کشمکش یکی از اعضای خانواده با بیماری خطرناک، زندگی روزانه خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. جراحی، شیمی درمانی، رادیوتراپی، مراجعه به پزشک و…، نه تنها خیلی زمان بر هستند بلکه سبب کم شدن انرژی، بوجود آمده دلهره , نگرانیهای بهداشتی، زیاد شدن ترسها و ناامیدی میشود.سازگار شدن با شرایطی که به سبب سرطان ایجاد شده است، هم برای بیمار و هم خانواده او مسئولیت طاقت فرسایی است. این مباحث میتوانند برای کودکان بیشتر آسیبرسان باشند. بزرگسالان در فهمیدن مسائل پیچیده مرتبط با سرطان و مسئولیتهای ناشی از آن برای ادامه روند زندگی خانوادگی توانمندتر هستند؛ ولی کودکان دچار گیجی، ترس و سو تفاهم بیشتری در مورد بیماری و درمان آن میشوند. کودکان اغلب در حاليكه از آنچه پيش آمده سردرگم هستند، در اين فرآيند گم ميشوند و نقش خود در اين جريان را پيدا نميکنند. هرچند به طور طبيعي مشخص است كه كودكان توان تحمل تنشي كه بزرگسالان از پس آن بر مي
آيند را ندارند.
بزرگسالان بايد به اين امر توجه نمايند كه نيازها و پاسخهاي كودكان با بزرگسالان متفاوت است. زمانيكه من يك پسر بچه بودم و مادرم در حال مرگ از بيماري هوچكين بود، بقيه بزرگسالان سعي ميكردند كه مرا از واقعيت بيماري مادرم جدا سازند. زيرا تصور ميكردند من جوانتر از آن هستم كه اين مساله را درك كنم. در حاليكه سوالاتي كه در آن زمان ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود بسيار واقعي بود. با توجه به فقدان جوابهاي صحيح براي سوالاتم ، من اغلب به فرضيههاي ناقض خودم متوصل ميشدم. كودكان هيچ وقت براي فهميدن بسياري از توضيحات خيلي جوان نيستند و بزرگسالان بايد به ياد داشته باشند كه صحبت با كودكان براي درك كردن، خودآگاهي، و توانايي نهايي آنها براي سازگاري حياتيست.
در روبرو شدن با چنين آشفتگي ذهنياي ، كودك ممكن است عكس العمل نشان داده و زودرنج و شكننده شود. صبوري كردن كه در روزهاي سخت اغلب دشوار مينمايد، تنها چيزيست كه ميتواند این شرايط را قاعدهمند نمايد. فرصت يافتن كودك براي كودكي كردن، لذت بردن و بازي كردن و وقت گذراندن با كودكان ديگر به مديريت اين شرايط كمك ميكند.
مقاله پیش رو احتمالا به كودكان براي سازگاري با سرطان در زندگيشان كمك خواهد كرد. آنها را به سمت ادراك سالم تري از چگونگي تاثير بيماري بر خانواده، فرد مبتلا و دنيايشان راهنمايي خواهد نمود. و احتمالا در ميانه بيماري كمي آرامش شفا دهنده به آنها هديه خواهد كرد.
سرطان چیست؟
بدن شما مانند يك ماشين، از اجزای کوچکي تشكيل شده که اعضای بزرگ را میسازند که آنها نیز اجزای بزرگتر را میسازند. کوچکترین جزء سلول نام دارد. سلول آنقدر کوچک است که نمیتوان آن را با چشم دید و بر ای دیدن آن نیاز به میکروسکوپ دارید. سلولها در کنار هم بافت را تشکیل میدهند و بافتها با کار کردن در کنار هم اعضاء را تشکیل میدهند و اعضاء نیز به ما در نفس کشیدن، غذا خوردن، پمپ کردن خون و مبارزه با بیماری کمک میکنند.
سلولها بدن رشد میکنند، تقسیم میشوند و بعد از مدتی از بین میروند. گاهی برای سلولها اتفاق بدی میافتد و سلولها بیش از اندازه رشد میکنند و تقسیم آنها متوقف نمیشود. این سلولهای بیمار در کنار هم جمع میشوند و در این صورت ممکن است باعث آسیب به بافتها، اعضاء و بدن شوند و فرد را بیمار کنند و یک “تومور” تشکیل میدهند. به این تغییرات “سرطان” میگویند. گاه تومور از جای خود کنده میشود و به جای دیگری از بدن میرود و آن قسمت از بدن را هم بیمار میکند. به این اتفاق “متاستاز” میگویند.
منبع-http://iranpink.com/