اختلالی که در این مطلب قصد داریم به آن بپردازیم ، پارانوئید نام دارد. این اختلال به نسبت دیگر اختلالات شیوع کمتری دارد. فردی که مبتلا به این بیماری است ، نسبت به دیگران بی اعتماد بوده ، همچنین همیشه احساس خطر در او وجود دارد.
همه ما اذعان داریم که در این زمانه محتاط بودن و حالت دفاعی داشتن، تا حدی معقولانه محسوب می شود چرا که آدم های ساده لوح همواره در معرض آزار و سوء استفاده قرار دارند. همه انسان ها برای آنکه زندگی خوبی داشته باشند، لازم است بتوانند در مواقع ضروری از خود در مقابل خطرهای زندگی، از جمله روابط آزاردهنده دفاع کنند. هنگامی که فرد محبوب ما مدام به ما شک دارد و به ما اعتماد نمی کند، در اینصورت با فردی دارای اختلال شخصیت پارانوئید وارد ارتباط شده ایم.
این اختلال شخصیت بسیار فراسوتر از احتیاط های لازم در روابط بین فردی عمل می کند. یک فردپارانوئید تمام مدت در هراس و عدم اعتماد به دیگران به سر می برد. او عقیده داردکه نمی توانبه دیگران واقعا اعتماد کرد و همه افراد موذی و مغرض هستند و نسبت به او سوءنیت دارند. بنابراین شعار یک فرد پارانوئید به احتمال زیاد چنین است: به کسی اعتماد نداشته باش.
از آنجایی که اعتماد فرد پارانوئید به دیگران در نقطه ای از رشد او زایل شده است، در هر حال بی وقفه در فکر این است که چگونه از خود در قبال حملات بی امان و بی پایان افرادی که پیرامون او را فرا گرفته اند، دفاع کند. اینگونه افراد اعتقاد دارند حتی اگر هیچ دلیل واضحی نیز وجود نداشته باشد، باز هم دیگران قصد آزار و اذیت آنها را دارند و جهان جای خطرناکی است.
از نگاه یک فرد پارانوئید همه افراد، از جمله شما، در معرض اتهام به داشتن سوءنیت قرار دارند. او فقط در یک جزیره غیرمسکونی احساس امنیت می کند. برای یک فرد پارانوئید شوخی های سالم و عادی دیگران با او، حتی هنگامی که از سوی دیگران مورد تحسین و تمجید واقع می شود، به مثابه تمسخر و تحقیر و تهدید تلقی می شد. آنها از نظر اطرافیان خود، افرادی خشک، رسمی، بی احساس و فاقد حس شوخ طبعی هستند. به احتمال زیاد هرگونه انتقاد غیرمغرضانه ای نسبت به آنها، حس دشمنی بزرگی را در آنها برمی انگیزد. آنها غالبا به احساس تحقیر یا توهین به شدت واکنش نشان می دهند. فقدان اعتماد آنها به دیگران سبب می شود مقابل هرگونه تاثیرپذیری از سوی دیگران، از خود مقاومت نشان دهند. هیچ کس حتی همسر آنها نیز برای آنها به قدر کافی قابل اعتماد نیست.
افراد پارانوئید به عنوان افراد کینه ای شهرت دارند. آنها گناه کسی را نمی بخشند، حتی اگر درمورد او اشتباه کرده باشند. به نظر می رسد فرد پارانوئید آزردگی خود از دیگری را به مرور شدت بیشتری می بخشد، چنان که شما میان اتفاقی که مدت ها قبل افتاده وخشمی که او اکنون به دل گرفته است، هیچ ارتباط منطقی نمی بینید.
آنچه همسر یا فردمحبوب یک فرد پارانوئید را آزار می دهد، این است که فرد پارانوئید همواره خود را محق و غیرقابل سرزنش می داند و به جای آنکه نقش خود را در مشکلات به وجود آمده به رسمیت بشناسند، دیگران را عامل مشکلات خود تلقی کرده و به سرزنش آنها می پردازد. افراد پارانوئید غالبا افرادی عصبی، غیرقابل انعطاف، پرخاشگر، متهم کننده، سرزنش گر و نامناسب برای همکاری هستند.
* شخصیت پارانوئید گمان می کند شما به او صدمه می زنید، از او سوءاستفاده می کنید یا او را تا حدی فریب می دهید.
* به نظر می رسد دائم به این فکر می کند که آیا شما به او وفادار هستید؟
* او در اینکه به شما اعتماد کند تردید دارد و از این می ترسد که مبادا شما از اطلاعاتی که درباره او دارید، علیه او استفاده کنید.
* او حرف های شما را حتی اگر در تحسین و تمجیدش باشد نیز به گونه ای منفی، تهدیدکننده وتحقیرکننده تعبیر و تفسیر می کند.
* هنگامی که احساس می کند از سوی فردی مورد تحقیر، توهین یا بی اعتنایی واقع شده است (که غالبا چنین احساسی دارد) به احتمال زیاد کینه فرد را برای همیشه به دل می گیرد.
* او به آسانی احساس می کند مورد حمله واقع شده و به سرعت با خشم و پرخاشگری به مقابله برمی خیزد.
* همچنین به نظر می رسد او همواره نسبت به وفاداری شما مشکوک است و همواره احتمال می دهد شما به او خیانت می کنید و در این رابطه از شما بازجویی می کند.
این افراد دارای افکاری دو قطبی هستند. آنها دنیا را سفید یا سیاه می بینند. بنابراین، افراد پیرامون آنها یا در خدمت آنها هستندیا علیه آنها موضع گرفته اند. این موضوع در مورد شما که فرد مورد علاقه او هستیدنیز صدق می کند. بنابراین شما همواره باید احساس وفاداری خودرا به او اعلام دارید یا آنکه مدام متهم به خیانت شوید.
افزون بر این، او شواهد عینی علیه باورهایغ پارانوئید خود را نادیده گرفته و یا تخریب می کند تا بدینوسیله همچنان برای خودش ثابت کند که دنیا و افراد ساکن در آن، دشمن و غیرقابل اعتماد هستند. به طور مثال، هنگامی که او محبوب خود را به خیانت متهم می کند، ابتدا شواهد مبتنی بر وفاداری فرد محبوبش را نادیده گرفته و به شواهد جزیی و قابل چشمپوشی استناد می کند (به طور مثال: چرا امشب پانزده دقیقه دیرتر از خرید برگشتی؟) متاسفانه به دلیل تمایل او به استناد به شواهدی که تنها از فرضیات بدبیانه اش پشتیبانی می نند، گفتگوی منطقی و متقاعد کردناو به اینکه اشتباه فکر می کند، تقریبا غیرممکن است.
به مرور زمان فرد پارانوئید غیرقابل تحمل شده و از سوی دیگران طرد می شود و همین سبب می شود بیشتر نسبت به دشمنی دیگران به خودش اطمینان یابد و بدین ترتیب او وارد یک حلقه معیوب می شود. یعنی اینکه فرد با دیگران به عنوان دشمن درگیر می شود و دیگران نیز واکنش منفی به او نشان می دهند و در بازخورد، فرد پارانوئید از واکنش منفی دیگران به عنوان شواهدی برای تایید افکار ببینانه اش استفاده می کند.
برای دیگران بسیار سخت است که بتوانند فردی ستیزه جو که همواره در حال تهدید و پرونده سازی آنها است را دوست داشته باشند. در حقیقت ایجاد رابطه عاطفی با فرد پارانوئید تقریبا غیرممکن است زیرا چنین فردی از صمیمیت و عاطفه لازم برای حفظ چنین رابطه ای برخوردار نیست.
هشدار جدی برای این دسته از افراد این است که در اختلال شخصیت پارانوئید بیش از دیگر انواع اختلال شخصیت احتمال دست زدن به اعمال پرخاشگرانه و خشونت آمیز وجود دارد. برمی موارد، مادر رسانه های جمعی با خبر جنایتی تکاندهنده روبرو شده و سپس شگفت زده می شویم اگر بدانیم فرد مزبور یک فرد پارانوئید بوده است.
به یاد داشته باشید هر چه افکار پارانوئیدی جدی تر می شوند، امکان آنکه فرد دارای این افکار دست به عمل خشونت آمیز بزند بیشتر از آن می شودکه بتواند پیش از وقوع حادثه، آن را علاج کند. به طور مثال، اگر یک کارمند پارانوئید بر این باور باشد که رئیسش قصد اخراج او را دارد، یا فرد محبوبش قصد ترک او را دارد، ممکن است به خودش بگوید : من چرا اول به آنها آسیب نرسانم؟ و سپس وارد عمل شود.
فرد پارانوئید غالبا در کودکی به صورت فردی تنها، حساس و با رفتار و روحیه ای عجیب و غریب دیده می شود. اودر کودکی از روابط محدودی برخوردار بوده و احتمالا توسط دیگر بچه ها موردت تمسخر و طرد واقع می شده است. علاوه بر این، حداقل یکی از والدین فرد پارانوئید فردی بی عاطفه، سختگیر و تحقیرکننده بوده است. در نتیجه، در همان کودکی این پیام به او القا می شود که مرتکب خطا شده اند و سزاوار مجازاتند. بنابراین افراد پارانوئید در بزرگسالی نیز منتظر حمله و سوء استفاده از سوی افراد پیرامون خود هستند و همزمان این پیام را به محیط خود ارسال می کنندکه آنها افرادی «متفاوت از دیگران»، «عالی» و «تنها» هستند.
احتمالا والدین فرد پارانوئید، افرادی کمال گرا بوده و احتمالا تحمل هیچگونه اشتباهی را نداشته اند. به همین جهت با مشاهده کمترین خطا از سوی فرد پارانوئید او را به شدت تنبیه می کرده اند. برای آنکه به فهم تناقض آشکار میان «عالی» بودن فرد پارانوئید و احتمال اینکه از سوی دیگران مورد تمسخر واقع شودنائل آییم، باید بدانیم که فرد پارانوئید گمان می کند چون فردی «عالی» است، دیگران چشم دیدناو را ندارند و در نتیجه او را مسخره می کنند.
این نوع اختلال شخصیت بیشتر در مردان دیده می شود.
شخصیت پارانوئید دارای چه علائمی است؟
به طور خلاصه:
از نقطه نظر فرایندهای فکری، افراد پارانوئید دارای چه افکاری هستند؟
چه توصیه ای دارید برای کسی که با یک فرد دارای این اختلال زندگی می کند؟
اختلال شخصیت پارانوئید چگونه شکل می گیرد؟
این اختلال بیشتر در مردان دیده می شود یا در زنان؟
سلام منم این اختلالو دارم خیلی وقتها تو جمع ها نمیتونم حواسمو به کارم بدم حواسم . چشام همش میره سمت دیگران بعضی وقتها هم ک حس ترس میکنم چشام ناخودگاه سمت اطرافو نگاه میبینه حتی اگه منحرفشون ینی مشکل دیگه ای دارم؟؟
سلام
در صورت داشتن هر گونه از علایم گفته شده در مقاله جهت درمان هر چه بهتر خود سریعا به روانشناس مراجعه کنید زیرا به تعویق انداختن درمان باعث بدتر شدن سیر ان میشود.
سلام متاسفانه پدر بنده این بیماری را داره و علائم شدیتر هم هست به جز اینها چه فرصتهایی رو در زندگی از ما گرفت من به شخصه لذتی از زندگیم نبردم الانم کهسنش بالاتر رفته و خلق و خوی دوران پیری هم بهش اضافه شده واقعا واسم قابل تحمل نیست حتی به برادرهای خودش به افراد همسایه هم شک داره و اصلا نمیذاره من با عموهام حرف بزنم
آقا من پارانوئيد دارم کل اینترنت ت زیرو رو کردم ولی چیزی در رابطه با درمانش پیدا نکردم اگه میشه یه سایتی به من معرفی کنید یا خودتون بهم مشاوره بدید کمکم کنید خواهش میکنم.
در این رابطه مطالبی در مجله پزشکی دکتر سلام منتشر شده است که برای یافتن مطالب مرتبط با پارانوئید می توانید از منوی جستجو استفاده کنید.
سلام خوشحالم از اینکه خودتون به بیماریتون اعتراف میکنید و به دنبال درمان هستید شما حتما باید به یک متخصص خبره در شهر خودتون مراجعه کنید قبل از درمان هم به هیچ وجه ازدواج نکنید