این روز ها بازار اسید پاشی داغ و اخبار آن بسیار فراگیر است. اسیر پاشی را می توان از بزرگترین جنایات فردی نام برد که شخص قادر به انجام آن است. یکی از پرونده های پر سر و صدا اسید پاشی مربوط به اصفهان بود که 2 سال پیش اتفاق افتاد و احساسات جامعه را جریحه دار کرد. در ادامه با دکتر سلام همراه باشید.
دو سال از آن اتفاق گذشت، از آن روزهایی که پر تلاطم بود و به شهر هزار رنگ و هزار نقش اصفهان، رنگ سیاه نگرانی و تشویش پاشید.
شهر در بهت به سر میبرد و چرایی بزرگ ترجیعبند سؤالات و پرسشهای همگان بود. پرسشی که با گذشت ماهها و سالها هیچ کس به پاسخ آن نرسید و هنوز لکهای رازآلود بر قامت گذشته دو ساله این شهر است. آمار دقیقی از تعداد افراد قربانی این اتفاق منتشر نشد و همه چیز ضد و نقیض بود اما، در میان همه این اسامی و خبرها نام یک نفر درخشید آن چنان که مسئولان و بسیاری از افراد شناخته شده را به پای تخت بیمارستانش کش اند.
سهیلا جورکش یکی از قربانیهای اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان که شجاعتش و البته، شدت جراحتش، از او روایتگری برای این حادثه پر سؤال ساخت. حال بعد از این دو سال، به سراغ پدرش رفتهایم تا از او در باره سرنوشت حقوقی این پرونده و حال و احوال دخترش بپرسیم و او با سخاوت تمام پای این گفتگوی کوتاه نشست:
جناب آقای جورکش با گذشت دو سال از آن اتفاق، هنوز افکار عمومی درمورد سرنوشت این پرونده دچار ابهامند. با توجه به این که همان اوایل بسیاری از تشکیل کمیتهای ویژه برای دستگیری مجرم و یا مجرمین خبر دادند و وعده دادند که پیگیری این پرونده در اولویت باشد، روند حقوقی پرونده شما چگونه بوده است؟
در بحث حقوقی و دستگیری مجرمان این پرونده متأسفانه باید بگویم هنوز هیچ پیشرفتی حاصل نشده است و حتی یک سرنخ کوچک را هم به ما ندادهاند. طی پیگیریهایی که ما و خانوادههای دیگر قربانیان انجام میدهیم و به صورت هفتگی، تلفنی و یا حضوری جویای روند پرونده میشویم، هربار به ما میگویند که پرونده در اولویت است و روی میز است و ما به شدت داریم پیگیری میکنیم اما، همه فقط در حد حرف است و عملاً کسی یا مظنونی در این رابطه به ما معرفی نشده است.
سال گذشته اعلام شد که کسی که مظنون این پرونده است، دستگیر شده است و امیدواریهای بسیاری در این مورد به وجود آمد. در مورد همان مظنون در نهایت چه اتفاقی افتاد؟ آیا شما و دخترتان او را دیدید؟
شخصی پارسال دستگیر شده بود و به عنوان مظنون به ما معرفی شد، ما همان موقع زندان رفتیم و با او ملاقات کردیم اما او به گردن نگرفت و در آخر مشخص نشد که چه اتفاقی افتاد که اعلام کردند او مظنون اصلی نیست و آزاد شد.
آیا شما با افراد دیگر این پرونده که مانند دختر شما آسیب دیدهاند در ارتباط هستید و میدانید قربانیان این حادثه چند نفر هستند؟
متأسفانه با تمام شاکیان این پرونده در ارتباط نیستیم اما با چهار نفر از این افراد که مانند سهیلا آسیب بیشتری دیدهاند ارتباط داریم. کسانی که از ناحیه هر دو چشم و بدن دچار آسیب شدهاند و یا یک طرف صورت و یک چشم را به طورکامل از دست دادهاند اما افراد این پرونده بیشتر از این تعداد هستند و این چهار نفر که دختر من هم جزء این افراد است، آسیب بیشتری دیدهاند و آنها هم مانند ما پیگیری حقوقی این پرونده را انجام میدهند ولی هنوز به جوابی نرسیدهایم.
روند درمانی سهیلا چگونه است. هنوز میتوان به وضعیت بینایی او امیدوار بود؟
دخترم مدتی برای جراحی چشم اسپانیا بوده است و در آنجا، دوربینی در چشم چپش گذاشتند که آن دوربین باعث عفونت شد و پزشکان مجبور شدند دوربین را از چشمش خارج کنند و الان حدود یک ماه ونیم است که از اسپانیا برگشتهایم و آقای دکترهاشمی وزیر بهداشت لطف کردند و کمیسیون پزشکی تشکیل دادند و سه هفته قبل، عمل حفظ چشم انجام شد و سه روز قبل پلک چشم چپ ایشان را کامل دوختند تا چشم بتواند روند ترمیمی خودش را طی کند و برای عملهای بعدی آماده شود. هنوز ما امیدواریم که چشم چپ سهیلا بتواند بینایی خودش را به دست بیاورد.
در حال حاضر شرایط روحی و روانی سهیلا چطور است. آیا توانسته به روند عادی زندگی بازگردد؟
از لحاظ روحی و روانی به دلیل این که دخترم با دوستان روانشناسش در ارتباط است و خودش هم با مطالعاتی که از قبل داشته توانسته است تا حدودی امیدوار باشد و به خودش کمک کند. فعلاً تنها نگرانی عمده سهیلا وضعیت بیناییاش است که در رابطه با مطالعات شخصیاش دچار مشکل شده است.
در رابطه با هزینههای درمان چطور؟ آیا نهادی دولتی یا غیر دولتی از نظرکمکهای مالی و غیر مالی توانستهاند به شما کمکی کرده باشند؟
همان اوایل در بیمارستان بسیاری به صورت ناشناس تلاش میکردند که به ما کمک کنند اما، ما نپذیرفتیم. شخص رئیسجمهور و وزیر بهداشت مبالغی جهت درمان پرداخت کردند ولی، بسیاری از هزینههای جانبی به عهده خودمان بود که بنده نامهای به وزیر بهداشت نوشتم و درخواست مساعدت کردم و ایشان هم قبول کردند و به معاون بودجه وزارت بهداشت جناب دکتر شهرامی دستورات لازم را دادند ولی، متأسفانه ایشان بسیار استقامت میکنند که این کمک هزینه به ما پرداخت نشود و هر بار ما را با مانعی مواجه میکنند. در مورد وضعیت کار و اشتغال، چون کل افراد خانواده و بنده در طی این دو سال به طور پیوسته و دنبالهدار به دنبال روند درمان سهیلا بودهایم و سعی کردیم همراه او باشیم، عملاً شغل خود را از دست دادهایم و خود سهیلا هم دیگر توانایی کار ندارد. خانم مولاوردی هم قول مساعد دادند درباره وضعیت شغلی همه افراد این پرونده پیگیری کنند و قرار است که با وزارت کار صحبتهای لازم را انجام دهند.
و حرف آخر…
سهیلا مشکلات زیاد داشته و در طی این ماهها و سالها درد زیادی را متحمل شده است و مسلماً حرفهای زیادی برای گفتن دارد تا به گوش مسئولان برساند و به همین خاطر مهمترین خواستهاش از مسئولان در حال حاضر این است که دیداری با رئیسجمهور داشته باشد، همین.
منبع: دولت و ملت