زمانی که پدر و مادر ها از هم جدا می شوند تصور می کنند با جدایی بسیاری از مشکلات آن ها حل می شود،این در حالی است که طلاق باعث ایجاد مشکلات بزرگی برای فرزندان می شود.فرزندان طلاق از نظر روحی همواره با مشکلاتی رو به رو هستند.آن ها به سختی به دیگران اعتماد می کنند، به سختی قانع می شوند که آدمها میتوانند صادق باشند. به چیزهای بیدوام بسیار اهمیت می دهند و برای چیزهای مهمتر، اهمیت کمتری قائل هستند
بچههای طلاق با کشمکشهای خاصی در سراسر عمرشان زندگی میکنند که فقط خودشان میتوانند درک کنند. ما بچههای طلاق از نقطهی جدایی همیشگی گذر کردهایم و در آنجا دیدهایم دو آدم که به آنها اهمیت میدهیم ما را پیش از این که بتوانیم آنها را بهتر بشناسیم ترک کردند. حالا همهی دردمان را توی خودمان میریزیم و نمیتوانیم با دیگران به اشتراک بگذاریم. در ادامه این مطلب را به نقل از بازده بخوانید.
ما قبلا آن را تجربه کردهایم. نمیخواهیم ببینیم آدمها همدیگر را ترک میکنند آن سان که والدین ما ترک کردند. میخواهیم اطمینان خاطر داشته باشیم. میخواهیم امنیت داشته باشیم. بنابراین دور و بر خودمان دیوار میکشیم تا از ما در برابر اشخاصی حفاظت کند که تجربه ی ترک کردن مان و یافتن مسیری جدید را تکرار میکنند.۲. ما بیش از حد دلبسته و چسبیده به وسایلمان هستیم
هر قدر مقاومت میکنیم که نخواهیم ترجیحی بین والدینمان داشته باشیم ولی همیشه یکی از آن دو تقاضاهای ما را اجابت میکند و میتوانیم با او رابطهی بهتری داشته باشیم. اگرچه واقعا دربارهی آن با هیچکس حرف نمیزنیم٬ ولی وقتی با ما صمیمیتر میشوید درخواهید یافت یکی را به دیگری ترجیح میدهیم.۴.ما از تعهد میترسیم
این احساس وقتی به سراغمان میآید که یکی از والدینمان نسبت به دیگری تقلب و خیانت کرده باشد و این امر باعث طلاق شده باشد. بنابراین نمیخواهیم ارزش مسئول بودن نسبت به روابطی را که داریم تایید و تقویت کنیم. ما از آدمهای متقلب بیزاریم و نمیخواهیم گرفتار آنها باشیم.۶. ما بیش از حد منتقد هستیم