهای نگذرانده بودند، افزایش IQ بالایی داشتند.تحقیق دیگر شلنبرگ در سال ۲۰۱۳ نشان داد اکثر کودکانی که دورهای موسیقی میگذرانند، بسیار موفق هستند. به عبارت دیگر در دنیای واقعی، آموزش موسیقی میتواند باعث افزایش تفاوتهای شناختی شود.
اگر بزرگترین فرزند خانواده هستید
بزرگترین فرزندان معمولا باهوشتر هستند اما این موضوع ربطی به ژنتیک ندارد.
یک اپیدمیولوژیست نروژی به بررسی ترتیبِ تولد، وضعیت سلامتی و نمره IQ حدود ۲۵،۰۰۰ پسر جوان ۱۹ و ۲۰ ساله که بین سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۶ متولد شده بودند، پرداخت. نتیجه به دست آمده نشان داد که فرزندان اول دارای میانگین ضریب هوشی ۱۰۳ بودند، این میانگین برای فرزندان دوم ۱۰۰ و فرزندان سوم ۹۹ بود. (تست IQ)
نیویورک تایمز مینویسد یافتههای جدید از مطالعات معتبر نشان میدهد که میانگین آیکیو فرزندان اول نسبت به خواهران و برادران خود، کمی بیشتر ولی قابل توجه است. تحقیقات نشان میداد که این تفاوت به خاطر عوامل زیستی نبود اما اثر فیزیولوژیکی متقابل بین والدین و فرزندان بر این موضوع تاثیرگذار است.
به این دلیل و دلایلی که گفته شد، انتظار میرود که فرزندان اول نسبت به دیگر فرزندان موفقتر باشند (تنها کمی موفقتر، نمیتوان گفت که این تفاوت بسیار چشمگیر است).
اگر لاغر هستید
در سال ۲۰۰۶ دانشمندان حدود ۲۲۰۰ فرد بالغ را مورد بررسی قرار داده و از آنها تست هوش گرفتند. این تحقیق که ۵ سال به طول انجامید نشان داد که هرچه افراد دورِ کمرِ بیشتری داشته باشند، از توانایی شناختی کمتری برخوردارند.
مطالعه دیگری در همان سال منتشر شد که نشان میداد احتمال میرود کودکان ۱۱ سالهای که امتیاز کمتری در آزمونهای کتبی و شفاهی به دست آوردند، در ۴۰ سالگی چاق خواهند شد. نویسندگان مطالعه عقیده دارند که کودکانِ باهوشتر آموزشها را بهتر فرا میگیرند و این مسئله باعث میشود که جایگاه شغلی بالاتر با درآمدی بیشتر داشته باشند، بنابراین شرایط بهتری برای مراقبت از سلامتی خود نسبت به کسانی که هوش کمتری دارند خواهند داشت.
یک مطالعه اخیر هم نشان میدهد که در میان کودکان پیش دبستانی، کودکانی که آیکیو کمتری دارند، دارای شاخص حجم بدن بالاتری هستند. این تحقیق ثابت میکند که عوامل محیطی در این رابطه نقش مهمی بازی میکند. زیرا رابطه بین شاخص حجم بدن و هوش، تحت تاثیر شرایط اجتماعی و اقصادی است.
اگر یک گربه هستید
در سال ۲۰۱۴ یک مطالعه از ۶۰۰ دانشجوی کالج آزمایشی به عمل آمد، در این تست که هوش و شخصیت را ارزیابی میکرد، نشان میداد افرادی که از نظر شخصیت شناسی به سگ شباهت داشتند، نسبت به کسانی که به گربه شباهت داشتند خوشبرخوردتر بودند. افرادی با شخصیت گربه، امتیازی بالاتر در توانایی شناختی به دست آوردند.
اگر در دوران نوزادی از شیر مادر تغذیه شدهاید
یک تحقیق در سال ۲۰۰۷ نشان داد نوزادانی که از شیر مادر تغذیه میشوند، احتمالا باهوشتر خواهند بود.
در دو مطالعه، محققان بیش از ۳۰۰۰ کودک را در بریتانیا و نیوزلند مورد بررسی قرار دادند، نتیجه نشان داد کودکانی که از شیر مادر تغذیه کردهاند، البته اگر تعداد ژن افدیای اس۲، برابری داشتند، ۷ امتیاز ضریب هوشی (IQ) بالاتر از دیگر کودکانی که شیر مادر نخورده بودند، داشتند. (این نوع از ژنها در بین کودکانی که شیر مادر خوردهاند و کودکانی که از شیرهای دیگر تغذیه شدهاند، به سختی به مقدار برابری میرسد). دانشمندان بیان میکنند که مشخص کردن رابطه دقیق بین افدیایاس ۲ (اسید چرب غیراشباع ۲) ، آیکیو و شیرمادر به مطالعات بیشتری احتیاج دارد.
اگر چپدست هستید
به نظر میرسد که چپدستی رابطه مستقیمی با جرم و جنایت دارد و پژوهشگران هنوز درباره پاسخ این سوال که چرا و چگونه تعداد افراد چپ دست در میان خلافکاران کمی بیشتر است، جوابی قطعی ندارند.
پژوهشهای اخیر به بررسی رابطه بین چپ دست بودن و تفکر واگرا پرداخته است. تفکر واگرا نوعی از خلاقیت است که در لحظهای فرد را به ایدههای ناب و خلاقانه میرساند (حداقل در میان مردها). خبرنگار نیویورکی، ماریا کنیکوا در سال ۱۹۹۵ دربررسی از یک مقاله مینویسد که در گروهی متشکل از مردان، کسانی که چپدست بودند، در آزمون تفکر واگرا نتایج بهتری داشتند.
چپدستها افرادی ماهرتر بودند، به عنوان مثال برای ترکیب دو چیز مختلف از راهی خلاقانه و تولید وسیلهای جدید؛ مثلا استفاده از یک تکه چوب و یک قوطی حلبی برای ساخت خانه پرندگان. آنها در گروهبندی فهرستی از کلمات، بسیار خوب عمل کردند.
اگر قدبلند هستید
در یک تحقیق در سال ۲۰۰۸ که روی هزاران نفر انجام شد، این نتیجه به دست آمد که افراد قدبلند، از ضریب هوشی (IQ) بالاتری برخوردارند و در سنین کودکی و بزرگسالی پول بیشتری نسبت به بقیه به دست میآوردند.
پژوهشگران مینویسند که اوایل زندگی و سن ۳ سالگی ( قبل از اینکه مدرسه رفتن بتواند تاثیری روی کودکان بگذارد) در تمام دوران کودکی، کودکانِ قد بلند در آزمونهای شناختی عملکردی بهتر و قابل توجه دارند.
اگر خیلی زود خواندن را یاد گرفتهاید
در سال ۲۰۱۲ محققانِ انگلستانی یک بررسی روی حدود ۲۰۰۰ جفت دوقلوی همسان انجام دادند. آنها متوجه شدند خواهر و برادرانی که خواندن را زودتر یاد گرفتند، نمرات بهتری در آزمونهای تواناییهای شناختی به دست آوردند.
نویسندگانِ این تحقیق بیان میکنند که یادگیری خواندن از سن خیلی کم، توانایی کلامی و غیر کلامی (به عنوان مثال قدرت استدلال) را افزایش میدهد، همانطور که یادگیری خواندن در سن بالاتر از این تواناییها میکاهد.
اگر بیش از حد نگران هستید
گروهی از تحقیقات نشان میدهد که ممکن است افراد مضطرب در مواردی خاص از هوش بیشتری نسبت به بقیه برخوردار باشند. این نتیجه از آزمایشهای متعددی که روی اضطراب انجام شد، به دست آمد. در یک نظرسنجی محققان از دانشجویان دوره لیسانس خواستند که یک فرم نظرسنجی پر کنند. این پرسشنامه مشخص میکرد که افراد هر چند وقت یکبار دچار اضطراب و نگرانی میشوند. اینکه افراد در چه زمانهایی بیمناک میشوند یا چه مواقعی به فکر کردن مداوم به جنبههای مختلف از یک شرایط ناراحت کننده میپردازند، در این مطالعه مشخص میشد.
ادوارد سلبی در “روانشناسی امروز” گزارش میدهد که نتایج نشان داد افرادی که مضطربتر و هراسانتر هستند، از هوش کلامی بالاتری برخوردارند. این در حالی است که افرادی با نگرانی و ترس کمتر، هوش غیرکلامی بالاتری داشتند.
اگر شوخ طبع هستید
در یک تحقیق حدود ۴۰۰ دانشجوی روانشناسی یک تست هوش دادند که نشان میداد چه کسانی دارای توانایی استدلال انتزاعی و هوش کلامی هستند. سپس از آنها خواسته شد که برای چندین کارتون، عنوان بنویسند. افرادی دیگر این عنوانها را خوانده و به آنها رتبه دادند.
همانطور که انتظار میرفت، دانشجویان باهوشتر، رتبه شوخطبعی بالاتری دریافت کردند.
اگر کنجکاو هستید
در دانشگاه لندن، پروفسور توماس چامورو پرموزی مطرح میکند که چگونه هوش فرهنگی ( CQ) و ذهنی همیشه تشنه، افراد را کنجکاوتر میکند. با در نظر گرفتن هوش فرهنگی، این پروفسور مینویسد که این هوش به اندازه IQ و EQ مورد مطالعه قرار نگرفته است اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این هوش در زمانی که نیاز به مدیریت شرایطی پیچیده در دو روش عمده است، اهمیت بسیاری دارد. به طور کلی افرادی که CQ بالاتری دارند، معمولا هنگام ابهام شکیبایی بیشتری دارند.
این اختلاف ظریف، غیرطبیعی و روش تفکر دقیق، اساس پیچیدگی را مشخص میکند. علاوه بر این هوش فرهنگی، سطوح بالاترِ سرمایهگذاری فکری و کسب علم و دانش را در طول زمان به همراه دارد. مخصوصا در حوزههایی از آموزش که نیازمند تفکر است، مانند علم و هنر.
یک پژوهش در دانشگاه گلد میس لندن نشان میدهد که سرمایهگذاری فکری یا اینکه مردم چگونه زمان و تلاش خود را در سرمایهگذاری عقل استفاده میکنند، نقشی اساسی در رشد شناختی ایفا میکند.
اگر شلخته هستید
یک مطالعه منتشر شده در “علوم روانشناختی” که در دانشگاه مینه سوتا کارلسون به ثبت رسید، نشان داد که کار کردن در یک اتاق به هم ریخته، خلاقیت را افزایش میدهد.
در این مطالعه از ۴۸ شرکتکننده خواسته شد که استفادهای غیرعادی از توپ پینگپنگ کنند. ۲۴ شرکت کننده در اتاقهایی تمیز و ۲۴ شرکتکننده هم در اتاقهای بههم ریخته فکر کردند. کسانی که در اتاقهای تمیز بودند پاسخهای جالبی ندادند اما پاسخ گروه دیگر که در اتاقهای بههم ریخته فکر کرده بودند، خلاقانه بود.
بنابراین اگر شما یک انسان شلخته هستید، دفعه بعدی که به شما گفته شد مرتب باشید، بگویید که با این کار دارید خلاقیت و نوآوری خود را تقویت میکنید.
اگر شبها بیدار میمانید
یک مطالعه که در “مجله رسمی انجمن بینالمللی مطالعه تفاوتهای فردی” منتشر شده نشان میدهد افرادی که تمایل دارند شبها بیدار بمانند، نسبت به کسانی که صبح زود از خواب برمیخیزند، هوش بیشتری دارند. از این پژوهش اینگونه نتیجه گرفته میشود که شواهدِ فعالیتهای شبانه در قدیم بسیار نادر بوده و به این معنی است که افراد باهوشتر تمایل دارند که تا دیروقت بیدار بمانند، زیرا آنها تمایل دارند که از ارزشهای تکاملی جدید حمایت کنند.
اگر نیازی ندارید تا همیشه به سختی تلاش کنید
این به آن معنا نیست که تنبل بودن نشانهای از هوش بالا است. اما منصفانه است که بگوییم افراد باهوش نیازی ندارند که همیشه به سختی کار کنند تا مانند افراد کوشا و سختکوش مهارتهای خود را تقویت کنند (حداقل در بعضی از زمینهها). این نظریه از پژوهشی در دانشگاه واندربیلت که به مطالعه جوانان بسیار باهوش میپرداخت و زیر نظر روانشناسان دیوید هیمبریک و الیزابت ماینز به دست آمد.
این مطالعه روی ۲۰۰۰ نفر انجام شد. این افراد در آزمون SAT و در سن ۱۳ سالگی بالاترین رتبه را دریافت کرده بودند. روانشناسان به نتایج قابل توجهی دست یافتند. افرادی که نمراتی بین ۹۹.۱ درصد و ۹۹.۹ درصد از توانایی فکری در سن ۱۲ سالگی دریافت کرده بودند، احتمال کسب دکتری، حق ثبت اختراع، انتشار یک مقاله در یک مجله علمی یا انتشار یک اثر ادبی در آینده آنها سه تا پنج برابر بود. سطح بالایی از تواناییهای فکری به شما این امکان را میدهد که در دنیای واقعی به موفقیتهای عظیمی دست پیدا کنید.
آنها نتیجه گرفتند با اینکه همیشه توصیه به سختکوشی برای داشتن هوش بیشتر میشود، تواناییهای ذاتی خاصی وجود دارند که قابل یادگیری یا کسب نیست. تمام این نتایج بر طبق نظریات علمی و در نمونههای آماری گسترده به دست آمده بود.