psychologybanner


چه چیزی باعث می‌شود که افراد تبدیل به افراد دشوار و مشکل‌ساز شوند؟
آنها نیاز شدیدی به صمیمیت دارند ولی ترس از روابط صمیمی هم دارند. نیازشان به صمیمیت آنها را به سمت دیگران می‌کشاند ولی ترس آنها از نزدیکی آنها را وادار به عقب‌نشینی می‌کند.
آنها با رفتارهای مشکل‌ساز و دشوار موفق شدند که از پس حس طرد والدین برآیند. در واقع راهبرد سازگاری‌شان بوده و هست. اگر شما سعی کنید با در نظر گرفتن آسیب‌هایی که دیده‌اند به نیاز آنها به نزدیک‌تر شدن پاسخ دهید، نه به رفتار مشکل‌سازشان، رفتار دشوار آنها متوقف می‌شود یا حداقل کم می‌شود.
واکنش‌های رایج در برخورد با افراد دشوار:
شما حالت دفاعی می‌گیرید.
وقتی کسی گستاخ و عصبانی است و شما حس می‌کنید مورد حمله کلامی قرار گرفته‌اید، حالت دفاعی می‌گیرید و سعی می‌کنید توجیه کنید. این پاسخ خود‌به‌خودی و طبیعی شماست.
آنها اهمیتی نمی‌دهند که شما اشتباه کرده‌اید یا فرد دیگری. آنان فقط می‌خواهند که مشکل حل شود و مقصر را بیابند.
این وضعیت برنده‌ای ندارد. شما حالت دفاعی می‌گیرید و حس ناکامی دارید. آنها به دشواری‌ها و مشکلات به عنوان مشکلی حل‌نشدنی نگاه می‌کنند که در آن گیر می‌کنند.
شما ناراحت هستید اما چیزی نمی‌گویید و روی حل مشکلات تمرکز نمی‌کنید.
با اینکه شما احساسات‌خود را نشان نمی‌دهید، غمگین هستید و نمی‌توانید آن را به خوبی درک کنید. شما در حال جذب و فروخوردن خشم این افراد هستید. در نهایت شما خشم خود را آزاد خواهید کرد. ممکن است که تحریک‌پذیر شوید و با همسر یا شریک‌تان بحث کنید. ممکن است با خوردن و نوشیدن سعی در آرام کردن خود داشته باشید تا خشم‌تان را تخلیه کنید.
اگر آنها چیزی را که می‌خواهند بگیرند، برنده می‌شوند. ولی شما حس برنده بودن ندارید. شما هنوز غمگین هستید و عصبانیت‌ خود را به اطرافیان‌تان جا‌به‌جا می‌کنید و اطرافیان شما نمی‌توانند کاری برای شما انجام دهند. شما در برخورد افراد دشوار نمی‌توانید خشم‌تان را مستقیما به آنها انتقال دهید، بنابراین خشم‌تان جایی می‌رود که پاسخی برای آن نیست و در وضعیت بدی گیر می‌افتید.
قبل از پاسخ دادن به افراد دشوار یادتان باشد که آنان از شما عصبانی نیستند بلکه از وضعیت عصبانی هستند. فقط چون شما در آن وضعیت در دسترس آنها هستید، در تیررس خشم‌شان از ناکامی قرار می‌گیرید. بنابراین وقتی آنان از وضعیت عصبانی هستند و نه شما، چرا باید شما در حالت دفاعی باشید؟
شما این کار را توسط راه‌حل‌های زیر انجام دهید:
سوال کنید تا مشکل برایتان روشن شود.
مشکل را تفسیر کنید آن را درک کنید و برای خودتان رفع ابهام شود.
مهارت‌های ارتباطی اساسی:
تفسیر برای دریافت کردن معنا: مرور و تفسیر اتفاق و برخوردی که با شما شده به شما کمک می‌کند تا به صورت کامل و به تفصیل پیام در پس آن برخورد را درک کنید. بگذارید با توضیح بیشتر این مهارت ارتباطی را روشن کنم. اگر شما گفته‌های او به خودتان را تکرار کنید نتوانسته‌اید تفسیر کنید و این مهارت تفسیر نیست. این تکرار طوطی‌وار است و به شما کمکی نمی‌کند.
اگر شما می‌خواهید مشکل را به خوبی بفهمید و با تحلیل می‌خواهید درک خود را از واقعه دریافت کنید، این روش دقیقا تفسیر است. تفسیر برای ارتباط ضروری است. داشتن این مهارت نشان می‌دهد که شما به خوبی گوش می‌دهید و شرایط را درک می‌کنید.
تعبیر: خیلی از واژه‌ها معناهای متفاوتی برای افراد مختلف دارد. وقتی اطلاعات کافی ندارید تصور نکنید می‌دانید دقیقا آنها چگونه هستند. اغلب ما آن چیزی را می‌شنویم که می‌خواهیم. مطمن شوید که چیزی را که می‌شنوید برای خودتان روشن کرده‌اید.
عقیده‌تان را ارائه ندهید. وقتی کسی غمگین است علاقه‌ای به دانستن عقیده شما درباره این که چه اتفاقی افتاده، ندارد بلکه فقط می‌خواهد مشکل حل شود.
سوال بپرسید و تفسیر کنید که آنها چه چیزی واقعا به شما گفته‌اند و دریافت خودتان را از حرف‌های آنها بفهمید.
یک برنامه عملی برای خودتان بریزید.
برای حل مشکلات، زمان ضرب‌الاجل تعیین کنید.
از برنامه خودتان پیروی کنید.
بهترین کار ممکن را در وضعیت بدی که در آن قرار دارید انجام دهید.

منبع: روزنامه سپید