گاهی اوقات برای شما نیز پیش می آید که موضوعی شما را تا حد زیادی عصبانی کنید ، در این حلت بروز هرگونه رفتاری از شما انتظار می رود. در این حالت می گویند فرد دچار جنون آنی شده است. اما این موضوع تا چه حد صحت دارد؟
بله، جنون یا از دست دادن کنترل رفتار ها سال هاست مورد توجه روانشناسان قرار می گیرد در چنین اقدام هایی، فرد از حالت طبیعی خارج می شود و باید و نباید های زندگی را از یاد می برد. قتل می تواند یکی از نتایج این نوع جنون باشد. ناسزا، درگیری های بی دلیل و حتی پاره کردن لباس ها، نمونه های دیگری از رفتار های لحظه ای افراد است. در حقیقت نقش های هیجانی در فرد چنان شدت می یابد که موضوعات دیگر را از یاد می برد.
بله، امکان دارد زیرا عوامل زیادی در از دست دادن کنترل نقش دارند. فشار های زندگی یکی از مهم ترین مسایلی است که در بروز این رفتار ها دخیل است. فردی که سختی های اجتماعی و اقتصادی زیادی را تحمل کرده یا در زندگی همیشه به وسیله اعضای خانواده تحقیر شده و مورد آزار قرار گرفته است، بالاخره در موقعیتی واکنشی از خود نشان می دهد که می تواند بسیار شدید باشد. از طرفی گاهی فرد به بیماری روانی مبتلاست در حالی که خود و اطرافیانش از آن بی خبر هستند یا اینکه به دلیل تفکر غلط، از بیان مشکل خود و مراجعه به روان شناس خودداری می کند و زمانی که بیماری شدت یافت یا فشار ها افزایش پیدا کرد، دیگر برایش تحمل آنها غیر ممکن و هر کاری امکان پذیر می شود.
همه مصادیق آن خیر، یعنی نمی توان به صرف عنوان کردن جنون، فرد را از قتل تبرئه کرد. اگر فردی چنین ادعایی کند، گروهی از روان پزشکان و روان شناسان در پزشکی قانونی تشکیل می شود تا سلامت قاتل را در مدتی مشخص و در چند جلسه مورد بررسی قرار دهند. حتی اگر بیماری فرد پیش از زمان وقوع قتل، به وسیله روان شناس و پزشک او تشخیص داده شده باشد، باز هم دلیل برائت نخواهد بود زیرا صرف داشتن یک بیماری روانی نمی تواند دلیل انجام قتل باشد. معمولاً افراد در مراحل اولیه بازجویی یا به توصیه اطرافیان از این واژه استفاده می کند تا افکار عمومی نسبت به آنها بهتر شود و پلیس را هم در نوعی معذوریت قرار دهند.
اگر فرد در لحظه ای که دچار این اختلال می شود بتوانند خود را کنترل کند، بعد از آن بی شک متوجه مشکل و کمبودی در وجود خود می شود؛ مثل همان مراجعانی که گفتم اما موضوع اینجاست که افراد معمولاً این مسائل را حتی به نزدیکان خود نمی گویند و دنبال را ه حل هم نمی روند. پس مشکل آنها تشخیص داده نمی شود و فقط با هر مشکل و ضربه روحی، شدت بیشتری پیدا می کند.
راه حل خود فرد است که باید شهامت بیان مشکل را در جمع یا نزد یک پزشک پیدا کند. اگر شما هم چنین احساساتی را به اطرافیان و بچه هایتان دارید و گاهی حسی عجیب به شما تصوراتی وحشتناک می دهد، حتماً به پزشک مراجعه کنید و از کنار آن ساده نگذرید. ممکن است دست به قتل یا حتی آزار دیگران نزنید اما روان هم مانند دیگر بخش های بدن است اگر مشکلات آن به موقع درمان نشود، با گذشت زمان حادتر خواهند شد.
آقای دکتر! آیا در علم روان شناسی، بحثی به عنوان جنون لحظه ای و آنی قابل پذیرش است؟
رابطه مادری و فرزندی رابطه ای بسیار عمیق و خاص است. آیا در این مورد هم فرد می تواند به چنان درجه ای از هیجان غیر عادی برسد که حتی فرزندش را به قتل برساند؟
طبق تعریف شما. آنچه در علم جنون به حساب می آید، در قانون هم پذیرفته شده است؟
این نوع جنون را خود فرد یا دیگران هم می توانند تشخیص دهند؟
راه حل چیست؟