لنا مارتنسو و سیسیلیا پترسون در مصاحبه با زنان کارمند که به مدت 4 تا 36 ماه در فهرست کارکنان بیمار قرار داشتند، تجارب رمانخوانی آنها را در طول مرخصی استعلاجیشان بررسی کردند. به گفته مارتنسون، خواندن رمان فعالیتی معنیدار است که این زنان خود ابداع کردند و چنین عملی توانایی آنها را در انجام فعالیتهای روزانه ارتقا داد.
نتایج این پژوهش نشان میدهد مطالعه با واقعیت ملموس و بیرونی و همچنین واقعیت درونی و تجارب ذهنگرایانه انسانها مرتبط است.
در سطح عینی و ملموس، مطالعه به زنان مزبور در بازیابی توانایی و ساختار روزانهشان کمک کرد و همچنین تصویر و درک مطلوبی از خود را با ارائه تجربه ذهنی و همچنین فضایی خصوصی برای بهبودی آنها در اختیارشان گذاشت. تمامی زنان مورد بررسی در این تحقیق، همواره به مطالعه علاقه داشتند، با این حال، بسیاری از آنها نشان دادند زمانی که نخستین بار در فهرست بیماران قرار گرفتند، مطالعه خود را کاهش داده یا هیچ انرژی برای این فعالیت نداشتند. زمانی که این افراد فرایند مطالعه را دوباره آغاز کردند، بسیاری از آنها رمانهای عوامپسند و کتابهایی را برگزیدند که موقعیتشان را برایشان تداعی میکرد.
با بهترشدن تدریجی، سوژههای مزبور به طور فزایندهای به نوع ادبیاتی که در گذشته خوانده بودند، روی آوردند. این زنان بسیاری از رویکردهای مختلف مورد استفادهشان را هنگام بیماری برای مطالعه توصیف کردند. تعدادی از آنها داستانهایی را ترجیح میدادند که موقعیتشان را منعکس میکرد و آنها به شدت با متون مزبور همذاتپنداری میکردند. دیگران نیز برای لذت زیباییشناختی یا فرار از بیماریشان در لحظه مطالعه میکردند.
زنان موردبررسی با تمامی شیوههای مختلف و در اوقات متعدد طی زمان مرخصی استعلاجیشان مطالعه میکردند و دریافتند که این عمل به سرعت در توانبخشی آنها مفید بود.
نتایج این پژوهش حاکی از آن است مطالعه دارای چندین بعد بوده و با مهارتهای ذهنی و فیزیکی، ارتباط و اعتماد به نفس افزایشیافته زنان مرتبط بود.
منبع : ایسنا