چندی است که بحران ریزگرد ها تبدیل به بلای جان مسئولین شده است تا بفهمند بی توجهی به محیط زیست چه عواقبی دارد در این بین پیگیری های مردمی به ویژه در فضای مجازی سبب توجه بیشتر مسئولین به این موضوع شده است. در ادامه با دکتر سلام همراه باشید.
تا قبل از بحران ریزگردها، ارزش و اهمیت محیط زیست تا به این اندازه، دغدغه مردم نبود. مردم نه از نحوه مدیریت و حفاظت محیط زیست آگاهی کاملی داشتند و نه دیپلماسی آن را میشناختند و کمتر افرادی با حقوق محیط زیست آشنا بودند. شاید همه این کلمات در حد بیان و افکار فانتزی سیاسی و مردمی پنداشته میشد و اما امروز، بعد از سالها مبارزه ناموفق با چالش ریزگردها، همه ارزش و اهمیت محیط زیست را در زندگی خود درک کردهاند.
دیگر محیط زیست مانند گذشته، دغدغهای محدود به متخصصان محیط زیست و عدهای اندک نیست چون بیشتر مردم متوجه اهمیت حفاظت از محیط زیست و تأثیر آن در زندگیشان شدهاند و این را میدانند که محیط زیست فراتر از بحث منطقهای و ملی است و محدود به مرزها نیست.
اما چرا با این همه افزایش سطح آگاهی و فرهنگ، از لحاظ محیط زیست با گذشت حدود 14 سال از بروز چالش ریزگردها، هنوز نه از لحاظ مدیریت داخلی و نه از لحاظ دیپلماسی بینالمللی موفق نبودهایم؟
بهتر است در ابتدا نگاهی به منشأ بروز این چالش داشته باشیم. ریزگردهایی که امروز سلامت، فرهنگ، اقتصاد و جامعه ما را تحتالشعاع خود قرار دادهاند، از لحاظ انسانی دو منشأ داخلی و خارجی دارند.
منشأ داخلی ریزگردها بیشتر بهدلیل توجه نکردن به بحران آب و نیز خشکشدن تالابهای کشور است. این روزها، تالابهای کشور در وضعیتی بسیار بحرانی به سر میبرند. براساس آمارهای رسمی، حدود 58 درصد از تالابها یا در حال خشکشدن هستند یا کاملا خشک شدهاند. باید گفت که علت خشکشدن تالابها فقط بحران آب و کمبود بارش در سالهای اخیر نبوده است بلکه عدم مراقبت اهالی منطقه، حفر چاه بدون مجوز و بهرهبرداری بیرویه از منبع تغذیه تالابها مانند تالاب پریشان در استان فارس و نیز ضعف در مدیریت تالابها مانند دفع زباله در تالاب یا اطراف آن مانند تالاب شادگان، تالابها را به سوی نابودی و خشکسالی کشانده است و همانگونه که از قدیم گفتهاند، طبیعت انتقام میگیرد. متأسفانه این توجه نکردن و ضعف مدیریت با ساخت سدها، کانالکشی و انتقال آب رودخانهها مانند رودخانه کارون، شاهرگ خوزستان، دستکاری اکوسیستمهای طبیعی، بدون ارزیابیهای دقیق زیستمحیطی ادامه دارد. همچنین از دستدادن جنگلها، مراتع و دشتها بهدلیل خشکسالی، آتشسوزی و نبود مدیریت صحیح، باعث تشدید ریزگردها شده است.
در نشستهای زیادی که بین اندیشمندان و متخصصان محیط زیست، از گذشته تا امروز برگزار شده است، بارها و بارها معضلات و مشکلات ما از نحوه مدیریت محیط زیست تا نقاط ضعف ما در ارزیابی زیستمحیطی طرحها و پروژهها از سوی متخصصان مشخص و راهکارهای لازم برای پیشگیری، کنترل و کاهش ریزگردها بیان شده است.
سؤال اینجاست؛ با این همه نظرهای متخصصان و راهکارهای بیانشده از سوی متخصصان و اندیشمندان، با گذشت این همه سال چرا ما هنوز درگیر چالش ریزگردها هستیم و هر روز وضعیت ما بحرانیتر میشود؟
به عنوان مثال، به اختصار به نشستی که دو سال پیش در دانشگاه تهران و با حضور مجید مخدوم، رئیس انجمن ارزیابی محیط زیست کشور، محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست و طهماسبیبیرگانی، رئیس گروه مطالعات دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، برگزار شد، میتوان اشاره کرد؛ به نوشته خبرگزاری تحلیل ایران، در نشستی با عنوان «ریزگردها، علل و راهکارهای آن» مجید مخدوم، رئیس انجمن ارزیابی محیط زیست کشور، براساس تحقیقات گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشگاه تهران، بیان کردند که پوشش گیاهی جنگلهای زاگرس به زیر
40 درصد رسیده است و به مشکل جدی ریزگردها و تأثیر جنگلزدایی بر ریزگردها اشاره کردند، ایشان به پدیده کنش و واکنش بودنِ اکولوژیکی محیط زیست اشاره کرده که با بزرگنمایی بیولوژیک و با سینرژی مثبت و منفی همراه است و برای برنامهریزی، طرحریزی و تصمیمگیری در رابطه با موضوعات محیط زیستی، باید در ابتدا مسئله یا پدیده موردنظر شناسایی شده و در رابطه با آن شناخت ایجاد شود؛ همچنین به منشأ دیگر ریزگردها که شامل سدسازی و دیگر عوامل مخرب داخلی، اصرار بعضی افراد بر توسعه نادرست، مانند درخواست نمایندگان استان خوزستان در مجلس، در سال 91 و اصرار بر استخراج نفت از تالاب بینالمللی هورالعظیم اشاره کردند. محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، در همین نشست، به استحصال انرژیهای نو، رفتن به سمت و سوی کسبوکارهای سبز، تقویت بومگردی مسئولانه، تقویت زیرساختهای توریستی، فرهنگی و تاریخی و استفاده از 4600 کیلومتر مرز آبی، مزیتهایی است که در کشور میتواند درآمد سرانه پایدار ایجاد کند و باید در این زمینهها گام برداریم و گفتند همینطور که ارژن، پریشان، بختگان، گاوخونی و… را از دست دادیم، شادگان را هم از دست میدهیم و تأکید کردند که با حفظ این تالابهاست که میتوان چشمههای تولید گرد و غبار را در کشور مهار کرد.
طهماسبیبیرگانی، رئیس گروه مطالعات دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، در این نشست به عواملی مانند تغییر کاربری اراضی، خشکشدن و رهاکردن اراضی، مدیریت نامناسب آب و پروژههای ترکیه و سوریه که از جمله عوامل بروز پدیده ریزگردها هستند، اشاره کردند و همچنین ایشان گفتند در رابطه با عوامل داخلی ایجاد گرد و غبار، موضوعی که در کشور کمتر مورد توجه قرار گرفته، اراضی کشاورزی است.
حال ما با گذشت دو سال از این نشست علمی- تخصصی و حدود 14 سال از نشستها، همایشها و جلسات در زمینه ریزگردها چه استفادهای در رفع این چالش کردهایم؟ آیا جنگلزایی را جایگزین جنگلزدایی کردهایم؟ آیا پیشرفت چشمگیری در استفاده از انرژیها تجدیدپذیر داشتهایم؟ آیا اراضی کشاورزیمان را مدیریت صحیح کردیم یا تالابهایمان را از بحران خشکسالی و نابودی نجات دادهایم؟
پاسخ این سؤالها را میتوان در نحوه مدیریت محیط زیست ما و همچنین فرهنگ جامعهمان پیدا کرد.
مشکلات ما در مدیریت و حفاظت از محیط زیست از زمانی شروع شد که در بهرهوریهایمان از محیط زیست به توسعه پایدار به معنای واقعی توجه نکردیم.
یکی دیگر از مشکلات ما در مدیریت ریزگردها، عدم هماهنگی و تعادل و اولویت نداشتن محیط زیست در توسعه پایدار بین سازمانها، نهادهای مردمی و دستگاههاست.
منشأ خارجی ریزگردهای ما، بیشتر به کشورهای همسایه مربوط است. در مرز شرقی کشورمان، افغانستان با ساخت سد سلما، آب هریرود را مهار و بخشی از خراسان را دچار کمآبی کرده است و نیز سهم ما از آب هیرمند براساس قرارداد را از دست دادهایم که باعث خشکشدن تالابهای شرق کشور و تشدید ریزگردها در این منطقه شده است.
در مرز غربی ایران، وجود صحرای عظیم عربستان (ربعالخالی) و تپههای ماسهای همچنین بیابانهای عراق باعث تشدید ریزگردهای ایران شدهاند که در گذشته سه کشور ایران، عراق و عربستان بهطور مشترک هزینههای این اراضی را تأمین میکردند و تمام اراضی در فصل خاصی از سال از سوی کشورها مالچپاشی میشد. مالچ نوعی فرآورده چسبنده نفتی است که برای تثبیت شنهای روان در مناطق بیابانی از آن سود جسته میشود. جنگ عراق موجب فراموشی این کار شد و در نتیجه موجب افزایش ریزگردها در خوزستان، غرب ایران و سرانجام تقریبا در سرتاسر ایران شد. بهدلیل درگیری در کشورهای مرزی بهویژه مرزهای غربی باعث شده است که ما در ایجاد سد و موانع برای کاهش پراکنش ریزگردها در این مناطق موفق نباشیم.
یکی دیگر از عوامل بروز ریزگردها در غرب کشور، ساخت سدهای عظیم از سوی ترکیه بر سرشاخههای دجله و فرات تاکنون تا حد زیادی سبب کاهش حجم ورودی آب رودخانههای دجله و فرات و خشکشدن تالاب هورالعظیم شده است. اگر این سدسازیها تکمیل شود و حقابه تاریخی سوریه، عراق و محیطزیست منطقه تأمین نشود، هم عراق و سوریه دچار آسیب جدی خواهند شد و هم کشور ما به علت تشدید ورود ریزگردها و کمآبشدن اروندرود دچار مشکلات محیطزیستی و اجتماعی- اقتصادی خواهد شد، بدون تردید با ادامه روند سدسازی در ترکیه بهزودی ایران در تلی از خاک دفن میشود. شهروندان ایرانی در نامهای به سازمان ملل متحد و یونسکو از ترکیه بهدلیل بستن آب دجله و فرات، شکایت کرده و آن را عامل بحرانهای اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی سالهای اخیر در منطقه از جمله ریزگردها دانستهاند اما بهتنهایی این شکایتهای مردمی کافی نیست، برای مبارزه با منشأ خارجی ریزگردها که بخش بزرگی از بروز چالش ریزگردها در ایران است، ما نیاز به دیپلماسی زیستمحیطی با کشورهای مذکور داریم. دستگاه دیپلماسی و سیاستهای خارجی ما باید اقدامی درخور توجه و مؤثر در مذاکرات زیستمحیطی داشته باشد. کشور ما بالقوه کشوری است تأثیرگذار و میتواند با ورود کامل و تمام در جامعه جهانی از ابزارهای اقتصادی و فرهنگی خود، با کمترین هزینه بهرهبرداری کند و برای مثال ترکیه را به پیوستن به کنوانسیون بینالمللی تشویق کند و با استفاده از ابزار کنوانسیونها ترکیه را به حفظ جریانهای آبی فرامرزی مشترک میان چند کشور و حراست از حیات رودخانهها و سرزمینهای تشویق کند یا براساس مواد قانونی کنوانسیونهای بینالمللی در برابر این رفتار در مجامع بینالمللی مدعی شود.
فرهاد دبیری، استاد حقوق بینالملل محیط زیست و مدیرکل دفتر حقوقی و امور مجلس اسبق سازمان حفاظت محیط زیست، در گفتوگویی درباره اقدام حقوقی برای مقابله با عوامل بروز ریزگردها، راه دیپلماسی را در ایجاد یک کنوانسیون اجرائی منطقهای و نه کنوانسیون چارچوبی بیان کرد که مراجعی بینالمللی مانند برنامه محیط زیست ملل متحد میتوانند بهعنوان بانی جمعکردن کشورها و تسریع در تصویب کنوانسیون در آن حضوری مؤثر داشته باشد. در کنار پیگیری حقابه کشورمان از طریق سیاستهای خارجی و دیپلماسی، ما نیز باید شیوههای مدیریت منابع آبیمان را اصلاح کنیم و درباره آبهایی که از کشور بیرون میروند، این طرز فکر را که تنها راه درست، مهارکردن آبهای مرزی است، کنار بگذاریم. در این صورت خواهیم توانست منابع آب ورودی به کشورمان را هم بهصورت مشترک با همسایگان مدیریت کنیم. اصل پایه در مدیریت مشترک این است که چند کشوری که از کوهستان تا مصب میزبان رودخانه هستند، به زندهماندن رود و به تجربههای بومی و هزاران ساله بهرهبرداری از آن احترام بگذارند و عمل کنند. محیطزیست مقولههای بدون مرز است، ما نمیتوانیم آن را صرفا در چارچوب داخلی حل و فصل کنیم و نیاز به کارگروه متخصص در سیاستهای خارجی زیستمحیطی و دیپلماسی محیط زیست برای مذاکرات بینالمللی زیستمحیطی با کشورها داریم. تا با دعوت کشورها به همکاری یا از طریق معاهدات بینالمللی و کنوانسیونها بتوانیم حقوق ازدسترفته محیط زیستمان را باز پس بگیریم.
منبع: وقایع الاتفاقیه