40

احساسات از بدو تولد در کودک وجود دارد. شاید به نظر شما نوزادی که تازه به دنیا آمده است ، چیزی از رفتار و کار های شما متوجه نشود ، اما باید بدانید که او از همان ابتدا ، کار های شما را زیر نظر دارد و در مورد هر یک از آنها حس خواصی دارد.

از بدو تولد تا سه ماهگی

ممکن است اینطور به نظر برسد که کودک خیلی شما را نمی فهمد؛ اما او دقت بسیاری به شما دارد و می تواند بفهمد که چه احساسی دارید. مادری که دوقلوهای هفت هفته ای دارد، می گوید یک روز آنها در خیابان یکدفعه شروع به گریه کردند و من واقعاً کلافه شده بودم.

خیلی تعجب کردم که دو قلوها دقیقاً از حالت صورت من متوجه شدند که من عصبانی هستم. کودکان در این سن می توانند حالت شادی یا ناراحتی را تشخیص دهند. اما اگر همیشه سرشار از شادی نیستند، نگران نباشید.

یک درگیری معمولی یا مشکل ناراحت کننده و گریه آور در حضور کودک تان دقیقاً به او می آموزد که عصبانیت، احساس پوچی و ناراحتی طبیعی است. آنچه اهمیت دارد، این است که به او کمک کنید تا احساسات خود را تنظیم کند (زمانی که گریه می کند او را آرام کنید). همان طور که می دانید، کودکان حالات و احساس را تقلید می کنند؛ بنابراین اگر شما زیاد لبخند بزنید، کودک تان هم ممکن است زیاد لبخند بزند و این حس شادی را به وجود می آورد.

 

 

از سه تا هشت ماهگی

شما و کودک تان پس از سپری کردن ماه های اولیه که کودک فقط در خواب بسر می برد، واقعاً با هم صمیمی شده اید. او حالا آگاه تر شده و توانایی نشان دادن احساسات بیشتری را پیدا کرده است. وقتی صدای موسیقی بسیار بلند است، می ترسد و وقتی شما حباب کف صابون درست می کنید، لذت می برد! او حتی می تواند چیزی شبیه به یک مکالمه را با خودش زمزمه کند. این یک نوع گشایش در کار است.

فراموش نکنید که کودک شما با یک روش به شما پاسخ و واکنش نشان می دهد و به همسرتان با روشی کاملاً متفاوت. مثلا ممکن است زمانی به سمت مادرش برود که ناراحت یا خسته است و زمانی که می خواهد بازی کند، به سمت پدر. کودکان از همان سنین پایین می فهمند که پدران بیشتر با آنها بازی های فیزیکی انجام می دهند و از روی روش احساسی هر کدام از والدین، انتظارات خود را شکل می دهند.

 

 

هشت تا دوازده ماهگی

یک مرتبه کودک شما پر جنب و جوش می شود. او ارتباط جدیدی را میان خودش و اشیا می بیند. زمانی که کوچک تر بود، از نگاه کردن به چیزی شادمان می شد؛ اما اکنون می خواهد آن چیز را کشف کند و قبل از انجام این کار احتمالاً به شما نگاه می کند تا کار او را تایید کنید. کودکان شروع به درک حالات اطرافیان خود می کنند تا بیاموزند چگونه واکنش نشان دهند. اگر چیزی را ببینند که برایشان ناآشناست (مثل یک روبات اسباب بازی یا یک فرد جدید) معمولاً ابتدا به مادرشان نگاه می کنند.

اگر مادر شادمان به نظر برسد، به آن چیز ناآشنا نزدیک می شوند، اما اگر نگران باشد، به آن نزدیک نخواهند شد. یکی دیگر از راه های شناسایی این حالات، تدبیر است؛ مثلاً اینکه چه چیز باعث شده مادر فقط کمی لبخند بزند و یا چرا وقتی می خواهد یک قاشق لوبیا سبز را در دهان او بگذارد، معده اش را ماساژ می دهد؟ یا زمانی که او می خزد و به اجاق نزدیک می شود، چرا به او اخم می کند؟ کودکان یاد می گیرند تا در مورد برخی رفتارهای والدین چه احساسی داشته باشند.

 

 

دوازده تا هجده ماهگی

در این مرحله کودکان معنای ارتباط با اطرافیان را می فهمند و هر چه بیشتر می فهمند که افراد مهم در زندگی آنان چه کسانی هستند، کمتر دوست دارند که آنها ترکشان کنند. کودک شما نیز در نهایت به همین مرحله خواهد رسید. کلید موفقیت این است که سعی کنید نگرانی او را برطرف کنید. زمانی که در حال ترک منزل و خداحافظی با کودک هستید، او را ببوسید و با او خداحافظی کنید. اما آیا این کار فقط برای خداحافظی است؟

البته نقاط عاطفی کودک پیچیده نیست. حس همدردی نیز در این سن شروع می شود. مادری می گوید، دخترش از زمانی که تقریباً یکساله بوده، سعی در آرام کردن او داشته است! او می گوید «فرزندم زمانی که من ناراحت بودم، مرا می بوسید. او این کار را در مورد کودکان دیگر نیز انجام می داد». کارشناسان مطمئن نیستند که آیا کودک در این سن رفتار والدینش را تقلید می کند یا اینکه می داند رفتارش می تواند به دیگران کمک کند. حس همدردی علامتی است که نشان می دهد میزان رابطه آگاهانه کودک نوپا با شما در حال گسترش است.

کودک می فهمد که شما ممکن است احساس خاصی داشته باشید، اما لازم نیست که خود او هم همان احساس را داشته باشد. همه این حالات اولیه پایه های احساسات کودک شما را تشکیل می دهند. کم کم متوجه می شوید که برای نشان دادن حس عصبانیت، اشتیاق، لذت یا احساس ناراحتی و بیهودگی (که ممکن است شما را به دنبال یافتن راه حل بفرستد) از خود صداهای خاصی در می آورد.