ارسطو می گوید: “شجاعت اولین فضیلتی است که سایر فضیلت ها را ممکن می کند.”مردم قبل از اینکه از فردی به عنوان رهبر پیروی کنند، منتظر می مانند تا شاهد ویژگی شجاعت در فرد مورد نظر باشند. مردم به این ویژگی در رهبران خود نیاز دارند. آنها به کسی نیاز دارند که بتواند تصمیمات سختی را اتخاذ کند و ویژگی های خوب اعضای تیم خود را بشناسد. مردم به رهبری نیاز دارند که در شرایط دشوار نیز بتواند در راس امور باقی بماند. زمانی که رهبران بتوانند چنین خصیصه ای را به نمایش بگذارند، افراد تحت امر آنها نیز شجاع خواهند شد.رهبران شجاع از شرایط سخت استقبال می کنند و آن را به عنوان یک آزمون خوشایند می شناسند. همانند آهنگرانی که آهن داغ را به شکل مورد نظر خود تبدیل می کنند، شرایط دشوار نیز دوره ایست که تعریف دوباره ای از رهبری خوب را ایجاد کرده و به آنها شکل می دهد. شرایط سخت در واقع به رهبران شجاع، جسارت می بخشد و تعهد آنها را به مسیرهای استراتژیک، بیشتر می کند.رهبرانی که فاقد این خصیصه هستند به راحتی مسیر شرکت را به بیراهه می کشانند. آنها از امن ترین مسیر استفاده می کنند، این مسیر در واقع به کمترین میزان ثابت قدمی و استواری نیاز دارد، چرا که آنها ترجیح می دهند از نیروی پشتیبان خود استفاده کنند تا اینکه بخواهند مهارت های رهبری را به نمایش بگذارند.2. برقراری ارتباط موثر
جوزف پریستلی می گوید: “هرچقدر که جزئیات هدف از برقراری ارتباط را طرح ریزی کنیم، به همان اندازه نیز کمتر ارتباط برقرار می کنیم.”برقراری ارتباط یکی از ویژگی های اصلی رهبری به شمار می رود و یکی از مولفه های اساسی در چگونگی دستیابی به اهداف رهبران است. به بیان دیگر، تا زمانی که نتوانید روابط خوبی را برقرار کنید و در این زمینه استاد شوید، نمی توانید یک رهبر خوب باشید.کسانی که روابط خوبی را برقرار می کنند، در واقع الهام بخش دیگران خواهند بود، آنها می توانند ارتباط واقعی، احساسی و شخصی را با پیروان خود ایجاد کنند، رابطه ای که علیرغم تمام فاصله های جغرافیایی به وجود می آید. ایگونه از افراد می توانند ارتباط به وجود آمده را به سمت درک متقابل از مردم و توانایی صحبت از نیازها هدایت کنند.3. بخشندگی
جان ماکسول می گوید: “رهبر خوب کسی است که کمی بیشتر از سهم خود از تقصیر و کمی کمتر از سهم خود از اعتبار را برای خود بر می دارد.”رهبران بزرگ بخشنده هستند. آنها اعتبارات خود را به اشتراک می گذارند و تقدیرهای مشتاقانه را ارائه می دهند. اینگونه از رهبران به موفقیت پیروان خود متعهد می شوند و آن را موفقیت خود می دانند. آنها می خواهند که الهام بخش کارمندان خود باشند تا آنها نیز بتوانند به بهترین حالت خود برسند، نه به خاطر اینکه به موفقیت تیم کمک می کند، بلکه به این دلیل که به هر کدام از اعضای تیم به عنوان یک فرد مجزا اهمیت می دهند.4. تواضع
سی اس لوئیس می گوید: “تواضع به معنای کم پنداشتن خود نیست، بلکه به معنای کمتر فکر کردن به خود است.”رهبران بزرگ متواضع هستند. آنها اجازه نمی دهند که موقعیت معتبرشان باعث شود که فکر کنند بهتر از دیگران هستند؛ بدین ترتیب، آنها برای اینکه آستین های خود را بالا بزنند و همانند دیگران به کار مشغول شوند، تعلل نمی کنند. رهبران متواضع از پیروان خود نمی خواهند که کارهایی را انجام دهند که خودشان تمایلی به انجام آن ندارند.5. آگاهی از خود
یک ضرب المثل لاتین می گوید: “مردی که نمی تواند هدایت خود را به عهده بگیرد، توانایی هدایت دیگران را نخواهد داشت.”در اکثر مواقع، رهبران نیز همانند بسیاری از افراد دیگر، خودشان را در موقعیتی بهتر از دیگران می بینند.خودآگاهی یکی از مبانی هوش احساسی به شمار می رود، مهارتی که در بیش از 90 درصد از رهبران فوق العاده دیده می شود. میزان خودآگاهی بالایی که در رهبران وجود دارد به این معناست که آنها تصویر دقیق و شفافی از سبک رهبری خود داشته و نقاط قوت و ضعف خود را به خوبی می شناسند. آنها می دانند که در چه شرایطی قوی هستند و در چه شرایطی، نقاط ضعف آنها نمود پیدا می کنند. اینگونه از رهبران در استفاده از نقاط قوت و جبران نقاط ضعف خود، استراتژی های موثری را به کار می گیرند.6. پایبندی به قانون طلایی شماره یک
جان ولفگانگ فون گوته می گوید: “همانطور که به مردم نگاه می کنید، به همان شکل نیز با آنها رفتار می کنید، و هر شکلی که با مردم رفتار کنید، آنها نیز به همان شکل تبدیل خواهند شد.”قانون طلایی می گوید که با مردم به گونه ای رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار کنند و تمامی افراد را برابر با هم بدانید. اگر با پیروان خود به گونه ای رفتار کنید که می خواهید رهبران دیگر با خودتان رفتار کنند، باعث خوشحالی آنها خواهید شد. این قانون در واقع عوامل انگیزشی متفاوت در افراد مختلف را نادیده می گیرد. افرادی هستند که شناخته شدن در عموم را طلب می کنند، این در حالیست که افراد دیگر از مرکز توجه بودن بیزار هستند.رهبران بزرگ با مردم به گونه ای رفتار نمی کنند که می خواهند با خودشان رفتار شود؛ در عوض آنها این قانون طلایی را به مرحله ی بالاتری ارتقا داده و با هر کدام از افراد به گونه ای رفتار می کنند که خودشان می خواهند. اینگونه از رهبران می دانند که چه چیزهایی افراد را قوی می کند؛ نیازهای آنها را می شناسند و رهبری خود را مطابق با نیازهای آنها تنظیم می کنند.7. اشتیاق
مارک زاکربرگ می گوید: “اگر تنها روی چیزهایی که به آنها عشق می ورزید کار کنید، مجبور نیستید که برای آنها یک برنامه ی اصلی تهیه کنید تا از پیشروی دقیق آنها مطلع شوید.”اشتیاق و عشق واگیر دار هستند؛ خستگی و بی تفاوتی نیز به همین ترتیب است. هیچ کس دوست ندارد برای رئیسی کار کند که نسبت به کار خود بی تفاوت است و یا اینکه تنها به موارد مختلف، عکس العمل نشان می دهد. رهبران بزرگ نسبت به کاری که انجام می دهند مشتاق هستند و تمایل دارند که این اشتیاق را با دیگران به اشتراک بگذارند.8. اشتراک گذاشتن چشم انداز
کشیش تئودور هسبرگ می گوید: “ماهیت رهبری به این است که یک چشم انداز داشته باشید؛ این باید چشم اندازی باشد که به وضوح بتوان آن را بیان کرد و قویا در هر شرایطی پایدار باشد.”رهبران بزرگ به خوبی می دانند که تنها داشتن یک چشم انداز کافی نیست. شما باید کاری کنید تا این چشم انداز به یک واقعیت تبدیل شود تا پیروان شما نیز بتوانند به روشنی آن را درک کرده و ببینند. رهبران بزرگ با استفاده از داستان سرایی و تجسم تصاویر کلامی به درک دیگران کمک می کنند تا آنها نیز بدانند که مقصد نهایی کجاست و چه چشم انداز و احساسی خواهد داشت. این مساله به دیگران کمک می کند تا این چشم انداز را درونی کرده و از خودشان بدانند.9. صحت و اعتبار
هوبرت هامفری می گوید: “خودتان باشید و با صدای درون و قلب خود حرف بزنید، این تمام چیزی است که یک انسان در اختیار دارد.”معتبر بودن به این معناست که در تمامی شرایط، صادق باشید؛ صادق بودن تنها به حرف هایی که می زنید و کارهایی که انجام می دهید اتلاق نمی شود، بلکه به فردی که هستید بستگی دارد. زمانی که فرد درستی باشید، حرف ها و رفتارهای شما با فردی که از درون هستید، سازگار شده و تطابق دارد. پیروان شما نباید تمامی زمان خود را برای این اختصاص دهند که انگیزه ی پنهان شما را کشف کنند. هر زمان که مجبور به این کار می شوند، اعتماد آنها نسبت به شما و توانایی هایشان در عملکردها فرسوده می شود.رهبرانی که از صحت و اعتبار برخوردار هستند، شفاف بوده و نگرشی رو به آینده دارند. آنها بی نقص نیستند، اما تا زمانی که گفته های خود را عملی می کنند، احترام دیگران را به دست می آورند.10. قابلیت دسترسی
تامی لاسوردا می گوید: “مدیریت مثل این است که یک کبوتر را در دستان خود داشته باشید؛ اگر محکم تر از حد معمول آن را نگه دارید، کبوتر را می کشید و اگر به اندازه ی کافی محکم نباشید، شاهد پرواز او خواهید بود.”رهبران بزرگ نشان می دهند که از چالش، انتقاد و نقطه نظرات دیگران استقبال می کند. آنها می دانند محیطی که افراد در آن از حرف زدن، ارائه ی نقطه نظرات خود و مطرح کردن سوالات خوب می هراسند، محکوم به نابودی است. رهبران بزرگ مطمئن می شوند که در دسترس دیگران هستند و به این ترتیب جریانی از ایده های خوب را در سراسر سازمان خود به راه می اندازند.11. مسئولیت پذیری
مایکل آرمسترانگ می گوید: “رومی های باستان رسمی داشتند؛ هر زمان که یکی از مهندسان آنها قوسی را به درستی بنا می کرد، به عمیق ترین شکل ممکن، او را به عنوان فردی که می شناختند که می توان روی او حساب کرد؛ او زیر قوسی که ساخته بود می ایستاد.”رهبران زرگ پشتیبان پیروان خود هستند. آنها تلاش نمی کنند که تقصیر کار اشتباه را به گردن دیگران بیاندازند و زمانی که با شکست مواجه می شوند، از شرمساری آن ابایی ندارند. اینگونه از رهبران با پشتیبانی از دیگران، اعتماد آنها را به دست می آورند.12. احساس هدف
کن کسی می گوید: “شما با اشاره کردن به جایگاه و فرمان دادن به افراد، آنها را هدایت نمی کنید؛ شما با رسیدن به آن جایگاه، منظور خود را منتقل کرده و آنها را هدایت می کنید.”چشم انداز، ایده ی شفافی از نقطه ایست که به آن می رسید؛ در حالیکه احساس هدف به درک درستی از دلیل این رویکرد توسط شما اشاره می کند. مردم دوست دارند احساس کنند که بخشی از یک چیز بزرگ تر از خودشان هستند؛ رهبران بزرگ چنین احساسی را در دیگران ایجاد می کنند.نتیجه گیری نهایی
تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ به این معنا نیست که تمامی این رفتارها را به یکباره در خودتان توسعه دهید. تنها کافیست که روی یک یا دو مورد متمرکز شوید؛ هر پیشرفت افزایشی باعث تاثیر بیشتر می شود. حتی می توان برخی از این ویژگی ها را تنها به اجرا گذاشت، هر چقدر که بیشتر تمرین کنید، غریزی تر شده و به همان میزان نیز در سبک رهبری شما حل خواهد شد.