بیشتر ما فکر می کنیم که ناراحتی های کودکان گذرا است اما باید بدانید که کودک نیز مانند بزرگسالان دچار افسردگی می شود. وقتی در دنیای کودکی اتفاقی ناراحت کننده مانند گم کردن عروسک یا نقل مکان کردن از جایی به جای دیگر اتفاق می افتد ، کودک احساس افسردگی می کند.
دیدیم که کودک از خود پرسیده است: اگر من بچه خوبی هستم؛ چرا بابا و مامان یک بچه دیگر آورده اند؟ یا اگر بابا و مامان واقعا منو دوست دارند؛ چرا منو آوردند توی این خونه؟ من اتاق خودمو می خواهم. یا اگر پرستار دوستم داشت چرا رفت؟ یا چطوری بابا تونست بره و منو تنها بگذاره!
روان شناسان معتقدند نوزادان نیز غمگین و اندوهگین می شوند، اما چون افسردگی حالت روحی عمیقی است که بر اثر عدم اعتماد به نفس و قبول خویشتن خویش عارض می شود و کودکان تا حدود ۴ سالگی هنوز احترام و ارزش گذاشتن به خود و شناسایی خود را درک نمی کنند به افسردگی دچار نمی شوند.
از ۴ سالگی به بعد آنها به ارزش وجود خود پی می برند و براساس آن به برقرار کردن ارتباط با دیگران می پردازند؛ از آن پس هر گاه این روابط دچار مشکل شوند و یا صورت نپذیرند کودک دچار افسردگی می شود؛ همچنین افسردگی هنگامی برای کودک پیش می آید که صدای وجدان در او تثبیت شده باشد. اکنون دیگر نه تنها با احساس غم آشناست بلکه این احساس او را می آزارد. توانایی درک این احساس منشاء بسیاری از واکنش های افسردگی است؛ افسردگی یک خردسال را از حالت چهره او، کمبود انرژی و تحرک، بدخلقی و عبوسی، تنبلی، سستی، خستگی مفرط، بی علاقگی، بی حوصلگی، یاس و دلمردگی و نیز پرسش هایی که گاه و بیگاه درباره مرگ می کند می توان به خوبی تشخیص داد. اما گاه پی بردن به این موضوع به این سادگی ها نیست و کودک افسردگی خود را غیرمستقیم آشکار می سازد؛ رشد او متوقف یا کند می شود، کم اشتها می شود، کم خوابی و بدخوابی به سراغش می آیند و در تصمیم گیری ها عاجز می ماند و در موارد حاد ممکن است تا مرز آسیب رساندن به خود پیش رود. هنگامی که یک کودک دبستانی به افسردگی دچار شود در تمرکز حواس و یادگیری دروس او اختلالاتی پدید می آید و در محیط خانه نیز به گوش کردن و پذیرفتن علاقه نشان نمی دهد.
به اعتقاد یک روانپزشک کودک افسردگی در کودکان و نوجوانان امروزه یکی از شایع ترین انواع افسردگی به شمار می رود که باید به کادر پزشکی و خانواده ها شناسانده شود.
وی می افزاید: در حدود ۲۰ سال پیش در تحقیقاتی که یک پزشک ایرانی در آمریکا انجام داد به این نتیجه رسیدند که افسردگی در کودکان و نوجوانان نیز وجود دارد و امروزه این بیماری یک بیماری شناخته شده در بین روانشناسان است اما هنوز برای مادران بسیار شناخته شده نیست. امروزه دیده شده که کودکان و نوجوانان نیز دچار افسردگی می شوند اما افسردگی در سنین پایین همان علایم افسردگی در بالغین را ندارد به همین دلیل کمتر به آن توجه می شود؛ بنابراین شناخت آن آسان نیست. به اعتقاد این روانپزشک افسردگی یک اختلال خلقی است و در حقیقت ریشه اصلی یا هسته مرکزی علایم، تغییراتی است که در خلق و روحیه افراد ایجاد می شود. خلق می تواند شاد، گرفته، تحریک پذیر یا حالت عادی داشته باشد و تغییرات خلقی چیزی است که به طور طبیعی در افراد ایجاد می شود. به عنوان مثال وقتی مشکلی برای شخصی پیش می آید ممکن است ساعاتی یا چند روز گرفته باشد اما زمانی افسردگی ایجاد می شود که هم از نظر شدت و هم از نظر مدت عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار دهد و در چنین شرایطی ما آن را یک اختلال تلقی می کنیم.
تغییرات خلقی در کودکان و نوجوانان ممکن است به آن شکلی که در بالغین بروز می کند نشان داده نشود؛ در بالغین، فرد افسرده، افسردگی و غمگینی خودش را نشان می دهد اما در کودکان افسرده تظاهرش ممکن است به صورت عصبانیت تحریک پذیری و گاهی پرخاشگری باشد به همین دلیل گاهی شناسایی نمی شود یا با علایم دوره بلوغ اشتباه گرفته می شود، در کنار آن علایم دیگری از قبیل تغییر در ارتباطات اجتماعی کودک و نوجوان پیش می آید. بدین معنا که نوجوان بیشتر گوشه گیر است و با افراد خانواده و دوستان ارتباطش کم می شود و یا این که دچار افت تحصیلی می شود، تغییرات در خواب از جمله مشکلات کودک یا نوجوان افسرده است؛ بدین معنا که در بزرگسالان مشکل کم خوابی و در کودکان و نوجوانان مشکل پرخوابی ایجاد می شود. کودکان افسرده به بیدار بودن رغبتی نشان نمی دهند و تا نیمه های روز در خواب هستند.
نشانه های افسردگی در کودکان متفاوت است و اغلب در طول دوران رشد آن قابل تشخیص نیست. بنابراین درمان هم نمی شود زیرا این نشانه ها نیز مانند هیجان های عادی و تغییرات روانشناختی که طی دوران رشد روی می دهد نادیده گرفته می شوند. مطالعات اولیه پزشکی بر افسردگی نهفته متمرکز شده یعنی هنگامی که خلق افسرده کودک شاهدی بر رفتار عصبی و فعالیت های خارج از کنترل کودک است. خیلی از کودکان رفتاری شبیه به بزرگسالانی که دچار افسردگی هستند از خود نشان می دهند. نشانه های اولیه افسردگی، ناراحتی، غم، احساس ناامیدی و خلق و خوی متغیر است. لذا در یک شمای کلی می توان علائمی چون تندمزاجی یا عصبانیت، ناراحتی های مداوم و احساس غم و اندوه، کناره گیری از جمع، افزایش حساسیت نسبت به عدم پذیرش، تغییر در اشتها (پرخوری یا کم خوری) ، تغییر در خواب، صداهای ناهنجار یا گریه های مداوم، اشکال در تمرکز و احساس خستگی مزمن را از نشانه های افسردگی دانست.
البته همه بچه ها تمام این علایم را ندارند، در حقیقت بیشتر آنها نشانه های مختلفی را با توجه به شرایط موجود بروز می دهند، اگرچه بعضی از کودکان افسرده ممکن است به کارهای کاملا منطقی و عقلانی خود ادامه دهند ولی هنگام بروز افسردگی شدید دچار تغییرات قابل ملاحظه ای در رفتارهای اجتماعی خود می شوند و اغلب از علاقه نداشتن به مدرسه، ضعف در انجام تکالیف و عملکرد تحصیلی یا تغییر در ظاهر رنج می برند.
افسردگی یک بیماری است که علت های آن می تواند ژنتیکی، روان شناختی، زیستی یا محیطی باشد. هریک از عوامل ذکر شده می تواند هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان به بروز افسردگی بینجامد. در صورتی که علت ژنتیکی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمون ها و مواد بیوشیمیایی بدن توجه کرد و در عوامل روان شناختی به رابطه والدین و کودک و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادر. افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. کودکان افسرده، فرد، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند.
حتی بعضی از روانکاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان کرده اند که کودک افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی، گویی عزاداری می کند. شاید در پاره ای موارد به نظر می رسد که کودک چیزی را از دست نداده اما مسلما در بین چیزهایی که دارد فقدان چیزی را احساس می کند، برای مثال کودک مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست یا پدر دارد اما پدر دلخواهش نیست. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیک مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده، تحقیرکننده و مقایسه کننده است که حالات افسردگی را در کودک به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم مادر خود افسرده است و کودک در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می کند. به طور کلی چنانچه محیط زندگی کودک مطلوب نباشد و نیازهایش ارضا نشود خطر افسردگی برای او وجود دارد.
در زمینه درمان افسردگی در کودکان، می توان به روش هایی همچون درمان های دارویی، روان درمانی فردی و خانوادگی و کاهش یا تخفیف موقعیت های استرس زا اشاره کرد که تاثیر قابل توجهی را در بر داشته است.
درمان دارویی بیش از همه در کودکانی که بشدت مبتلا هستند و اختلال در اعمال فیزیولوژیک نظیر خواب، وزن و اشتها نشان می دهند، ممکن است موثر واقع گردد ولیکن متاسفانه مطالعات طرح ریزی شده در مورد آزمایش دارو و درمان افسردگی محدود بوده و استفاده از دارو اکثرا عوارض ثانویه به دنبال داشته است.
در مدل روان درمانی فردی در این روش به علت گرایش های مختلف رویکردی در روان درمانی فردی که ناشی از وجود مکاتبات مختلف درمانی در روان شناسی می باشد، لذا سبک و روش های متخصصان باهم ممکن است متفاوت و گاه مشترک باشد که با توجه به این امر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ برقراری رابطه توام با اعتماد به کودک
۲ ایجاد این احساس در کودک یا نوجوان که کسی او را درک می کند
۳ اجازه دادن به نوجوان جهت افشای نگرانی ها و تشویش ها در مدل دیگری از درمان که بر ساختار و کنش اجتماعی فردی خانواده اشاره دارد؛ روش روان درمانی خانواده است که غالبا به منظور بهبود بخشی روابط بین اعضا صورت می گیرد تا درمان اختصاصی کارکرد خانواده در این روش ارتباط کودکان و نوجوانان با پدر و مادر و راه های ابراز وجود و تفاهم میان والدین و کودک و چگونگی برخورد آنها با مشکلات فردی و اجتماعی کودک در محیط خارج از خانواده و غیره هم از مواردی است که در جریان درمان به آن توجه می شود.
والدین در برخورد با کودک خود باید به جنسیت آنها توجه داشته باشند، زیرا نیازها و واکنش های فردی در دختران و پسران دارای تفاوت هایی می باشد که در صورت عدم توجه به آنها عوارضی همچون افسردگی را ممکن است در درازمدت به دنبال داشته باشد همچنین ارتباط نسبی درباره خصوصیات فیزیولوژیک و تغییرات مربوط به آن بویژه در دوران بلوغ فرزندان و برخورد و واکنش های مناسب مهم می باشد.
از طرفی والدین باید به ارتباطات خود و سالم ساختن محیط خانواده برای رشد طبیعی (جسمی، اجتماعی، عاطفی و اخلاقی) فرزندان و پیشگیری از مشاجرات خانوادگی برای حفظ امنیت عاطفی اعضای خانواده ها از طریق ارتباط توجه داشته باشند تقویت نقاط مثبت رفتار و عملکرد فرزندان از طریق دادن پاداش مادی، کلامی و غیرکلامی و تشویق آنان از نکات دیگری است که خانواده ها باید آن را در نظر بگیرند.
توجه به نیازها و علایق فرزندان و ارائه پاسخ مناسب با جنس و سن آنها و همچنین داشتن برنامه ریزی منظم برای فرزندان جهت استفاده مناسب از وقت و هدفمند بودن هر مرحله از زندگی در پیشگیری از افسردگی موثر است. از سوی دیگر خانواده ها باید به موفقیت تحصیلی فرزندان و تلاش برای شکوفایی توانایی های ذهنی، جسمی و استعداد آنها و برخورد منطقی در مواجهه با مشکلات تحصیلی توجه کنند و تشویق به شرکت در فعالیت های ورزشی، علمی، هنری و استفاده صحیح از اوقات فراغت را فراموش نکنند.
شناخت آن آسان نیست
علایم افسردگی
شناخت افسردگی
علت بروز افسردگی
درمان افسردگی
پیشگیری