1022587_199
آدام فیلیپس،مارک سولمز،اتو کرنبرگ،ژولیت میشل،حبیب دوانلو،پیتر فوناگی و اریک کندل از جمله مشهورترین روانکاوان دنیا هستند که توانسته اند سبک‌های نوین روانکاوی را ابداع کنند و به بیماران روحی و روانی کمک زیادی کنند این افراد مشهور کتاب های زیادی برای روانشناسی نوشته اند .آن ها در زمینه علم روانشناسی خبره هستند و روانپزشکان زیادی را تربیت کرده و آموزش داده اند در ادامه به زندگینامه این افراد مشهور اشاره خواهیم کرد.

 دکتر هانیه زایررضایی: وقتی بحث از روانکاوی می‌شود، معمولا مسایلی درباره ناخودآگاه، فروید و… برایمان تداعی می‌شود. اغلب افراد در مورد بسیاری از عواملی که احساسات و رفتارهای آنها را تعیین می‌کنند، آگاه نیستند.
این عوامل ناخودآگاه که می‌توانند باعث خوشحال نبودن بشوند، گاهی به صورت علائم قابل‌مشاهده,ویژگی‌های شخصیتی دردسرساز, مشکلات در کار و زندگی کردن و ارتباطات عاطفی نزدیک یا اختلال در خلق و عزت نفس بروز می‌کنند. این نیروها ناخودآگاه هستند، بنابراین نصیحت دوستان و خانواده، مطالعه کتاب‌های خودآموز یا حتی تلاش و تقویت اراده برای رهایی از آنها اغلب بی‌ثمر است.
درمان تحلیلی یا روانکاوی نشان می‌دهد این عوامل ناخودآگاه چگونه روی رابطه‌ها و الگوهای رفتاری افراد تاثیر می‌گذارند، آنها را ریشه‌یابی می‌کند، نشان می‌دهد که آنها چگونه در طول زمان، تغییر کرده‌اند و به فرد کمک می‌کند با واقعیت‌های زندگی بالغانه‌تر و بهتر کنار بیاید و ساختارهای روانی تازه‌ای در خود ایجاد کند.
شخصی که تحت روانکاوی قرار می‌گیرد، معمولا 4 یا 5 بار در هفته مراجعه می‌کند، روی تخت روانکاوی دراز می‌کشد و سعی می‌کند هر آنچه که به فکرش می‌رسد در میان بگذارد. در طول مدتی که روانکاوی ادامه می‌یابد، بیمار با این بینش‌ها و تجربیات دست و پنجه نرم می‌کند، با کمک روانکاو آنها را دوباره و دوباره مرور می‌کند و در زندگی روزمره، تصورات و خواب‌های خود تجربه خواهد کرد.
بیمار و روانکاو به این ترتیب دست به دست هم می‌دهند تا این الگوهای فلج‌کننده را تغییر دهند و در انتهای درمان، زندگی بیمار در رفتار، ارتباطات و حسی که از خود و دنیای اطرافش دارد، تغییر عمیق و پایداری خواهد داشت.
اما جالب است بدانید که روانکاوی امروزه دیگر فقط یک نوع درمان نیست، بلکه روشی برای فهمیدن ذهن و تئوری‌ای برای درک فرآیند عملکردهای طبیعی ذهن در زندگی روزمره و مراحل طبیعی رشد، از نوزادی تا پیری است و در نتیجه نفوذ بسیاری در خیلی از جوانب فرهنگی قرن حاضر دارد و نظریات روانکاوی توسط محققان علوم زیستی و اجتماعی، رفتار گروهی، تاریخ، فلسفه، هنر و ادبیات غنی می‌شود و غنی می‌سازد و به حوزه‌های دیگری مانند روان‌شناسی کودک، آموزش،‌ قانون و مطالعات خانواده کمک می‌کند. بنابراین دانش روانکاوی نوین، پایه رویکردهای پویا برای درمان است. «سلامت روان» این هفته، شما را با 8 روانکاو معروف معاصر دنیا و سبک‌های نوین و مطرح آنها آشنا می‌کند.
اروین دیوید یالوم؛ روان‌درمانگر هستی‌گرا
اروین دیوید یالوم، متولد سال 1931 میلادی، کسی است که روان‌شناسی هستی‌گرا (رویکردی پویا که بر دلواپسی‌هایی تمرکز می‌کند که در هستی انسان ریشه دارند؛ مثل ترس از مرگ) را پایه‌گذاری کرد و اولین کتاب جامع در روان‌درمانی هستی‌گرا را در سال ۱۹۸۰ میلادی نوشت. در این کتاب و کتاب‌های بعدی، یالوم تلاش کرد آنچه را یک درمانگر هستی‌گرا باید در جلسات درمانی انجام دهد، با شرح و تفصیل بیان کند.
او هم آثار دانشگاهی متعددی تالیف کرده و هم چند رمان موفق دارد و جایزه انجمن روان‌پزشکی آمریکا را در سال 2002 میلادی از آن خود کرده است، اما بیشتر به‌عنوان نویسنده رمان‌های روان‌شناختی، به‌ویژه رمان‌های مشهوری مثل «وقتی نیچه گریست»، «مامان و معنی زندگی»، «جلاد عشق» و… که همگی به فارسی ترجمه شده‌اند، شهرت دارد.

آدام فیلیپس؛ نویسنده و روانکاو

آدام فیلیپس، متولد سال 1954 میلادی، یکی از مشهورترین روانکاوان زنده و نویسنده مشهور معتقد است روان‌درمانگری اساسا یک ابداع و گفت‌وگوی فی‌البداهه و جالب است که هدفش درمان افراد نیست، بلکه به افراد نشان می‌دهد ابدا چیز نادرستی برای آنها وجود ندارد. او نویسنده‌ای بسیار پرکار و هم‌اکنون در حال ترجمه نسخه جدید کتاب‌های فروید به انگلیسی است. از آدام فیلیپس بریتانیایی، لطیفه‌ای نقل می‌کنند، درباره یک خارجی که بیرون خانه‌اش در لندن ایستاده بود و مشت‌مشت، دانه‌های ذرت روی زمین می‌پاشید. یک انگلیسی که از آنجا عبور می‌کرد، پیش می‌رود و از او دلیل این کارش را می‌پرسد.
آن خارجی جواب می‌دهد: «برای دور نگه داشتن ببرها.» مرد انگلیسی می‌گوید: «اینجا که ببری نیست.» و خارجی جواب می‌دهد: «پس معلوم است که این کار موثر افتاده است.» این واقعیت که یک بدبختی بزرگ بر سرمان نیامده، به هیچ وجه دلیل این نیست که ما عملا روش معقولی در برابر آن در پیش گرفته‌ایم.

مارک سولمز؛مبدع نوروسایکوآنالیز

مارک سولمز متولد سال ۱۹۶۱ میلادی، در آفریقای جنوبی، روانکاو خلاقی‌ است که نوروسایکوآنالیز یا عصب‌روانکاوی را پایه‌گذاری کرد. وی توانست روانکاوی را از روی تخت خارج و به آزمایشگاه منتقل کند. کارهای وی درباره رویا شهرت زیادی دارد. مارک سولمز نظریه عصب‌شناسی خود را بر پایه فرضیه رویابینی فروید استوار کرد. طبق فرضیه فروید، رویاها موهوم و تصادفی نیستند، بلکه دارای معنی برای شخص تجربه‌کننده رویا هستند.
فروید برای رویا کارکردهای مختلفی قائل بود و آن را تحقق یک میل ناهوشیار، کمک به طولانی‌تر شدن خواب آرام و رهایی از قید و بند واقعیت تحت تسلط اصل لذت در واکنش به برخی اشتغالات ذهنی روزمره یا پس‌مانده‌های روز می‌دانست. طبق آزمایش‌های مارک سولمز، زمانی که به «سیستم جستجوگر» که مغز میانی را به لیمبیک و لوب پیشانی متصل می‌کند، آسیبی برسد، فرد دیگر رویا نمی‌بیند.
سیستم جستجوگر انسان را به تحقق اهداف در رابطه با محیط برمی‌انگیزاند که در حقیقت همان اصل لذت در نظام فرویدی است. همچنین افرادی که به علت آسیب مغزی دیگر رویا نمی‌بینند، خواب کوتاه‌تری خواهند داشت که این نظریه که رویا نگهبان خواب است را تایید می‌کند.

اتو کرنبرگ؛ مبدع سبک روان‌درمانی متمرکز بر انتقال

اتو کرنبرگ، متولد سال 1928 میلادی، روانکاو مشهور، تاثیرگذارترین روانکاو آمریکایی در زمینه روابط شیء و مخترع سبک روان‌درمانی متمرکز بر انتقال است. به اعتقاد او جنبه‌های خوب و بد متجلی‌شده در روابط، مقدم بر غرایز هستند. سبک وی در درمان خودشیفتگی و اختلال شخصیت بسیار موثر بوده است.
به نظر کرنبرگ، تکامل کودک از دوپارگی به سمت انسجام پیش می‌رود و تصاویر ایده‌آل و مثبت از خویشتن و اشیا به‌تدریج با جنبه‌های منفی خود و دیگران آمیخته می‌شوند و به‌تدریج تصویری خاکستری از دنیایی که قبلا سیاه و سفید دیده می‌شد، شکل می‌گیرد. این انسجام با به وجود آمدن احساساتی مانند افسردگی، گناه و دلتنگی همراه است.

ژولیت میشل؛ روانکاو فمینیست

ژولیت میشل، روانکاو انگلیسی، متولد سال 1940 میلادی در زمینه روانکاوی فمینیسم تخصص دارد. همان‌طور که می‌دانید، فعالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی، حقوق زنان، خشونت خانگی، برابری دستمزد و تبعیض جنسیتی می‌پردازند و جوهره فمینیسم این است که حقوق، مزیت‌ها، مقام و وظایف نباید از روی جنسیت مشخص شوند. میشل اکنون در دانشگاه یوسی‌ال و کمبریج به تدریس روانکاوی مشغول است. فمینیست‌ها از نظریات روانکاوانه فروید برای توضیح این مساله استفاده کردند که چطور آموزش‌های دوران کودکی بر ناخودآگاه انسان اثر می‌گذارند و در دوران بزرگسالی سر باز می‌کنند.

حبیب دوانلو؛ مبدع شیوه روان‌پویشی کوتاه‌مدت

حبیب دوانلو، متولد سال 1927 میلادی، پرآوازه‌ترین ایرانی در عالم روان‌درمانی و مبدع شیوه روان‌پویشی کوتاه‌مدت و فشرده است. حبیب دوانلو، مبتکرISTDP ، یک مشاهده‌گر بالینی دقیق و از پیشگامان پژوهش در روان‌درمانی است. او دگماتیسم نظری‌ای را که پشتوانه‌ای در مشاهده تجربی نداشت، رها کرد، تعارض ادیپی و تثبیت غریزی را به‌عنوان عامل اصلی روان‌نژندی مردود دانست و نظریه خود را در مورد سرچشمه‌های روان‌نژندی به‌عنوان واکنش کودکانه در مقابل سوءاستفاده یا بی‌قیدی والدین نسبت به کودک ارائه کرد.
بر پایه این نظریه، گسیختگی در دلبستگی ایمن به زنجیره‌ای از درد، خشم، گناه و اندوه بر اثر عشق ناکام می‌انجامد و مجموعه پیچیده‌ای از دفاع‌ها با پرهیز از هر نوع ارتباط انسانی اصیل، هدف‌دار و گرانبار از احساس، تثبیت و دائم تقویت می‌شود.
دیوید مالن درباره حبیب دوانلو می‌گوید: «فروید ناخودآگاه را کشف کرد ولی دوانلو شیوه استفاده از آن را عرضه کرد.» جالب است بدانید که فروید پشت بیمار می‌نشست و اهمیت تجلیات جسمانی فرآیندهای روانی را تقریبا نادیده می‌گرفت اما دوانلو به اهمیت مشاهده و تجلیات جسمانی تجربیات فرارونده پی برد و آن را مبنای نظریه و فنون قرار داد و روانکاوی را به درمانی کارآمدتر، سازمان‌یافته‌تر و عمیق‌تر تبدیل کرد.

پیتر فوناگی؛ روانکاو مبدع سبک درمان مبتنی برشواهد

پیتر فوناگی، متولد سال 1952 میلادی، احتمالا یکی از مشهورترین روانکاوان زنده دنیاست. وی استاد دانشگاه یو سی ال لندن است و تلاش‌های گسترده‌ای برای بررسی روانکاوی با روش مبتنی بر شواهد انجام داده است. فوناگی 400 مقاله و 20 کتاب دارد و سبک درمان وی درمان مبنتی بر ذهنی شدن است. برای اینکه روانکاوی در سطوح بالای مطالعات علمی ذهن، جایگاهی داشته باشد، باید بتواند در میدان جنگ مطالعات آزمایشگاهی نظام‌مند، بررسی‌های اپیدمیولوژیک یا اکتشافات کیفی در علوم اجتماعی، خودی نشان دهد و پیتر فوناگی کسی است که روانکاوی را در این مسیر قرار داده است.

اریک کندل؛ عصب‌شناس و روانپزشک برنده جایزه نوبل فیزیولوژی

اریک کندل، متولد سال ۱۹۲۹ میلادی، روانپزشک و عصب‌شناس اهل آمریکاست که در سال ۲۰۰۰ میلادی به‌دلیل تحقیق روی پایه و اساس فیزیولوژی ذخیره‌سازی حافظه در یاخته‌های عصبی، همراه آروید کارلسون و پائول گرینگارد، برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. جالب است بدانید جایزه اروپایی اریک کندل به پاس احترام به این شخصیت علمی به محققان برجسته در حوزه علوم اعصاب اهدا می‌شود که در سال2015 میلادی این جایزه به یاسر رودی، فیزیکدان جوان، از موسسه کاولی نیوروساینس و مرکز محاسبات عصبی NTNU در تروندهایم نروژ تعلق گرفت.