book

تربیت کودکان از همان بدو تولد حائز اهمیت است و حتی پدر و مادرها باید بدانند چگونه با نوزادشان رفتار کنند. گاهی اوقات روش تربیتی والدین به بن بست میخورد و به طور مثال پدر و مادر نمیدانند چگونه عادت کودشان را ترک دهند و یا آداب مهمانی رفتن را به او بیاموزند. در این شرایط استفاده از کتاب های مناسب در این حوزه می تواند راهنمای قابل اعتمادی برای والدین در تربیت فرزندانشان باشد. در ادامه با خانم مهین پاک نژاد نویسنده ی کتاب والدین به فرزندان خود چه بیاموزید مصاحبه ای انجام شده که خواندن آن خالی از لطف نیست.

کتاب «والدین به فرزندان خود چه بیاموزید» نوشته مهین پاک نژاد ازجمله این آثار است که به تازگی از سوی نشر حوا منتشر شده است. این کتاب با استفاده از نظرات گوناگون روان شناسان، استادان و معلمان بزرگ تعلیم و تربیت نوشته شده است و هدف از تالیف و ارائه آن ارتقای توانایی های والدین برای شناخت مراحل رشد کودک و وظایفی است که در هر دوره به عهده آن هاست تا بتوانند فرزندان صالح و شایسته ای تربیت کنند. به این بهانه گفت وگویی داشتیم با «مهین پاک نژاد» نویسنده این کتاب، معلم و مشاور تربیتی مدارس، که در ادامه می خوانید.

شما سال ها به عنوان معلم و مربی پرورشی در مدارس فعالیت داشته اید، چطور شد که تصمیم گرفتید در زمینه تربیت فرزندان کتاب بنویسید؟

من در طول سالهایی که مشاور و معلم مدرسه بودم، ارتباط خوبی با بچه ها داشتم و در اثر علاقه زیادم به آنها وقتی رفتارهای خشن والدین با بچه ها را می دیدم، ناراحت می شدم. ما عادت کرده ایم برای یادگیری همه چیز به کلاس های آموزشی برویم و کتاب بخوانیم. اما برای مهمترین مساله زندگیمان که آموزش کودکان و فرزندپروری است تلاشی برای مطالعه در این زمینه نمی کنیم. درنتیجه تصمیم گرفتم نظرات خودم و تجربیاتی را که در طول سال های طولانی فعالیتم در ارتباط با کودکان کسب کرده ام را با مشورت روانشناسان و پژوهشگران در قالب کتاب منتشر کنم. وظیفه خود می دانم راهنمایی و کمکی هرچند کوچک در این باره انجام دهم؛ چرا که فرزندان ما، والدین فردای جامعه هستند، پس دانستن این مطالب می تواند برای آن ها نیز مفید باشد.

در کتاب «والدین به فرزندان خود چه بیاموزید» به چه مباحثی اشاره کرده اید؟

بخش اول این کتاب سخنی با والدین است تا آنها این مساله را بپذیرند که آنها برای تربیت کودکشان نیاز به آموزش و مطالعه دارند. آنها باید از مراحل متفاوت رشد کودک و ویژگی های هر مرحله باخبر شوند. اطلاعاتی درباره فلسفه تعلیم و تربیت، مراحل رشد از نوزادی تا 6 سالگی نیز به تفصیل بیان شده است. همچنین ارزش هایی را که کودک در سنین مختلف از نوزادی تا 6 سالگی باید بیاموزد آورده شده است. باید توجه داشته باشیم که آموزش هرکدام از این ارزش ها باید در سنین خاصی انجام شود در غیراینصورت ممکن است دیر شود و کودک آنها را نیاموزد و در وجودش نهادینه نشود. در سایر بخش های کتاب هم اشاراتی به هوش هیجانی، درک احساسات و مدیریت رفتاری کودکان شده است.

مطالعه و آموزش پدران و مادران در زمان فرزندآوری چه ضرورت و اهمیتی دارد؟

وقتی پدر و مادری خودشان از بسیاری مسایل بی اطلاع اند ما چه توقعی می توانیم از کودکان داشته باشیم. پدران و مادران باید مواظب اخلاق و رفتار خود باشند زیرا بچه ها آنها را الگوی خود قرار می دهند. آنها موظف اند در این زمینه مطالعه کنند زیرا رفتار والدین با فرزندان ربطی به سطح سواد والدین ندارد رفتار با فرزند یک مهارت است که باید کسب شود. همچنان که هنرهایی مانند ورزش، حسابداری، نقاشی و … که از بدو تولد بلد نیستیم و برای آموزش آنها نیاز به کتاب و کلاس داریم.

ما عادت کرده ایم برای یادگیری همه چیز به کلاس های آموزشی برویم و کتاب بخوانیم. اما برای مهمترین مساله زندگیمان که آموزش کودکان و فرزندپروری است تلاشی برای مطالعه در این زمینه نمی کنیم.

برای از بین بردن نقاط ضعف فرزندانمان، نخست باید خودمان را اصلاح کنیم و الگوی درستی باشیم. ما با شیوه های نادرست تربیتی که ناشی از ناآگاهی ما از روش های درست تربیتی است، چگونه می توانیم از فرزندانمان برای انجام رفتار درست و خوب و صحیح توقع داشته باشیم. نمی توانیم با استفاده از روش های قدیمی یا استبدادی یا روش هایی که بیش از حد مهرآمیز یا خشونت آمیز است به مقاصد تربیتی درست و مناسبی دست یابیم، پس والدین باید قبل از هر کاری روی افکار خود کار کرده و آن ها را بازنگری کنند؛ یعنی با مطالعه روش های فرزندپروری، مشاوره و استفاده از نظر کارشناسان صالح تربیتی یا دستاوردهای علوم تربیتی، روان شناسی و اخلاق روش مناسب تربیت کودکان و نوجوانان را یاد بگیرند تا بتوانند اولا فاصله میان عقاید خود و فرزندانشان را به حداقل برسانند و ثانیا بتوانند با تربیت صحیح و مناسب آن ها را به سوی استعداد و توانایی هایشان سوق دهند.

بسیاری از والدین از اینکه کودکان آنها زیاد پرسش می کنند، ابراز نارضایتی می کنند، به نظر شما چگونه باید با این کودکان برخورد کرد؟

در دوره ای که کودک 4 یا 5 سال است پرسش های فراوانی از والدین می کند و ما خیلی ساده می توانیم بدون اینکه تندی کنیم با رفتار مناسب پرسش های کودکان را به سادگی پاسخ دهیم. دنیای جدیدی پیش روی کودک است که سرشار از سوال و شگفتی برای اوست و کودک نسبت به شناخت آن بسیار کنجکاو است و ما نباید با خشونت و تندی او را از سوال پرسیدن بازداریم. باید توجه داشت که کودک در اکثر موارد منتظر جواب دقیق و علمی نیست فقط می خواهد کسی به حرف هایش گوش کند و به این وسیله می خواهد به نوعی جلب توجه کند.

تاچه اندازه باید به خواسته های کودکان توجه کنیم، آیا باید به همه خواسته های آنها پاسخ مثبت دهیم؟

مراحل رشد در هر قسمتی ویژگی های خاص خود را دارد و باید در هر مرحله ارزش های اخلاقی و نکات آموزشی را به فرزندانمان یاد دهیم. نباید به خواسته های بی حد کودک پاسخ مثبت دهیم گاهی نیاز به اخم کردن است البته نباید با تندی و خشونت آمیخته شود. باید از ابتدا «باید ها» و «نبایدها» را به کودکان بیاموزیم آنها باید یاد بگیرند که مجبورند بعضی از چیزها را بپذیرند و بعضی از کارها را به اجبار انجام دهند.

کتاب با استفاده از نظرات گوناگون روان شناسان، استادان و معلمان بزرگ تعلیم و تربیت نوشته شده است و هدف از تالیف و ارائه آن ارتقای توانایی های والدین برای شناخت مراحل رشد کودک و وظایفی است.

پدران و مادران نباید در مقابل خواسته های فرزندانشان تسلیم باشند. زیرا بچه ها با این روش «خودخواه» و «خودبین» می شوند و یاد نمی گیرند که در صورت شنیدن پاسخ منفی در مقابل خواسته هایشان صبور باشند، این کودکان در خارج از محیط خانه هم نمی توانند ارتباط صحیح و مناسبی با سایر افرا جامعه و هم سن و سال های خودشان داشته باشند و دچار مشکل می شوند که تبعات آن دوباره به خانواده ها برمی گردد. طرفداری بی جا و بی دلیل از فرزندان از رفتارهای نادرست اغلب پدر و مادران است که باید اصلاح شود. باید با احترام، محبت و کاملا محکم در مقابل کودکان رفتار کنیم.

در بخشی از کتابتان به «هوش هیجانی» اشاره کرده اید، توجه به این مساله در دوران کودکی چه اهمیتی دارد؟

در زمان گذشته والدین معتقد بودند که بچه ها سن شان کم است و توانایی فهم بسیاری از مسائل را ندارند و به آنها به صورت مستقیم امر و نهی می کردند. امروزه هم اغلب روش های تربیتی والدین یک سویه و از بالا به پایین است؛ گویی هرچه آنان می گویند و هر رفتاری که انجام می دهند درست است و کودک یا نوجوان باید بدون تفکر و قید و شرط آن را بپذیرد. والدین همیشه به فرزندان برای داشتن نمره های خوب درسی فشار می آورند؛ تا حدی که تربیت اخلاقی در مرحله بعد قرار می گیرد. این طرز فکر و رفتار درست نیست همچنین والدین باید درک کنند که خواسته فرزندان با خواسته آن ها تفاوت دارد و باید بدانند که چگونه با بیان اختلاف نظرها و خواسته ها برخوردی درست و معقول کنند. باید این اختلاف ها را به حداقل برسانند و برای کمک به فرزندانشان کوشا باشند.

امروزه بچه ها با تکنولوژی، اینترنت و فضای مجازی ارتباط دارند و «بکن» و «نکن» را از والدین نمی پذیرند. ما باید به مسایلی مانند تقویت هوش هیجانی در کودکمان توجه کنیم کودک باید یاد بگیرد خواسته خود را به راحتی مطرح کند و برای دست یافتن به آن صبور باشد. اگر انجام دادن کاری برای کودک لازم نباشد، والدین باید با ذکر دلیل منطقی کودک را توجیه کنند که کارهای ناپسند انجام ندهد. اگر اینچنین برخوردی با کودک شود، او به راحتی می پذیرد. نباید با کودک لجبازی کنیم زیرا در این شرایط او به انجام دادن کارهای ناصحیح تشویق می شود. کودکی که از ابتدا یاد گرفت قوانین را رعایت کند در بزرگی هم اینکار را انجام می دهد. هوش هیجانی با هوش عقلی کاملا متفاوت است زیرا قابل کنترل و تعلیم پذیر است اما هوش عقلی که همان بهره هوشی است قابل تغییر نیست و مادرزادی است.

در پایان به عنوان معلم پیشکسوت و نویسنده کتاب «والدین به فرزندان خود چه بیاموزید» چه توصیه ای به مخاطبان دارید؟

به والدین توصیه می کنم برای تربیت و پرورش فرزندان خوب و صالح، به علمی کردن اخلاق بپردازند و با مطالعه کتاب های مناسب و استفاده از کارگاه های آموزشی در این زمینه، تربیت اخلاقی شامل احترام به خود و دیگران همراه با فهم درست و عشق سالم و عمل صالح را اجرا کنند تا بتوانند به نتیجه دلخواه و مطلوبشان برسند.

منبع: تبیان