19

آتش نشان ها برای نجات مردم از چنگال آتش جان خود را در خطر می اندازند این افراد در حادثه های آتش سوزی جان بسیاری از هموطنانمان را نجات میدهند اولین افرادی هستند که در این مواقع در محل حادثه حضور پیدا می کنند به تازگی خبردارشدیم یکی از بهترین آتش نشانان کشورمان در حادثه ای جان خود را از دست داده است وی در ایستگاه ۳ آتش‌نشانی تهران  مشغول به کاربود که متاسفانه جان خود را در راه نجات همنوعان خود از دست داد.

این گزارش نگاهی است به حوادث مرگبار آتش نشانی در ماههای گذشته و علی الخصوص سانحه مرگ مهدی حاجی پور در متروی تهران.

نوزدهم مهرماه، خبر مرگ یک آتش نشان ایستگاه ۳ آتش‌نشانی تهران منتشر می‌شود. «مهدی حاجی‌پور»، قربانی این حادثه دردناک، متاهل و پدر دو فرزند است. او ساکن محله خانی آباد نو تهران بود و موقع شهادتش چیزی بیش از یک ماه از سالگرد ۳۴ سالگی‌ تولدش نگذشته بود.

حادثه دلخراشی که به مرگ حاجی‌پور منجر می‌شود، حادثه‌ای است که در مترو رخ می‌دهد، نشست زمین در مترو قیام. پروژه مترو پیش از این نیز قربانی گرفته است اما این بار جان یکی از کارگران زیرمجموعه شهرداری تهران به شکلی ناعادلانه و دلخراش، قربانی ندانم‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌های مجموعه مدیرتی همین شهرداری می‌شود.

حاجی‌پور جانش را از دست می‌دهد، شاید فقط به این دلیل که شهردار می‌خواهد به هر قیمتی که شده مترو را زیر بافت‌های فرسوده تهران امتداد دهد. توسعه مترو بدون رعایت ضوابط و اصول، آن هم با وجود خطر ریزش و مرگ کارگران. شاید این مرگ فقط به همین دلیل رخ می‌دهد که شهردار می‌خواهد تهران زیبا و مدرن باشد.

«محمد اسماعیلی» فرمانده شیفت ایستگاه ۳ حریق و نجات آتش نشانی تهران است،‌‌ همان ایستگاهی که حاجی‌پور سال‌ها شاغل بود. اسماعیلی فضای حادثه را اینطور روایت می‌کند:

“منطقه ۱۲ شهرداری تهران بافت فرسوده‌ای دارد. زیر سطح زمین، قنوات و چاه زیاد است. اما مساله این است که تصمیم گرفته‌اند هر جور شده مترو بزنند.

در میدان قیام چندین بار نشست زمین داشتیم، چندین و چند بار دستور تخلیه خانه‌ها را دادیم. همین امروز (بیست و ششم مهر) هم حادثه داشتیم، دیوار خانه‌ای به خاطر نشست زمین کج شده بود.”

از نظر خیلی‌ها، به هر قیمتی می‌خواهند مترو بزنند و جان آدم‌ها در اولویت چندم است. از دیدگاه بسیاری شهرداری تهران هم یک کارفرمای بد و هم یک مجری ناقص برای طرح‌های عمرانی و زیباسازی است.

آتش‌نشان شهید، داوطلب شد

اسماعیلی جریان روز حادثه را اینگونه شرح می‌دهد:

“چند روز قبل از بروز حادثه، لوله آب در مترو ترکیده بود که بر اثر آن، یک حفره بزرگ ایجاد شده بود. شنبه این حفره ایجاد می‌شود و سه شنبه این اتفاق دردناک می‌افتد. روز حادثه، چاه ریزش می‌کند، یک کارگر افغانستانی زیر خاک محبوس می‌شود. همکارانش متوجه مرگش می‌شوند، ولی نمی‌توانند جسدش را خارج کنند. شهید حاجی‌پور داوطلب می‌شود و برای درآوردن جسد اقدام می‌کند و دیگر باز نمی‌گردد.”

حاجی‌پور تا کمر در خاک فرو می‌رود، موفق نمی‌شود، یک بار برای استراحت خارج می‌شود، بار دوم که پایین می‌رود و شروع به بیل زدن می‌کند، دیگر بیرون نمی‌آید. نمی‌تواند بیرون بیاید، حاجی‌پور نشسته است و خروار‌ها خاک رویش را پوشانده….

مرگ از راه رسیده است، آتش‌نشان داوطلب جانش را از دست می‌دهد.

حاجی‌پور رسمی هم نبود

با مرگ حاجی‌پور، دو پسر دوازده ساله و نه ساله پدر خود را از دست می‌دهند و ایستگاه ۳ آتش‌نشانی تهران یک مامور شجاع را، ماموری که گرچه استخدام رسمی نبود اما مانند روز مرگش، برای ماموریت‌های سخت، داوطلب می‌شد.

اسماعیلی می‌گوید: وضعیت خانواده حاجی‌پور پس از مرگش نگران‌کننده و مبهم است، حاجی پور رسمی هم نبود و لابد قرار است فقط یک مستمری ناچیز از این به بعد به خانواده‌اش پرداخت شود. او یک کارگر قراردادی بود که کار سخت نجات جان انسان‌ها را برعهده داشت.

آتش‌نشان‌ها دو دسته هستند، برخی کارمند رسمی هستند و برخی کارگر قراردادی. رسمی‌ها بیمه عمر الزامی دارند که اولین سال خدمت، برای آن اقدام می‌کنند. در حوادث منجر به مرگ، هم بیمه عمر به خانواده آن‌ها پرداخت می‌شود و هم حقوق مادام‌المعر به آن‌ها تعلق می‌گیرد.

اما حاجی‌پور طرف قرارداد با یک شرکت بود، یک کارگر قراردادی که در میان آتش و دود جان مردم را نجات می‌داد. جدا از همه مسائل و دغدغه‌های ایمنی این سوال مطرح می‌شود که چرا باید وظیفه پرخطر نجات جان مردم بر دوش کارگران قراردادی باشد؟ چرا نباید آتش‌نشان‌ها رسمی شوند؟ چرا شهرداری تهران هیچ اقدامی در این زمینه نمی‌کند؟

گویا شهرداری اولویت‌هایش چیز دیگری است و حفاظت از جان نیروی انسانی برای شهردار تهران اگر هم مهم باشد، در اولویت‌های آخر است.

براساس آمار اعلام شده سازمان آتش‌نشانی، در سالهای گذشته حداقل ۳۵ آتش نشان در کشور جان خود را از دست داده‌اند. در همین چند ماه گذشته، به غیر از حاجی‌پور دو مورد مرگبار دیگر در سطح اخبار و رسانه‌ها مطرح شد: حادثه مرگ علی قانع، آتش نشان شهید خیابان جنت آباد در اواخر تیرماه و مرگ احمد فیروزیان ۲۴ ساله در خود ایستگاه آتش نشانی کرج بر اثر برق گرفتگی.

بعد از سی سال کار سخت، نه اعصاب می‌ماند و نه قلب

با وجود همه این حوادث مرگبار، آتش‌نشان‌ها از حداقل‌های شغلی نیز محرومند و سالهاست که مطالبات آن‌ها بی‌پاسخ مانده است. هنوز آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور برای آن‌ها اجرا نمی‌شود. مسئولان شهرداری می‌گویند باید مجلس تصویب کند، می‌گویند بار مالی دارد، می‌گویند آتش‌نشان‌ها منتظر بمانند.

از آن طرف مقامات شورای شهر هم همچنان وعده می‌دهند که آتش نشان‌ها به زودی مشمول سخت و زیان آور می‌شوند، اما از تحقق این وعده‌های مکرر، خبری نمی‌شود که نمی‌شود.

یک آتش نشان ایستگاه ۳ آتش نشانی تهران می‌گوید: اگر در حین عملیات‌های مکرر و خطرناک دچار حادثه نشویم، بعد از سی سال کار سخت نه اعصاب برایمان می‌ماند و نه قلب. همکاران ما معمولا ۵ سال بعد از بازنشستگی، مشکلات جسمیشان عود می‌کند، خیلی از آن‌ها دچار سکته‌های قلبی و یا مغزی می‌شوند. آتش نشان بودن، ۲۵ سالش هم زیاد است اما هنوز مسئولان رضایت نداده‌اند که ما بتوانیم پیش از موعد بازنشسته شویم.

از همه این‌ها گذشته، روز گذشته رئیس شورای شهر تهران اعلام کرده‌است که عنوان شهید خدمت برای تصویب به دولت ارائه شده است. این عنوان را برای آتش‌نشان‌ها در نظر گرفته‌اند، آتش نشان‌هایی که حین عملیات جان خود را از دست می‌دهند و قرار است به خانواده‌های آن‌ها مزایایی تعلق بگیرد. اما مشخص نیست این عناوین و این القاب، این تکریم‌ها و عکس‌ها چطور می‌خواهد جای خالی آتش‌نشان‌هایی که جان خود را برای نجات جان دیگران از دست داده‌اند، پر کند.

به راستی شاید بشود گفت مقصران در حادثه مرگ حاجی پور همین شورای شهر و شهرداری هستند، همین طرح‌های بی‌قاعده و عدم رعایت اصول ایمنی است که هم حاجی‌پور را قربانی کرد و هم کارگران بسیار دیگری را به دام سنگین مرگ کشاند. حالا مشخص نیست چگونه قرار است خانواده مهدی حاجی‌پور که یک کارگر قراردادی و شرکتی بود و قربانی طرح بی‌حساب و کتاب گسترش متروی تهران شد، از مزایای مورد نظر شورای شهر تهران در طرح شهید خدمت بهره‌مند شود.

 

ایلنا