امروزه سبک زندگی ها به گونه ای شده است که بیماری های روحی روانی بیشتر از بیماری های جسمی دیده می شود. این اتفاق باعث شده است که بسیاری از افراد نسبت به سلامت روانی خود احساس نگرانی کنند. در این مطلب دیدگاه روانشناسان در مورد این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
باوجود دشواری های فراوان، اکثر افراد قادرند از سلامت روانی شان مراقبت کنند. شخصیت توانمند را یارای آن هست که در برابر فشار روحی به مقابله برخیزد. حتی شخصیت ضعیف نیز می تواند از طریق قوت بخشی و یاری، پایداری بیشتر بکند. سلامت روانی صرفا از مشکلات نیست بلکه این است که بشر قادر باشد در رویارویی با مشکلات راه حلی بیابد. گرچه رهنمودهای ساده ای جهت پیشگیری از دشواری های عاطفی وجود ندارد ولی چنانچه چند اصل به درستی انجام گیرد، می شود حتی در شرایط بحرانی، سلامت روانی را حفظ کرد. کلا سلامت روانی انسان شامل چند مورد ویژه است:
۱ روابط شخص با سایرین ۲ طرز رفتار فردی ۳ منابع رضایت شخص ۴ حصول اطمینان عاطفی ۵ ارزش هدف های شخصی در زندگی
روابط شخصی
عامل بسیار بااهمیت موثر در نشاط روحیه عبارت است از: «توانایی بهبود بخشیدن روابط فرد با سایرین.» البته به این شرط که این قدرت پیوسته در راه دوستی و مهربانی به کار رود. ما خانواده و یاران را با دلبستگی و مهرورزی درک می کنیم همچون رضایتی که از دلدادگی زن و شوهر پدید می آید. گرفتاری ها و نابسامانی ها عمدتا برآیند این موضوع است که فرد تا آن اندازه طرف توجه سایرین نیست که تعادلی میان بیزاری و محبت در وجودش پدیدار شود. تنفر از یک فرد یا یک طریقه، خواسته های شخص را از برآورده نشدن بازنمی دارد و حالت بیزاری افزون می شود و ضرورت دارد که مهربانی آن را متعادل کند. عشق، نخستین درسی است که آدم در عهد خردسالی از پدر و مادر می آموزد و بعدها نیز می تواند دوست داشتن را عمومیت بخشد. هنگامی که فراگیری بدوی، به طرز مطلوب و صحیحی صورت نگرفت، بچه کوچک با خلأ عاطفی بزرگی، بالنده می شود. فردی در این حالت دیگر فرصت آن را ندارد که همچون کودکی خرد، پذیرای مهر باشد و بتواند به سهم خویش عشق ورزی را بیاموزد و نتیجه آن می شود که زندگی را عاری از صمیمت پشت سر نهد و بدون کوچک ترین ارتباط دوستی و محبت تک و تنها زیست کند. زنی که در همه دوره های حیات، از محبت مادری محروم بوده است چگونه می تواند فرد دیگری را دوست داشته باشد؟
این گروه اشخاصی هستند که مدام از دیگران بدگویی می کنند. برای مثال چنین زنی آمادگی آن را دارد که حتی با دخترهای خودش هم بدرفتاری کند. همین طور است مردی که با پدرش مناسبات نامطلوبی داشته است و کردار خصومت آمیزش با سایر مردان و پسرانش را باید حاصل همان روابط اولیه دانست.
رفتارهای شخصی
کیفیت رفتار انسان با سایرین ناشی از سه نیروی نهفته در شخصیت اوست. خاستگاه این نیروها از سه محل است که عبارتند از: شعور آگاه، ناآگاه و وجدان که از آمیزه (ترکیب) و تاثیر آن دو بر هم ایجاد می شود. کشش محبت که نشاط آور و آرام بخش است و کشش بیزاری که مزاحم و عذاب آور بوده و از شعور ناآگاه سرچشمه می گیرد. این کشش ها، امیال خودپسندی فرد را سیراب می کند ولی شعور آگاه همواره با محیط در تماس است و پیوسته علیه خودخواهی و طبق رفتارهای منطقی اجتماعی عمل می کند. در نتیجه شخص را به صورت عضو مطلوب خانواده باشگاه و جامعه درمی آورد، لیکن وجدان، نقش مامور داخلی را داشته و شخص را با اخلاق و موازینی که از پدر و مادر و اجتماع به ارث برده، دمساز می کند. سرانجام این کشش ها در شخصیت آدم تاثیر کرده و هر آن وی را به سویی می کشاند و از همین رو است که مثلا شخص قادر نیست درباره موضوعی مصمم شود یا اظهار دارد که آن موضوع خاص درست یا غلط است؛ مطلبی که از نگاه فردی هوشمندانه و از نگاه دیگری بی ارزش به شمار می آید و آنچه را که یکی غلط فرض می کند، دیگر درستش می داند.
منابع رضایت بخش
احساس رضایت خاطر، برای سلامت روانی مردم ضرورت دارد. این رضایت از تامین نیازها و آرزوها به دست می آید. وانگهی، از آفرینش اثری زیبا یا از طرح نقشه ای نوین و سودمند یا انجام امری ارزشمند هم حاصل می شود. تحسین و قدردانی سایرین حس رضایتمندی را تکمیل می کند. حصول رضایتمندی به چیرگی، لیاقت و نیز به پشتکار وابسته است. شخصی که به انتظار نشسته تا جریان رخدادها به گونه ای شود که دنیا به کام وی شود، پیوسته از خویش و زندگانی ناخشنود است.
ایمنی
روش هایی که ایمنی عاطفی به دست می آورد و حد و اندازه ای که اطمینان خاطر و امنیت عاطفی دارد، جهت سلامت روانی خود و فرزندانش حایزاهمیت فراوان است. ایمنی عاطفی به میزان اعتماد به نفس فرد، کیفیت رابطه او با خانواده خود، حرفه و دوستانش بستگی دارد. آن هنگام که شخص به حس عاطفی ناامنی دچار می شود، نمی تواند احساس ایمنی و اطمینان خاطر را در اطفال پدید آورد. مسوولیت عمده تدارک زمینه عاطفی بچه ها به دوش والدین است.
خانه تنها استراحتگاه اعضای خانواده نیست بلکه گوشه دنجی است که فرد را زمان ناراحتی و پیشامدهایی که به آشفتگی اش منجر می شود، به آغوش اعضای دیگر خانه می آورد تا دوباره اطمینان خاطر کسب کند احساس ناامنی و عدم اعتماد به اعضای خانواده و دوستان خطر جدی است که سلامت روانی شخص را به مخاطره می افکند.
ارزش اهداف شخص
مشخص است بهتر است شخص در زندگی هدفمند باشد. بی آرمان، نمی توان زیست. کسانی هستند که با شغل یکنواخت و خسته کننده ای زندگی می کنند و تنها دلخوشی شان این است که روز دریافت حقوق نزدیک شود. برعکس عده ای نیز هستند که زندگی خوب و با تمام امکانات برای خود فراهم می کنند، ولی قادر نیستند خوب و شایسته زیست کنند.
رشد عاطفی و ارزش هدف ها
در صورتی که هدف ارزنده و عظیمی موردنظرتان است، دستیابی به آن مستلزم رشد عاطفی است، بر همین اصل، هدف دیگری برای تمام آدم ها در زندگی ضروری است و آن دسترسی به مرحله ای است که اصطلاحا آن را رشد عاطفی می گوییم که اگر فزون از حد باشد، فرد موقع بخشش بیشتر از موقع دریافت، احساس رضایت می کند و از روابط خود با سایرین راضی است. از اشتباهات و کامیابی هایش در زندگی درس می گیرد. از ترس ها، هیجانات و فشارها تا حدودی آزاد است. شاید بسیاری از مردم به این مرحله برسند ولی این اهداف بیش از همه برای پدر و مادر و مربیان مهم است چه سان می توان توقع داشت که بچه ها بیشتر از خود ما، سالمندان بالنده ای به بار آیند؟ این امر ناممکن است جز آنکه به سلامت، شادابی و رشد عاطفی نسل جدید اهمیت فزون تری قایل شویم.